حسین مردانی یکی از پاکبانان خیابان احمدآباد میگوید: همه ما بارها سوزن در دستانمان رفته است. همینکه میخواهیم کیسهای را بلند کنیم، میبینیم سنگین است؛ دستمان را زیرش میگیریم که پاره نشود، سوزن در دستمان فرو میرود.
مسیل انتهای بولوار شاهنامه، یکی از نازیباترین مناظر توس است. عظیم حمامی میگوید: وجود چنین کالی هنگام ورود به شهر توس، زیبنده و در شأن شاعر بزرگی، چون فردوسی نیست.
آذر خانم گلکار باید مسئولی، مشاوری، چیزی در سازمان بازیافت شود. این بانوی ۷۵ ساله چنان با مهارت زباله هایتر و خشکش را بستهبندی میکند که اصلا نمیتوانید فکر کنید این بستههای مرتب و آمادهشده، زباله است.
دیدن یک ویدئو، حسن مسئولیت زهرا حیدری به محیط زیست را بیدار کرد. در این ویدئو یکی از فعالان محیط زیست درباره آسیب زباله هایتر به طبیعت صحبت میکرد و درباره تفکیک این زباله ها توضیح میداد.
بستهها را یکییکی بیرون انداختم تا به بستهای که صدا از آن بود، رسیدم. جعبه را خالی کردم و دیدم یک پرنده زیبا داخلش است. به کسی که بسته را آورده بود، زنگ زدم. بنده خدا خوشحال شد و گفت: از صبح پرنده دخترم غیب شده است!
«بچههای محیطزیست نیما»، یک گروه شانزدهنفره هستند که به هیچ سازمانی وابسته نیستند؛ کودکانی که از دل محله «فرهنگیانِ» قاسمآباد برخاستهاند و دستدردست هم دادهاند تا حال این روزهای زمین را خوش کنند.
اهالی محله خلج از همجواری با کال خسته شدهاند. کال به محل دپوی خاک و نخاله تبدیل شده و مکانی برای شبخوابی کارتنخوابها و معتادان و فروش مواد مخدر است.