سالهاست که در عرصه روزنامهنگاری، پژوهش، نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر فعال است و آثار فاخر زیادی را از خود به یادگار گذاشته است، سیدجواد اشکذری از اولین خبرنگارانی است که بومینویسی و معرفی هنرمند ان مشهدی و خراسانی به ویژه در عرصه تئاتر را با قلم شیوای خودش به تحریر درآورده است. وی همچنین نمایشنامههای متعددی را نوشته، کارگردانی تئاتر کرده و در تعدادی از این آثار هنری نقش بازیگری و عروسکگردانی را ایفا کرده است. برخی از این نمایشنامهها دارای چنان درجهای از پختگی، معنا و مفهوم است که هنوز بعد از گذشت سالها، بارها و بارها بازسازی و به نمایش درآمدهاند. قلم، همدم و مونس شبها و روزهای جواد است و از او به صورت فردی و جمعی 24 کتاب از جمله «بربسیط بارش مهتاب»، «تئاتر +10»، «آقای صدای خاطره انگیز»، «فواره و عبور»، «آه و ماه» و... برجای مانده است.
محدثه هروی، نوجوان چهاردهساله محله شهیدآوینی، از کودکی به ورزش علاقهمند بود. او که در خانوادهای ورزشکار بزرگ شده است، با تشویقهای پدرش از هفتسالگی تنیس روی میز را انتخاب کرد. علاقه و پشتکارش باعث شد تا روزبهروز در این رشته ورزشی پیشرفت کند و راهی مسابقات شود و بتواند مدالهای گوناگونی را کسب کند. او که پارسال در رنکینگ (رتبهبندی) نوجوانان دختر، مقام دوم استانی را به دست آورده است، از فعالیتهای خود میگوید.
سراغ عباس رستمی، هنرمند سنگ تراش محله وحید را از هرکس که بگیری، دستت را می گیرد و مستقیم می آورد مغازه ای که پر از اشیای زینتی و سنگی است. دورتادور قفسه های مغازه پر است از کارهای سیاه قلم که روی سنگ حک شده است. روی زمین هم انواع قندان، هاون و قابلمه های ریزودرشت سنگی چیده شده است.همه وسایلی که در این حجره به فروش می رسد، حاصل ساعت ها کار روی سنگ است.
محسن دهمسته که بهدلیل تصادف و مرگ یک پیرزن رهگذر زندانی شده بود، برای رهایی از زندان و پرداخت دیه فرد فوتشده، مرتکب اشتباه دیگری میشود و هنگامی که تحت اغفال دوستان ناباب در حال حمل مواد مخدر است او را دستگیر میکنند و به همین جرم 18سال از بهترین سالهای جوانی خود را در حبس میگذراند. در روزهای تنهایی و بیکاری زندان با صنایع و هنرهای دستی آشنا میشود و بعد از پایان دوران محکومیتش بهعنوان یک هنرمند قابل در هنرکده و صنایعدستی مجموعه تاریخی هارونیه مشغول به کار میشود. داستان زندگی او مانند یک کتاب داستان است که شروعی تلخ و پایانی شیرین و باز دارد.
فاطیما تیموری 11سال دارد و در کلاس پنجم درس میخواند. او که همراه خانوادهاش در محله وکیلآباد ساکن است توانسته از دوران دبستان، عضو شوراهای دانشآموزی باشد و علاوهبراین در کلاس درس هم جزو شاگردان ممتاز و مسئولیتپذیر است و بهعنوان«معلمیار»، مربیان مدرسه شرافت را همراهی میکند.
از همان ورودی، میز کاری جلب توجه میکند که تا دوسال پیش به عنوان میز کرسی از آن استفاده میشد و حالا کلی ابزار نجاری با نظم زیاد روی آن چیده شده است.
داستان شکلگیری این کارگاه اسباببازیسازی با شیوع بیماری کرونا گره خورده است و سازنده هنرمند محله الهیه توانسته در مدت کمتر از 2سال، بیش از 100نوع سازه چوبی را بسازد و منبع درآمدی برای خانوادهاش مهیا کند.
بیش از آنکه حرفه یا شغل باشد، هنر است. در این هنر صبر، علاقه و خلاقیت حرف اول را میزند. کسی که با قیچی و کاغذ گراف بهسراغ پارچه میرود و بعد از بُرش آن با نخ و سوزن و چرخ خیاطی لباسی زیبا تحویل مشتری میدهد. خیاط محله رضاییه یکی از همان افرادی است که از حدود 13سالگی با هنر خیاطی آشنا میشود و زیر نظر استادان خیاطی شاگردی میکند تا فوت و فن کار را یاد بگیرد. هاشم بصیرت 15سال اخیر را در همین محله رضاییه بوده و اینجا برای هممحلیها خیاطی میکند. حالا خودش کارگاه خیاطی کوچکی دارد و مستقل کار میکند. زنانهدوز است و همسر و خواهرش همکاران او هستند و کار اندازهگیری را انجام میدهند.