
بچههای «عجبشیر» رودخانه طرقدر را پاکسازی کردند
یک کار خوب آن هم با دستان کوچک چنددانشآموز دبستانی. قصه از آنجا شروع شد که معلمی دغدغهمند در حاشیه اردویی دانشآموزی نیت کرد با کمک بچهها رودخانه نزدیک اردوگاه را از زبالهها پاک کنند؛ یک اقدام عملی که پر از نکات آموزشی است.
سوم خرداد، دوازدهتن از دانشآموزان ابتدایی مدرسه عجبشیر محله کشاورز آستین بالا زدند و همراه معلمشان در این کار خوب مشارکت کردند.
معلم عاشق طبیعت
حمید غلامرضا پورطرقی، ۹سالی است که در آموزشوپرورش خدمت میکند و دوسالی میشود که در مدرسه عجبشیر محله کشاورز معلم دانشآموزان ابتدایی است. کارشناسی زمینشناسی و کارشناسیارشد آموزشوپرورش ابتدایی دارد. شاید بهخاطر تحصیل در همین رشته زمینشناسی بوده که علاقهمند به محیطزیست و نگهداری از آن است.
او میگوید: عاشق طبیعت هستم و همیشه وقتهای خالیام را به طبیعتگردی اختصاص میدهم.
در همین طبیعتگردیهایش بوده که پاکسازی محیطزیست یکی از بزرگترین دغدغههایش میشود؛ «مردم میروند از طبیعت و زیباییهایش استفاده میکنند؛ اما با بیانصافی زبالههایشان را آنجا میریزند و بر میگردند. دیدن منظرههای پر از زباله برایم سخت و دردآور است. حقیقت این است که تنها چیزی که در طبیعت برجای میگذاریم، رد پایمان است و آنچه برمیداریم، عکس یادگاری است.»
زبالههایی با قدمت ۱۵ سال!
از نظر او حتی آدمهایی که از آنها اصلا انتظار نمیرود، گاهی کارهای عجیبی میکنند؛ مثلا اینکه زبالههایشان در طبیعت را جمعوجور میکنند و در کیسهای کنار و گوشه میگذارند؛ «آخر مگر طبیعت، شهر است که ساعت۹ شب ماشین شهرداری بیاید و زبالههایتان را جمع کند؟»
با همین نگاه بوده است که او وقتی سوم خرداد، همراه دانشآموزانش به اردوگاه آموزشوپرورش در طرقدر میرود، نیت میکنند دستهجمعی مسیری از رودخانه نزدیک اردوگاه را از زبالهها پاک کنند.
حمیدآقا چند کیسهزباله به دست میگیرد و از دوازدهدانشآموز همراهش میخواهد برای پاکسازی رودخانه کمکش کنند. بچهها هم هرکدام تکهچوبی به دست میگیرند و با کمک آن، زبالهها را جمع میکنند. ماحصل چند ساعت فعالیت آنها میشود سهکیسهزباله بزرگ و مسیر پانصدمتری رودخانه که عاری از آلودگی و زباله است.
کلی پوست چیپس و پفک از بین سنگهای کف رودخانه در آوردیم. کار که تمام شد تازه میشد نفس بکشیم
حمیدآقا میگوید: ما آنجا زبالهای پیدا کردیم که تاریخ تولیدش۱۳۸۹ بود. درصورتیکه بچههای کلاس متولد ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ هستند. آنجا بچهها خوب فهمیدند که زباله در طبیعت از بین نمیرود و تا سالهای سال محیط را آلوده میکند.
بیانصافی آدمهای بیفکر
محمد روشنایی، یکی از بچههایی که در پاکسازی طبیعت کمک کرده است، میگوید: حالم خیلی خوب بود از اینکه مشغول پاکسازی طبیعت هستم. این کار ما برای گیاهان و حیوانات که آنجا زندگی میکنند، خیلی مفید است. به نظر من، هرکسی که در طبیعت زباله میریزد، کارش خیلی زشت است؛ مثلا در همان روز پاکسازی حتی کفش و جوراب پیدا کردیم.
مازیار نیشابوری، همکلاسی دیگر، از پاکسازی رودخانه خوشحال است و درباره این تجربه میگوید: کلی پوست چیپس و پفک از بین سنگهای کف رودخانه در آوردیم. وقتی کار تمام شد، یک منظره قشنگ جلو چشممان بود که میشد در هوایش راحت نفس بکشیم.
او این رفتار بعضی آدمها را عجیب میداند و میگوید: با خودشان چه فکری میکنند؛ طبیعت شهرداری ندارد که بیایند و زبالهها را جمع کنند! هر کسی در طبیعت مسئول زبالههای خودش است و باید آنها را جمع کند و به سطل زباله بیندازد.
محمد صیدمحمدخانی نوجوان دیگر هم از اینکه به طبیعت رفتند و توانستند حداقل همان محدوده اطرافشان را پاکسازی کنند، خیلی خوشحال است. او میگوید: دلم میخواهد بازهم برای پاکسازی به طبیعت بروم.
* این گزارش دوشنبه ۱۲ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۵ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.