ساجده و مهدیه قنبریثانی 2خواهر در محله قائم هستند که یکی ورزشکار و دیگری هنرمند است. بخشی از دیوار منزل آنها را آثار هنری و قسمتی دیگر را لوحها و مدالهای رنگارنگ ورزشی فرا گرفته است. ساجده بهواسطه عشق پدرش به ورزش راه پدر، و مهدیه علاقه مادر به هنر را با ترسیم نقاش ی دنبال میکند.
هنر در کشور ما جایگاه خود را پیدا نکرده است و اگر درآمدی هم در این 40سال داشتم، همه را برای خرید دوباره وسایل هزینه کردم. بهترین فروش من در این سالها، سال87 بود که در موزه رضا عباسی با سایر هنرمندان نمایشگاه داشتم، خانمی از انگلیس آمد و چند اثرم را خرید. موضوع آثار هم میلاد امامرضا(ع) بود و طرحهایی را با مضامین مذهبی و دینی آماده کرده بودم.
صبا رحمانی که از کودکی به کارتون علاقه داشته وقتی پنجساله میشود، قلم به دست میگیرد و چهره شخصیتهای کارتونی را با همه جزئیات و مانند خودشان طراحی میکند، اما پدر و مادرش این نقاش یها را خیلی جدی نمیگیرند و آن را درحد یک استعداد زودگذر میدانند. این کودک مستعد نقاش در ششسالگی برای اولینبار چهره پدر و مادرش را میکشد و به آنها نشان میدهد، آنجاست که والدین صبا متوجه میشوند دخترشان چقدر در زمینه نقاش ی استعداد دارد.
یکی از نقاط عطف زندگی استاد حسین رزاقی مربوط میشود به حدود سال 75 که آستان قدس درصدد تعویض ضریح مطهر امام رضا(ع) بوده است.
سکینه سجادی دختر ٢٦ساله خوشذوق، خوشصحبت و هنرمند ساکن شهرک شهید رجایی با بینایی دو درصدی چشم است که هیچ محدودیتی باعث نشده دست از آرزوهایش بکشد.
محبوبه دانشور میتوانست یک مادر معمولی باشد. مادر معمولی وجود ندارد و همه مادرها فوقالعادهاند، ولی او هم میتوانست فقط مادر بیتا باشد؛ همیشه نگران او و آماده فداکاری برایش و مادری محدود به یک دختر. رنج، اما قدرت شگفتانگیزی دارد، معجزه میکند. زخمهای کاری و هولناک میتواند انرژیهایی را آزاد کند که در زندگی آرام و بیدغدغه هرگز فرصت بروز نمییابند. محبوبه دانشور پابهپای دخترش رنج کشیده است. فقط یک مادر میتواند تصور کند این رنج از چه نوع ویرانگری است، ولی برای او کار به همینجا ختم نشده است. او قدرت شگفتی در مبارزه با درد دارد و بیتا را هم شبیه خودش بزرگ کرده است.
معصومه لیسانس زبان انگلیسی دارد و دانشجوی رشته حقوق بینالملل دانشگاه آزاد مشهد است. با این حال علاقهاش به هنر نقاش ی باعث شده است تا آن را رها نکند. پدر و مادر معصومه فوت کردهاند. پدر اوایل انقلاب برای گذراندن دوره طلبگی از بامیان افغانستان به نجف اشرف میرود و بعد هم راهی قم و مشهد میشود. معصومه متولد قم است و ۳۰ سال سن دارد. از همان کودکی به نقاش ی علاقه داشت و این را دفاتر نقاش ی دوره دبستانش گواهی میدهد