الهام ابراهیمیمجرد هنر نقاشی را بدون اینکه کلاس یا دورهای ببیند شروع میکند. به همین دلیل است که روش نقاشی او روی بوم با سایر نقاشان تفاوت دارد. نقاش محله 17شهریور با تکیه بر همین تفاوت نیز نقاشی و طراحی لباس را با هم ترکیب کرده و تولیداتی روانه بازار میکند که طرفداران خاص خود را دارد. این هنرمند که اکنون بیشتر وقتش را صرف امور خیریه میکند بهتازگی تولید تابلوهای نقاشی برجسته با کمک مواد مختلف را شروع کرده است.
وقتی داشتیم به این مکان میآمدیم، یکی از کاسبان خیابان شهیداندرزگو گفت: «دنبال آقای آرزوها میگردید؟»
به خود حاجیهاشمیان که میگوییم شما را «آقای آرزوها» صدا میزنند، خبر ندارد. امیر هاشمیان همان فردی است که این نامههای محرمانه را در مغازهاش مانند گنجی نگه میدارد. آنها را میخواند، به تلفن نوشتهشده در نامهها زنگ میزند و میگوید: «امامرضا(ع) شما را دعوت کرده است به مشهد.»
پیشینه این نام در این کوچه تاریخ بلندبالایی دارد و به اواخر دوره قاجار میرسد. در آن سالها حاجتقی و برادرش از سمنان راهی مشهد شدند و در نوغان و طبرسی تجارتخانه پوست و پشم راه انداختند. حاجتقی پس از ازدواج با مرواریدخانم که فرزندی برایشان نداشت، در همین خیابان خانه بزرگی ساخت؛ خانهای که درش به روی نیازمندان باز بود. به همین دلیل وقتی مردم میخواستند نشانی بدهند، نام «حاجتقی» را میآوردند که آشنای مشهدیها بود.
امین بهشتیان و فاطمه مشهدی زوج ساکن محله شهید رضوی هستند که یک فرزند دختر و یک فرزند پسر دارند، با این حال آنها میخواستند سقف خانه، مهر مادری و حمایت پدریشان را با کودک دیگری به اشتراک بگذارند. امین و فاطمه در سامانه ملی فرزندخواندگی ثبت نام میکنند، سه چهار هفته بعد با آن ها تماس میگیرند و دختری زیبا به نام «محدثه» را از شیرخوارگاه حضرت علی اصغر(ع) به فرزندی قبول میکنند.
ما در هنرستان امیرعباسیان حسینی در منطقه آموزشی تبادکان با فاطمه قهرمانلو و زهرا حاتمی آشنا شدیم، دخترانی که تنها 18 سال دارند و کارگاه معرقکاری آنها، منبع درآمد بسیاری از بانوان بدسرپرست و دختران محله کلاتهبرفی است.
با حدیثه و نرگس آشنا شدیم دو خواهر سوزندوز که علاوه بر درس خواندن و سوزندوزی کردن گاهی صبح تا شب در زمین کشاورزی کار میکنند.
برای این دخترها کار عار نیست و رنج ندارد برعکس آنها دخترهایی هستند که عشق بزرگی به زندگیشان دارند.
از سالها پیش فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را از مسجد صاحبالزمان(عج) در محله کوی امیر المؤمنین(ع) شروع کرده است. ویژگی این فعال فرهنگی پیشکسوت این بوده که توانسته است فعالان فرهنگی و اجتماعی نسل جوان و قدیم را در کنار هم بنشاند و با استفاده از ظرفیت جوانان و تجربه پیشکسوتان، اتفاقات خوبی را در محله رقم بزند.جواد عادلیزاده، بازنشسته اداره میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری خراسان رضوی، است.
قربان محمد رحیمی نوخندان یکی از اهالی محله امیریه است که با گذشت 9دهه از زندگی، هر روز در حاشیه بولوار میثاق، امیریه و الهیه میدود و به عابران و سوارهها نان میفروشد و هزینه زندگی خود را درمیآورد. او دوست ندارد دستش را جلو بچهها، فامیل، دوست و غریبه دراز کند. صبحها در خانه و با تنور قدیمیاش نان میپزد، ظهرها نانها را به خیابان برده و میفروشد تا شبها سر راحت بر بالین بگذارد و خود را مدیون کسی جز خدا نمیداند. خدایی که به او در این سن و سال سلامتی داده تا کار کرده و روزگار خویش را سپری کند.