با قسط و قرض زمینی در امیریه خرید و شروع به ساخت آن کرد. بعد از مدتها که ساختمان به پایان رسید، اثاثکشی کرد و از خوشحالی اینکه صاحب خانه شده است، در پوست خود نمیگنجید.
میدانست از مرکز شهر دور است، اما خودش را دلخوش به این کرده بود که محدوده الهیه آب و هوای خوبی دارد و دود و دم کمتری میخورد. روز اول که پنجره را باز کرد، بوی نامطبوعی به مشامش خورد. آن را جدی نگرفت. پنجره را بست و سراغ کارهایش رفت، اما در دفعات بعدی هم هر بار پنجره را باز میکرد، بوی زباله به مشامش میخورد.
از چندنفری که پرسید، هیچکدام نمیدانستند منشأ این بو کجاست. فقط آنها هم از استشمام آن کلافه شده بودند. روزهای اول فکر میکرد هرچه هست باید موقتی باشد و بهزودی برطرف شود، اما پساز چند ماه فهمید که خانهاش مجاور مجموعهای قرار دارد که این بوهای نامطبوع از آنجا بر میخیزد. این داستان یکی از چند همسایه ایستگاه جامع خدمات شهری در محله امیریه است که با شرایطی نامطلوب چندسال است این همسایگی پردردسر را تحمل میکنند.
اولین ساکنی که با ما تماس گرفت، خودش هم با تردید از منشأ بو صحبت میکرد. فقط گلایه داشت و از ما میخواست پیگیری کنیم و ببینیم چه عاملی باعث میشود که در بعضی ساعتها، بوی نامطبوع، محله را فرابگیرد. به محله امیریه مراجعه کردیم و پساز گفتگو و چند تماس، رسیدیم به بولوار کاظمیه؛ جاییکه سرمنشأ بو در آن قرار داشت.
اینجا یک ایستگاه میانی زباله و پسماند است که مساحتی پنجهکتاری دارد و آن را به اسم «ایستگاه جامع خدمات شهری» میشناسند. زبالههای مناطق۱۰، ۱۱ و ۱۲ که جمع میشود، به اینجا آورده، سپس توسط تریلی و ماشین آلات سنگین به خارج شهر (کیلومتر ۳۵ جاده مشهد-میامی) منتقل میشود.
این ایستگاه سال ۹۲ افتتاح شده است، گنجایش روزانه چهارصد تا پانصدتن زباله را دارد و در آن فعالیتهای متعددی درزمینه بازیافت و تفکیک زباله انجام میشود، اما به نظر میرسد آنچه بیش از همه باعث بوی نامطبوع میشود، زبالههای تری باشد که به اینجا منتقل میشوند.
از بزرگراه آیتالله هاشمیرفسنجانی که وارد بولوار کاظمیه میشویم، چندصدمتر پایینتر، در سمت راست، ایستگاه جامع خدمات شهری قرار دارد و در سمت چپ، هنرستان کشاورزی است با هفتصددانشآموز و خوابگاه. در زمان حضور ما بوی آزاردهندهای استشمام نمیشود، اما در مراجعه به هنرستان، مدیر آن اظهار میکند که دانشآموزانش، گلایههای بسیاری از بوی نامطبوعی که وقت و بیوقت به مشام میرسد، دارند.
ابوالفضل رشیدنیا میگوید: بااینکه بچههای ما به بوی کود و مانند آن عادت دارند، این بو گاهی آنقدر زیاد میشود که تحملش را ندارند. مدتی هم به جاهای مختلف اعلام کردیم کنار مدرسه و مناطق مسکونی نباید چنین مرکزی باشد. حتی از سمت شورای اجتماعی محله موضوع پیگیری شد، اما همچنان شرایط تغییری نکرده است.
سراغ منازلی میرویم که مجاور این هنرستان قرار دارند. آنها هم گلایههای بسیاری از این موضوع دارند. ملیحه ملکاخلمدی که یازدهسال است در اینجا سکونت دارد، میگوید: از همان ۱۰سال پیش، بعضی روزها، چندساعتی این بو به مشام میرسید و تاکنون هم ادامه دارد. تابستانها هم که هوا گرم است، اوضاع بدتر میشود.
همسایهاش، علی پاسبان، بیشترین ساعتهای پخش بو را حدود ۱۱ و ۱۲ شب عنوان میکند و میگوید: شبها اگر پنجرهها بسته نباشد، خوابمان نمیبرد. کولر را هم که اصلا نمیتوانیم روشن کنیم؛ چون بو را در خانه پخش میکند و حتی باوجود کولر خاموش از دریچههایش بو میآید.
جواد ایرجی هم که دو سال است در این محل سکونت دارد، صحبتهای او را تکرار میکند و میگوید: از وقتی به این خانه آمدهایم، حسرت خوابیدن روی بهارخواب بر دلمان مانده است. خدا به خیر کند! تابستان نزدیک است و باز این بوها تحملناپذیر و کلافهکننده میشود.
گرچه به گفته شهروندان، روزها هم در ساعتهای مختلفی بوی نامطبوع زباله به مشام میرسد، در بیشتر مواقع این بو شبها شدت میگیرد.
رضا خاوری که از سال ۹۹ در اینجا سکونت پیدا کرده است، دل پردردی دارد و ناراحتیاش از این اوضاع را با واژه «افتضاح» بیان میکند. پنجرههای خانه او بهسمت ایستگاه زباله قرار دارد و از شدت بویی که در خانهاش میپیچد، اتاقهایش بدوناستفاده شده است؛ بهویژه شبها، هیچکدام از اعضای خانوادهاش نمیتوانند در اتاقها بخوابند.
همسر و فرزند او خیلی وقتها دراثر این بو دچار سردرد و حالت تهوع میشوند و دو تا از مستأجرانش هم وقتی متوجه شدهانداینجا اینقدر بوی نامطبوع دارد، بعد از یکیدو ماه، تقاضای فسخ قرارداد کرده و اسبابکشی مجدد را به تحمل این وضع ترجیح دادهاند.
صدیقه بنکالی صحبتها را اینطور ادامه میدهد: خودمان که با این شرایط داریم سر میکنیم بماند، تصور کنید وقتی مهمان داریم چقدر شرایط ناراحتکننده و خجالتآور است. فرض کنید یک نفر درگیر مراسم عروسی و خواستگاری و... باشد یا بخواهد برای شام مهمان دعوت کند. بندگان خدا از شدت بوی نامطبوع، بیزار میشوند از این مهمانیآمدن.
طاهره قدسینیا هم گلایه میکند که چرا سال۹۲ که بافت الهیه شکل گرفت و مشخص بود اینجا مسکونی میشود، چنین مرکزی را در آن ایجاد کردهاند. به نظر او و تعدادی از دیگر همسایگان، چنین مراکزی باید خارج از شهر و دور از محلههای مسکونی دایر شود.
یکی دیگر از همسایهها هم که نمیخواهد نامش درج شود به نوشتن نامه برای شورای شهر اشاره میکند و میگوید: پارسال نامهای نوشتیم و با امضای اهالی به دست اعضای شورای شهر رساندیم. چند وقتی اوضاع بهتر بود، اما بعد از مدتی دوباره همان آش و همان کاسه بود.
به گفته او، ابتدا که پیگیر این موضوع میشوند، به آنها میگویند اینجا مرکز جمعآوری نخالههای ساختمانی است، اما بعد که خودشان جدیتر دنبالش میروند، میبینند مرکز جمعآوری زباله است و شبها پشت سر هم ماشینهای زباله به آن وارد میشوند.
علی شبستری هم که جوانی بیستوچهارساله است، میگوید: شهرداری تا در یک خیابان، سطل زباله شهری میگذارد، صدای همه همسایههای اطرافش درمیآید و از بو و کثیفی آن ابراز ناراحتی میکنند؛ حالا ببینید ما که خانههایمان کنار یک مرکز جمعآوری و تخلیه زباله قرار دارد، چه حالی داریم.
در ادامه سراغ مهدی کلاهی میرویم که دکترای جامعهشناسی محیط زیست دارد. به نظر او نگهداری زبالهها در یک مکان، حتی اگر برای یکیدو ساعت باشد، تبعات منفی بهدنبال دارد و باید دنبال راههای بهروزتر و جایگزین بود.
او که عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی است، میگوید: وقتی زباله در جایی حتی به مدت کوتاه انباشته شود، شیرابه تولید میکند که برای انسان و منابع خاکی و آبی بسیار خطرناک است. همچنین حتی اگر هوا سرد باشد، زبالهها دراثر واکنشهای شیمیایی، گرما و گازهای گلخانهای تولید میکند که برای انسان و محیط زیست مضر است.
به گفته او در هر جا زباله انباشته شود، حیوانات و حشراتی جمع میشوند که باعث آلودگی میشوند و ازطریق آنها ممکن است آلودگیهای مختلف به انسان سرایت کنند. او زبالهها را عاملی مهم در بیماریهای تنفسی عنوان میکند و میگوید: زبالهها معدنی از بیماریهای مختلف هستند و مراکز مربوطبه آن باید حداقل چندصدمتر از محلههای مسکونی فاصله داشته باشد.
کلاهی درعینحال معتقد است که مسئولان شهرداری در سیستم فعلی نیاز به چنین ایستگاههایی دارند، اما باید زبالهها در این مراکز خیلی سریع تخلیه شوند تا شیرابه تولید نکنند و واکنشهای شیمیایی آن تسریع نشود. او در ادامه تأکید میکند: موضوع اصلی، بودن یا نبودن چنین مراکزی نیست، بلکه معتقدیم بهجای انباشت و انتقال زباله باید روشهای تفکیک و بازیافت را سرلوحه قرار داد که نهتنها ضرری برای انسان و محیط زیست ندارند، بلکه کلی ثروت هم به جامعه برمیگردانند.
او این موضوع را چنین توضیح میدهد: براساس علم جدید، زباله را بهجای دفع باید تفکیک و بازیافت کرد. در حال حاضر هم دانش این مسائل وجود دارد و حتی در همین شهر مشهد میتوان این طرح را اجرا کرد؛ فقط باید بین مسئولان شهری و استادان دانشگاه، ارتباط وجود داشته باشد تا از این علم جدید استفاده کنند.
این استاد دانشگاه میگوید: در کشورهایی مثل سوئد و آلمان، میزان پسماند زباله صفر است، اما متأسفانه در ایران به موضوع زباله نگاه جدی نشده است؛ بههمیندلیل هنوز شاهد دفع زباله به شیوههای قدیمی و مضر هستیم. براساس گفتههای کلاهی، بهتر است که شهرداری بهجای تجمیع و انتقال زباله در مراکزی مانند ایستگاه میانی زباله در امیریه، شیوه کار را تغییر دهد و با استفاده از علم جدید، سمت بازیافت و استفاده مجدد از زبالههای خشک وتر برود تا هم از این طلای کثیف، تولید ثروت کند و هم مشکلات زیستمحیطی فعلی را کاهش دهد.
موضوع را با معاون محیط زیست و خدمات شهری شهرداری مشهد مطرح میکنیم. علی نجفی در ابتدا تأکید میکند: زمانیکه این مجموعه احداث شد، در اطراف آن هیچ واحد مسکونی نبود. او وجود ایستگاههای میانی انتقال زباله را مانند ایستگاههای آتشنشانی، لازم و ضروری عنوان میکند.
نجفی توضیح میدهد: ایستگاههای آتشنشانی هم در هرجا هستند، مزاحمتهایی برای همسایهها و ساکنان مجاور ایجاد میکنند، اما چارهای نیست و به خاطر خود مردم باید این ایستگاهها راهاندازی شود.
به نظر او ایستگاههای میانی جمعآوری و انتقال زباله نیز چنین حالتی دارند و، چون منطقی نیست که همه ماشینهای کوچک جمعآوری زباله، هر شب مسیری طولانی تا خارج از شهر را طی کنند، باید این ماشینها به ایستگاههای میانی مراجعه کنند و بعد از تخلیه زبالههایشان در آنجا، توسط تریلیهای بزرگ، زبالهها به خارج از شهر منتقل شود.
او ادامه میدهد: نمیتوان چنین ایستگاههایی را از خدمات شهری حذف کرد، اما ما باید مدیریت کنیم که مزاحمت آنها برای شهروندان به حداقل برسد. به گفته او در ایستگاه میانی زباله امیریه، زبالهها باید فقط تخلیه و سریع به خارج از شهر منتقل شود. درواقع نباید در آن تجمع زباله صورت گیرد.
نجفی با تأکید بر اینکه اگر این ملاحظات انجام شود، مزاحمتهای این مرکز برای همسایهها به حداقل میرسد، میگوید: پیمانکار قبلی این مجموعه به تعهداتش عمل نمیکرد و تخلیه زبالهها بهموقع انجام نمیشد؛ بههمیندلیل ممکن است بخشی از نارضایتی مردم به این دلیل باشد.
او ادامه میدهد: پیمانکار قبلی عوض شده است و امیدواریم در تابستان پیش رو مردم مشکلات کمتری داشته باشند، اما درعینحال باز هم اگر مشکلی داشتند، میتوانند آن را به اطلاع ما برسانند تا پیگیریهای لازم را انجام دهیم.
نجفی میافزاید: برای اینکه این مجموعه موجب افزایش موش و حیوانات موذی در خانههای مردم نشود، مرتب تله میگذاریم. همچنین فضای آن شستوشو و پاکسازی میشود تا مشکلات جانبیاش کمتر شود.
مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری مشهد هم تأکید میکند که در ایستگاه میانی امیریه، نباید تجمع زباله باشد و این مرکز، محلی موقت برای انتقال پسماندهای شهری به خارج از شهر است.
مسعود رضوی با اشارهبه اینکه مشابه این مرکز را در هفتادوپنجمتری رضویه و خینعرب هم داریم، میگوید: چنین ایستگاههایی بهمنظور تسریع در عملیات جمعآوری و انتقال زباله ایجاد میشوند و باید در محدوده شهری باشند.
او درباره انبار تفکیک زباله این مرکز میگوید: در اینجا زبالههای بازیافتی که شهروندان جدا از زبالههایتر میگذارند، انبار و تفکیک میشود و بهدلیل خشکبودن، بوی نامطبوع تولید نمیکند.
شهرآرا محله، این مشکل را تا رسیدن نتیجه مطلوب پیگیری میکند.