کد خبر: ۲۵۹۴
۰۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

جانمایی مجسمه‌های وثوق از شمال تا جنوب

امیرمهدی وثوق از سال 1374 وارد عرصه مجسمه‌سازی شده‌ است و در این سال‌ها بیشتر از 50اثر هنری و تجسمی در شهرهای مختلف ایران از خودش به یادگار گذاشته ‌است. سال98 نیز عنوان منتخب نخستین سمپوزیوم پرتره مفاخر و شهدا در مشهد را به دست می‌آورد. وثوق که عضو درجه یک انجمن هنرهای تجسمی استان خراسان هم هست، تاکنون مجسمه‌های متعددی را طراحی و اجرا کرده که از میان آن‌ها 20مورد در فضای شهری مشهد نصب شده‌اند.

متولد سال60 است؛ هنرمند مجسمه‌سازی که از چهارده‌سالگی در این حرفه فعالیت دارد و چندسالی است که کارگاه نقلی و جمع و جوری در شهرک صنعتی توس برای خودش دست و پا کرده تا بتواند در کنار اشتغال‌زایی، مجسمه‌سازی را به علاقه‌مندان آموزش دهد. 

می‌گوید از اینکه فوت‌وفن این هنر را به بقیه یاد می‌دهد حس خوبی دارد و هیچ‌گاه در تقسیم داشته‌هایش با دیگران خسیس نبوده ‌است.

درباره تک‌تک آثارش که حالا هر کدام از آن‌ها در گوشه و کناری، هنر و ظرافت ایرانی را به رخ می‌کشند با جزئیات توضیح می‌دهد، از مجسمه‌‌های عظیم‌جثه «صیادان آفتاب» در ساحل سوروی بندرعباس که سالانه سوژه عکاسی هزاران گردشگر است تا پرتره «شهید شیرودی» در «شیرود تنکابن» و مجسمه «گلدسته‌های حرم» در میدان بوعلی مشهد که ترکیبی زیبا از شیشه‌کاری و آینه‌کاری و مجسمه‌سازی است.

هنرمند ساکن محله مجیدیه چندسالی است که در رشته نقاشی هم فعالیت دارد و چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی برگزار کرده‌است. در آخرین نمایشگاه انفرادی، امیرمهدی وثوق با جنگلی از درختان به نگارخانه رفته و آلبوم پرنقش و رنگ «دار بینه» را در پیش چشم مخاطبانش گشوده است.

 

هنری که با تراشیدن گچ تخته سیاه آغاز شد

قرارمان در کارگاه مجسمه‌سازی امیرمهدی وثوق است. بعد از دور کوچکی که در حیاط کارگاهش می‌زنیم، کلیدی از جیبش درمی‌آورد و به سمت دری بزرگ حرکت می‌کند. کلید که در قفل می‌چرخد و در باز می‌شود، چشم ما به مجسمه‌های کوچک و بزرگی می‌خورد که در گوشه و کنار سوله جا خوش کرده‌اند. مجسمه‌هایی که ظرافت زیادی دارند.

او می‌گوید: سرک‌کشیدن در زندگی بزرگان را دوست دارم، هر اثری ورود به دنیای یک انسان بی‌نظیر است که قرار است مجسمه‌اش را بسازم. اینکه مدتی در حال و هوای ورزشکار خوش‌نامی باشم و بعد از آن ژست یک فرد عارف و شاعر را تصویرسازی کنم، بسیار لذت‌بخش است.

در دبستان برای اینکه مدام دست‌هایم گچی بود و گچ‌های پای تخته را می‌تراشیدم از طرف مدرسه توبیخ می‌‎شدم اما در خانه تشویقم می‌کردند، به‌ویژه برادر بزرگ‌ترم

امیرمهدی می‌گوید: از کودکی به گِل‌بازی و فرم‌دادن اجسام علاقه داشتم، اولین چیزهایی که به این روش ساختم یک‌سری نیم‌تنه و صورت حیوان بود، یادم می‌آید با تیغ تراش، گچ‌های تخته سیاه و انتهای مداد را تراش می‌دادم و صورتک‌هایی را می‌ساختم که برایم خیلی جذاب بود. در دبستان برای اینکه مدام دست‌هایم گچی بود و گچ‌های پای تخته را می‌تراشیدم از طرف مدرسه توبیخ می‌‎شدم اما در خانه تشویقم می‌کردند، به‌ویژه برادر بزرگ‌ترم که با دکتر کیانوش ناهید در دانشکده هم‌کلاسی بودند و من را به ایشان معرفی کردند.

امیر مهدی می‌گوید: از سال74 در خدمت کیانوش ناهید بودم که از جمله بهترین استادان مجسمه‌سازی مشهد به حساب می‌آید. ایشان پایه‌گذار تمام دانش و اطلاعات من در حوزه مجسمه‌سازی بودند و تا امروز هر موفقیتی کسب کرده‌ام مدیون آموزه‌های ایشان و البته عشق و علاقه و پشتکار خودم هستم.

مجسمه کوهنورد به یاد زنده‌یاد مهدی عمیدی در پارک باباکوهی مشهد- 1395

با آزمون و خطا و تمرین مجسمه‌ساز شدم

هنرمند مجسمه‌ساز مشهدی درباره اولین روزهای یادگیری این هنر توضیح می‌دهد: درآن سال‌ها که حرفه مجسمه‌سازی را آغاز کردم، این هنر در مشهد چندان باب نبود، کسی نبود که جواب‌گوی سؤالات تخصصی هنرجویان باشد و درباره محاسبات دقیق و قالب‌گیری و تولید نمونه گرفته تا اجرای فونداسیون داخلی و خارجی، نسبت ارتفاع به وزن و حمل و نصب اطلاعات بدهد. 

برای به دست آوردن این اطلاعات سال‌ها خاک کارگاه خوردم و با آزمون و خطا و تمرین یک‌سری ریزه‌کاری‌ها را آموختم. این را هم بگویم استادکارهای آن‌زمان اگر هم کاری را بلد بودند، آن را به عنوان یک شگرد و فن، نزد خودشان نگاه می‌داشتند!

او تأکید می‌کند: باید فرصت دیده‌شدن را در اختیار علاقه‌مندان و هنرمندان تازه‌کار قرار دهیم تا ریشه هنر ایرانی خشک نشود. هنر جزئی از ذات ایرانیان است به همین دلیل باید برای پرورش استعدادهای جدید در رشته‌های مختلف هنری تلاش کنیم.

 

50مجسمه شهری وثوق، از شمال تا جنوب ایران

امیرمهدی وثوق از سال 1374 وارد عرصه مجسمه‌سازی شده‌ است و در این سال‌ها بیشتر از 50اثر هنری و تجسمی در شهرهای مختلف ایران از خودش به یادگار گذاشته ‌است. این هنرمند سال85 در جشنواره ملی دانشجویی دانشگاه‌های شمال شرق کشور با ساخت اثر برگزیده، دیپلم افتخار و عنوان برتر جشنواره را به خودش اختصاص می‌دهد، سال بعد دیپلم افتخار و تندیس دومین دوسالانه هنرهای تجسمی استان خراسان را از آن خود می‌کند و سال98 نیز عنوان منتخب نخستین سمپوزیوم پرتره مفاخر و شهدا در مشهد را به دست می‌آورد.

وثوق که عضو درجه یک انجمن هنرهای تجسمی استان خراسان هم هست، تاکنون مجسمه‌های متعددی را طراحی و اجرا کرده که از میان آن‌ها 20مورد در فضای شهری مشهد نصب شده‌اند. 

مجسمه «کوهنورد» یادمان مهدی عمیدی در ورودی پارک باباکوهی، تندیس شش تن از سرداران شهید همچون شهید برونسی، شهید صیادشیرازی و شهید هاشمی‌نژاد، سردیس «پهلوان حاج محمد خادم» در انتهای خیابان رضا، مجسمه «عمونوروز» در میدان ملک‌آباد، مجسمه «بوی عیدی» در شاندیز، مجسمه «توریست» در طرقبه و مجسمه «خواجه نصیرالدین طوسی» در ورودی شهر گلبهار از جمله معروف‌ترین المان‌های شهری این هنرمند مشهدی است.

طراحی و ساخت مجسمه «گنبد و گلدسته‌های حرم» در میدان بوعلی، مجسمه «آسمان هشتم» در خیابان رضا و مجسمه «کبوتران حرم» در میدان آزادی جزو المان‌های شهری است که ارادت هنرمند شهرمان را به امام مهربانی‌ها نشان می‌دهد.

آثار این هنرمند طی چند سال اخیر به خارج از مشهد هم راه‌یافته و هنرش از شمال و شرق کشور به خطه جنوب ایران رسیده است طوری که با ساخت مجسمه «صیادان آفتاب» در ساحل سورو بندرعباس، نامش پرآوازه‌تر شد. «صیادان آفتاب» شامل چهار مجسمه عظیم‌جثه است که ارتفاع هرکدام به بیش از شش متر می‌رسد و در آب‎های آزاد خلیج فارس نصب شده‌است. 

مجسمه هفت و نیم متری «میرزای حاسب» و مجسمه «سرتیپ احمدخان» در بندرعباس و همچنین مجسمه زیبای «ققنوس» در سواحل سنگی چابهار از دیگر آثار فاخر و به یادماندنی امیرمهدی وثوق در جنوب ایران است.

 

موفقیت در شبیه‌سازی

امیرمهدی وثوق در شبیه‌سازی و ساخت پرتره اشخاص و مشاهیر معاصر تبحر دارد. بیشتر مجسمه‌هایی که او برای اشخاص ساخته است، خیلی شبیه‌ شخص مورد نظر از کار درآمده‌اند.

او دراین باره توضیح می‌دهد: معمولاً در مجسمه‌هایی که قرار است با محوریت مفاخر و مشاهیر ساخته شود باید یک سری اصول رعایت شود که «شباهت» و «شخصیت‌پردازی» دو اصل مهم در این حوزه است. در نگاه من شباهت مرحله دوم مجسمه‌سازی پرتره است و اولین مرحله، درآمدن کاراکتر شخص است تا کاریزما و باورپذیری لازم را داشته باشد، برای همین لازم است که هنرمندان قبل از ساخت مجسمه پرتره، زندگی‌نامه اشخاص را به‌طور کامل مطالعه کنند.

وثوق می‌گوید: هنرمندی که تندیس مفاخر و مشاهیر را می‌سازد، باید با زمینه‌های تاریخی و جغرافیایی، اعتقادات و ارزش‌ها، اشارت‌های ابرو و شیوه نگاه، آناتومی چهره، ژنتیک و حتی خلق‌وخوی و روحیات شخص مورد نظر آشنا باشد. این‌گونه آثار تلقی شهروندان از مشاهیر یک جامعه است و باید تأثیرگذار باشد، به عنوان مثال وقتی از پرتره شهید شیرودی در شهرستان شیرود رونمایی شد، دختر ایشان درحالی که اشک می‌ریخت، از من تشکر کرد و گفت: «من پدرم را در این مجسمه دیدم.» فرزندان شهید آوینی هم، چنین عکس‌العملی در برابر مجسمه پرتره پدرشان داشتند.

 

هنرنمایی بهارانه

چهاردهمین جشنواره «استقبال از بهار» نوروز سال 1401 در شهر مشهد برگزار می‌شود و امیرمهدی وثوق از همان سال اول به عنوان طراح و مجری المان‌های شهری دراین جشنواره حضوری فعال داشته‌است. 

او امسال هم در بخش «مکان‌سوژه» جشنواره استقبال از بهار حضور دارد و مجسمه شهری باعنوان «وصال» را طراحی کرده که اجرا خواهد کرد. مجسمه‌ای که قرار است در بولوار معلم جانمایی شود و شامل پنج فیگور جداگانه از پدر و مادر و سه فرزند یک خانواده است و بیشتر به موضوع تحکیم خانواده می‌پردازد.

مجسمه‌ساز مشهدی ساکن محله مجیدیه به سفارش‌های عجولانه و کم‌فرصت مسئولان شهری اشاره می‌کند و می‌گوید: به طور معمول در فراخوان‌های هنری‌ شهرداری مشهد همیشه دو معضل اساسی به چشم می‌آید، اول عجله دارند و دوم پول ندارند! به عنوان مثال گفته می‌شود تا دوهفته دیگر آثارتان با فلان موضوع را بفرستید، بعد هم با کسی قرارداد بسته می‌شود که ارزان‌ترین قیمت را داده باشد. چنین رویکردی موجب می‌شود هنرمندان فرصت خلق آثار ماندگار را نداشته باشند و طرح‌هایی معمولی اجرا شود که از لحاظ کیفی و بصری ارزش کمتری دارند.

 

مجسمه‌سازی برای حفظ میراث فرهنگی

از وثوق می‌پرسم اگر بخواهید یک مجسمه به انتخاب خودتان بسازید سراغ چه طرحی می‌روید، او در جواب می‌گوید: من دوست دارم داستان‌های شاهنامه را در قالب مجسمه به تصویر بکشم، همه جای دنیا میراث فرهنگی کوچکشان را صدبرابر مهم‌تر جلوه می‌دهند و جاذبه می‌سازند. 

گاهی می‌گویند ما از نظر مجسمه‌سازی اشباع شده‌ایم، در زمینه مجسمه‌سازی چیزی به نام اشباع وجود ندارد

دراین قضیه ما کم‌کار هستیم، گاهی می‌گویند ما از نظر مجسمه‌سازی اشباع شده‌ایم، در زمینه مجسمه‌سازی چیزی به نام اشباع وجود ندارد، در مشهد تنها 10سال است که مجسمه‌سازی رونق گرفته‌ اما در کشوری نظیر ایتالیا از قرن‌ها پیش مجسمه می‌سازند و همچنان ادامه می‌دهند، درآن کشور همه مسافران دوست دارند مجسمه «داوود» اثر میکل‌آنژ را ببینند، مردم سالیانه میلیون‌ها عکس با این مجسمه می‌گیرند.

 

بی‌رنگی مجسمه‌ها من را به دنیای نقاشی کشاند

امیرمهدی وثوق چندسالی است که علاوه بر مجسمه‌سازی، وارد دنیای نقاشی هم شده است. او معتقد است در دنیای مجسمه‌سازی رنگ‌ها کمتر ایفای نقش می‌کنند و مجسمه‌ها عموما به‌صورت تک‌رنگ هستند، همین کمبود رنگ او را به دنیای نقاشی سوق داده تاجایی که در سال 95 دوباره هوای درس و دانشگاه به سرش می‌زند و در مقطع کارشناسی رشته نقاشی دانشگاه فردوس تحصیل می‌کند.

او می‌گوید: بافت در نقاشی‌های من نقش اصلی را ایفا می‌کند. از آنجایی که کار مجسمه‌ هم انجام می‌دهم، کاردک عضو جدایی‌ناپذیر آثارم محسوب می‌شود. البته در برخی نقاشی‌ها از قلم‌مو هم استفاده می‌کنم.

او به فرم‌ها آن‌قدر که به بافت اهمیت می‌دهد، توجه نمی‌کند. بیشتر آثار او فرم‌گریز، اکسپرسیون و انتزاعی هستند و وثوق به جای پرداختن به واقعیت عینی به عواطف ذهنی و اتفاقات درونی خود توجه کرده و آن را بازنمایی می‌کند.

از آثار نمایش داده شده در نمایشگاه نقاشی «داربینه»- زمستان 1400

 

«داربینه» حاصل چندسال نقاشی در دل طبیعت است

هنرمند نقاش مشهدی دراین سال‌ها تجربه حضور درچندین نمایشگاه فردی و گروهی نقاشی را داشته است که در میان آن‌‌ها می‌توان به نمایشگاه‌های «عبور از تاریکی»، «خیم»، «اریب» و «باغچه» اشاره کرد.

او دغدغه زمین و طبیعت را دارد و این موضوع در آخرین نمایشگاه انفرادی نقاشی او به‌وضوح مشخص است، جایی که امیرمهدی وثوق آلبومی از ده‌ها نقاشی پرنقش و نگار از طبیعت را جلو چشم مخاطبانش گشود و نامش را هم «داربینه» به معنای «بیننده درخت» یا «منطق درخت» انتخاب کرد.

درخت‌ها، آدم‌هایی روییده بر خاک هستند و در نقاشی‌های من به عنوان یک عنصر همیشگی و تکرارشونده محسوب می‌شوند، همچون یک نت موسیقی که هربار در تابلو از نو ظاهر می‌شود

«داربینه» مجموعه‌ای از 54قاب زیبا و چشم‌نواز با موضوع «طبیعت» و به‌صورت خاص «درختان» است که حاصل چندین سال طراحی و نقاشی‌کردن وثوق در دل طبیعت است. درختان در همه نقاشی‌های وثوق جایگاه خودشان را دارند. امیرمهدی با لحنی شاعرانه و هنرمندانه به ما می‌گوید: درخت‌ها ریشه‌های زمین هستند که از آن بیرون آمده‌اند و همچون آدم‌ها نفس می‌کشند، آن‌ها شبیه‌ترین جانداران به روح و روان آدم و سمبل زنده ‌ماندن و حیات هستند. 

تنها فرقشان با آدمیزاد این است که فقط به جبر و کمک انسان، پای رفتن از جایی به جای دیگر را دارند. ولی نقاط اشتراکشان با روح و جان آدمی بسیار زیاد است. هرجایی که اندک آبی و خاکی باشد ریشه می‌دوانند و در طول زندگی‌شان از باد و خاک و تبر زخم می‌خورند. از نگاه من درختان هم فقیر و غنی دارند و هم شاد و غمگین می‌شوند. درخت‌ها، آدم‌هایی روییده بر خاک هستند و در نقاشی‌های من به عنوان یک عنصر همیشگی و تکرارشونده محسوب می‌شوند، همچون یک نت موسیقی که هربار در تابلو از نو ظاهر می‌شود.

 

بمان و شهرت را بزرگ کن

برخی هنرمندان مشهدی معتقد هستند برای دیده شدن و بازار کار بهتر باید به تهران مهاجرت کرد و زمینه کار هنری در شهرهایی مثل مشهد وجود ندارد. امیرمهدی وثوق کاملا با این نگاه مخالف است و از مشهد به عنوان قطب نقاشی و مجسمه‌سازی کشور یاد می‌کند.

وثوق دراین باره می‌گوید: ما نقاش‌هایی در طول تاریخ داریم که حتی از روستای زادگاهشان خارج نشدند اما الان هنرمندان سرشناسی هستند و صفحه‌های بسیاری از تاریخ هنر به نام آن‌هاست. ایده اینکه که ما باید برویم تهران تا بزرگ بشویم، ایده‌ای است که شهرهای دیگر را نابود می‌کند، تئاتر مشهد را همین ایده نابود کرد. با وجود سیاست‌گذاری غلط و نبود ارزش‌دهی به شهرستان‌ها در زمینه هنر، یک هنرمند واقعی باید در دیار خودش بماند.

من مشهدی هستم و به مشهدی بودنم افتخار می‌کنم. الان مشهد یکی از قطب‌های مجسمه‌سازی ایران شده است، پیش‌تر قطب نقاشی ایران هم بوده است ولی متأسفانه نقاش‌های معروف مهاجرت کردند و رفتند، بی‌اعتمادی کاذب هنرمندان شهرستانی منجر می‌شود که خودمان را باور نکنیم و گمان کنیم تمام موفقیت‌ها در پایتخت رقم می‌خورد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44