حتما جمله «شهر ما، خانه ما» را بارها شنیدهاید. مفهوم این جمله، این است که ما همانقدر که خانه خودمان را دوست داریم و در نظافت و پاکیزگی آن میکوشیم، در نظافت شهرمان نیز باید کوشا باشیم.
در این بین جوانی در روستای ناظرآباد(توس147) زندگی میکند که پاکیزگی روستا و محل زندگیاش برای او بسیار حائز اهمیت است و به هر دری زده است تا پاکیزگی و طراوت را به کوچه باغهای روستای ناظرآباد برگرداند. مهدی عبدی از تبدیل زمینهای کشاورزی به ویلا و رعایتنکردن نظافت روستا توسط شهرنشینانی که آخر هفته خود را در ویلاهای روستای ناظرآباد میگذرانند، بسیار دلگیر است.
مهدی عبدی 26ساله متولد و ساکن روستای ناظرآباد است. او از شهرنشینهای بیمبالاتی که روستای آنها را به زبالهدانی بدل کردهاند، بسیار گلهمند است و میگوید: روستای ناظرآباد، روستایی برپایه و اساس کشاورزی و دامداری است.
رونق کشاورزی و باغداری آن در گذشته به اندازهای بود که میوه و محصولات لبنی آن زبانزد خاص و عام بود، اما به تدریج و به دنبال خشکسالیهای پی در پی طی سالهای اخیر، مرغوبیت و بازدهی اراضی کشاورزی از بین رفت. به همین دلیل کشاورزان، زمینهای چندهکتاری خود را به قطعات هزار تا 2هزار متری تقسیم کرده و فروختند.
اکثریت خریداران شهرنشینانی هستند که به قیمت نابودی اکوسیستم و محیط زیست، سکونتگاهی ییلاقی برای خوشگذرانیهای آخر هفته خود دست و پا کردهاند.
وی ادامه میدهد: امروز بیش از 200باغ ویلا در روستای ناظرآباد وجود دارد که صاحب اکثریت آنها شهرنشین هستند. این افراد از عصر روز چهارشنبه، بار و بندیل خود را بسته و به سمت ویلاهای خود حرکت میکنند و در غروب روز جمعه، دوباره به سمت شهر و خانه خود بازمیگردند.
عبدی با ناراحتی میگوید: خودروهایی که در مسیر برگشت به منازل خود هستند، هر آنچه زباله، استخوان، غذای مانده و... را که تولید کردهاند، در پلاستیک زباله گذاشته و به حاشیه جاده پرتاب میکنند. به دلیل تکرار این عمل نابهنجار و غیرمسئولانه، حاشیه جاده روستای ناظرآباد به یک آشغالدانی تبدیل شده است.
این کیسههای زباله و آشغال رهاشده در حاشیه خیابان نمای زنندهای را برای کوچه باغهای زیبای روستا بهوجود آورده است، به علاوه این زبالهها باعث تجمع کیسه به دوشانی است که از این زبالهها به دنبال نانی برای خود میگردند.
فعال محیط زیست روستای ناظرآباد در ادامه تصریح میکند: اگر این عمل از یک روستایی سر میزد، همه او را به بیسوادی و بیفرهنگی متهم میکردند، درحالی که بیشتر باغویلانشینان روستای ما از قشر تحصیلکرده و باسواد هستند. همین افراد در داخل شهر، یک برگ کاغذ یا پلاستیک را رها نمیکنند، اما در روستا پلاستیک و پلاستیک زباله را با خیال راحت به بیرون پرتاب میکنند.
با افزایش آشغالها و نخالههای رها شده، مهدی عبدی بعد از تذکرات متعدد و بیتوجهی ویلانشینان به تنهایی دست به کارشده، زباله و آشغالهای رهاشده را جمعآوری میکند.
عبدی در توضیح این مطلب میافزاید: در رابطه با رفع مشکل زبالههای رها شده در مسیر روستای ناظرآباد، در ابتدا با قرار گرفتن در مسیر ساکنان باغویلاها، با خواهش به آنها تذکر دادم که رها کردن زبالهها در دامان طبیعت کار بسیار ناپسندی است اما این تذکرات من غیر از بگومگوهای بینتیجه حاصلی در برنداشت.
از این رو به دهیاری روستا مراجعه کردم و از آنها خواستم با نصب چند تابلوی اخطار و سطل زباله در مسیر جاده، افراد را مجاب به انداختن زباله در داخل سطلهای زباله مخصوص کنند، اما متأسفانه دهیار روستا به دلیل نبود بودجه مالی اقدامی انجام نداد.
بعد از ناامید شدن از همکاری دهیاری، به نزدیکترین شهرداری (ناحیه 3منطقه 12) مراجعهکردم، آنها نیز اعلام کردند ما موظف به ارائه خدمات در حوزه قانونی و شهری هستیم و جمعآوری زباله روستا جزو وظایف شهرداری نیست.
وی که از همه جا رانده و مانده شده و دلش به حال نظافت و سیمای دلپذیر روستای خود تنگ شده بود، آستین همت را بالازده و به تنهایی نظافت مسیر جاده روستای ناظرآباد را انجام میدهد.
مهدی عبدی در توضیح این مطلب میگوید: بعد از اینکه از رعایت شهروندان و کمک ارگانهای اجرایی ناامید شدم، دستکش و لباس بهداشتی بر تن کرده و از صبح زود تا غروب آفتاب زبالههای رها شده در مسیر جاده را جمعآوری کرده و در کیسههای زباله بزرگ قرار دادم.
هنگام غروب 30 تا 40 عدد کیسه زباله جمعآوری شده را سوار وانت کرده و به محل تخلیه زبالهها منتقل کردم. متأسفانه این کار مؤثر نبود و بعد از مدتی ریختن و پرتاب کیسههای آشغال به حاشیه خیابان تکرار شد و من دوباره به پاکسازی این جاده پرداختم.
من دوباره و دوباره و دوباره این کار را انجام میدهم تا به مردم بفهمانم اینجا محل زندگی من است، درست مانند شهر که محل زندگی شماست و برای پاکیزگی آن حتی یک دستمال هم بر زمین نمیاندازید.