مهدی عبدی در روستای ناظرآباد(توس147) زندگی میکند. پاکیزگی روستا و محل زندگیاش برای او بسیار حائز اهمیت است و به هر دری زده تا پاکیزگی و طراوت را به کوچه باغهای روستای ناظرآباد برگرداند. مهدی از تبدیل زمینهای کشاورزی به ویلا و رعایتنکردن نظافت روستا توسط شهرنشینانی که آخر هفته خود را در ویلاهای روستای ناظرآباد میگذرانند، بسیار دلگیر است و هرهفته خودش به تنهایی نظافت مسیر جاده روستای ناظرآباد را انجام میدهد.
بزرگ شدن در خانوادهای کشاورز، افسانه وطنپور را از ابتدا دوستدار طبیعت بار آورده است. او به خوبی ارزش خاک و نهالی را که از آن جوانه میزند، میداند. قدر قطره قطرههای باران را با جان و دل احساس کرده و دوستی با حیوانات را از کودکی آموخته است. او با چشمش دیده پدربزرگ دامدارش برای بزرگ کردن یک گوسفند چه زحماتی میکشد، ارزش دام را میداند و بیراه نیست اگر بگوییم با همه حیوانات دوست است. او ارزش شاخه درخت و میوههایی که از آن رشد میکند، میداند و هیچ وقت شاخهای را نشکسته است. خانوده او با گل و گلدان انس دارند و همیشه در خانههایشان سبزی گیاه سایه دارد.
21سال پیش این مشاغل به بعد از پلیسراه و خارج از محدوده شهری منتقل شدند. بنابراین شهرک زیرمجموعه بخشداری احمدآباد قرار گرفت، اما بعد از چندسال و با گسترش شهر، اصناف برای کسب مجوز باید به شهرداری منطقه7 و بخشداری احمدآباد مراجعه میکردند.
همین موضوع باعث شد تا واحدهای صنفی و صنعتی داخل شهرک نامهای به فرمانداری بزنند و خواستار تعیینتکلیف خود شوند. حسن موحدیان، فرماندار وقت، شهرک را زیرمجموعه شهرداری منطقه7 قرار داد و بخشی از مشکلات آنها حل شد. به این ترتیب نقشه شهرک صنفیصنعتی طرق در کمیسیون ماده5 به تصویب رسید و قطعات زمین شهرک را آستان قدس رضوی تقسیمبندی و واگذار کرد، اما عنوان «صنفیصنعتی» برای شهرک باعث شده است تا از قوانین دیگر شهرکها تبعیت نکند.
بین همه اخبار تلخ و ناگوار، خبر جمعآوری پسماند با سامانه «اکو» میتواند سرتیتر خوب اخبار باشد، بهویژه برای آنهایی که خواهان شهری زیبا و محیطزیستی دلچسباند. این طرح بهصورت پایلوت در چند محله شهر اجرا میشود. ساکنان وحید که با 2مرکز درمانی بزرگ شهری همسایه هستند، این روزها بنرهای اجرای این طرح را در محله نصب میکنند تا همه از خدمات آن بهرهمند شوند. راهاندازی این سامانه یک جرقه است و گامهایی که برای داشتن محلهای بهتر برداشته میشود، بهانهای است تا ما با ساکنان و دوستداران محیطزیست همراه شویم؛ آنهایی که میخواهند دست زباله گردها را از سر شهر کوتاه کنند.
مصطفی طیبی دوستی دارد به نام محمد طیرانی. این 2نفر سال1390 در یک کلاس کنار هم قرار میگیرند و این شروع یک اتفاق در زندگی هر دو آنها میشود، اتفاقی که نهتنها زندگی آنها که زندگی بیش از 15تن از ورودیهای سال90 رشته مکانیک دانشگاه فنی و حرفهای ثامنالائمه(ع) را هم تحت تأثیر قرار میدهد. همه آنها 8سال بعد از روزهای آغازین دانشگاه، در کارگاهی کار میکنند که کارش ساخت خطوط بازیافت مواد ضایعاتی است.
طرح آجر بومیار یا اکوبریک به صورت پایلوت و نمادین در منطقه10 و در مدرسه ما اجرا شد و بهزودی در سایر مدارس شهر اجرا میشود. هدف از این طرح کمک به محیط زیست و استفاده از زباله های بازیافتنشدنی در ساخت سازهها و المانهای شهری و مکانهای بازی برای کودکان است. این بطریها به جای آجر در سازهها استفاده میشوند. به این طرح آجربومیار یا اکوبریک میگویند.
برای دیدن یک کارتنخواب ساعت 7 صبح راهی پاتوقش میشویم؛ اما به جز چند پتوی کهنه که روی شاخههای سبز یک درخت پنهان شده است، هرچه میگردیم نشانی از کارتنخواب نمیبینم. همواره کسبه و ساکنان از حضور کارتنخوابها در مجاورت خود گلایه و شکایت میکنند؛ اما داستان امیر متفاوت است و همه با اشاره به خصوصیات خوبی که دارد از این کارتنخواب تنها تعریف و تمجید میکنند. او 4 سال است که بیشتر شبها به اینجا میآید.