مشهد بهویژه در گزارشهای برجایمانده از اواسط حکومت قاجار، شهری کثیف است با نفسی تنگآمده از بوهای نامطبوع که گلوی زندگی مردمش را انواع بیماریها گرفته است و فشار میدهد.
میخواست طبیعت را به خانهاش بیاورد؛ از این رو حیاط خانه پدری را طوری طراحی میکند که بتواند در آن علاوهبر پارک خودرو، کلی دار و درخت بکارد و حوضچه داشته باشد.
به دندانهای آنهایی که اینجا کار میکنند، دقت کنید! بسیاری از دندانهای کارگران اینجا بهدلیل گاز متصاعد از زباله ها خراب شده است.
روزهای اول فکر میکردند بوی نامطبوع موقتی است و بهزودی برطرف می شود، اما پساز چند ماه فهمیدند که خانهشان مجاور ایستگاه جامع خدمات شهری قرار دارد و این بوهای نامطبوع از آنجا بر میخیزد.
این زن و شوهر سالها بود که بهعلت جمعکردن حجم انبوه زباله در خانه مسکونیشان و انتشار بوی مشمئزکننده، همسایهها را از زندگی بیزار کرده بودند.
وقتی تعداد بطریهای آب مصرفی ورزشکاران باشگاه در خیابان نسترن محله سجاد زیاد شد، زهرا غیور بهعنوان یکی از گردانندگان این باشگاه، به فکر تفکیک زباله افتاد. از همان موقع، این فرهنگ در خانوادهاش نهادینه شد. حالا دو سال از آن ماجرا میگذرد. او اکنون با نرمافزار بازیافت بهخوبی آشناست و استفاده از آن را به مادر و خواهرهایش هم توصیه کرده است.
زهرا از مادرش آموخته بود که نباید چیزی را که دوباره قابل استفاده است، دور بیندازد. به همین دلیل از همان روزهای اول کارش تفکیک زباله های محل کارش را به عهده گرفت. او که مدیر فروش است، به مدیر شرکتشان پیشنهاد داد بهجای دورریختن کاغذها، آنها را تفکیک کنند. این پیشنهاد با استقبال مدیر روبهرو شد. بیش از دو سال از آن موقع میگذرد. حالا تفکیک در این شرکت قانون شده است.