بر اساس اسناد، مشهد از ابتدای ایجادش اقلیمی خشک داشته و امرا و حاکمان و تاجداران بسیاری در طول تاریخ تلاش کردهاند آب را به این سرزمین برسانند. نخستین این افراد، امیرعلیشیرنوایی بود که آب چشمهگیلاس را به مشهد کشاند.
سرشماری انجامشده در مشهد شامل شش محله اصلی بود: نوغان، سرشور، عیدگاه، سراب، پایینخیابان و بالاخیابان. براساس این سرشماری، جمعیت کل مشهد ۵۷هزارو۲۸۷ نفر و تعداد خانهها ۷هزارو۶۶۷ باب ثبت شده بود.
دارالشرع یک مَسنَد حقوقی بود؛ مسندی که یک مجتهد صاحبفتوا آن را در اختیار داشت. این مجتهدان معمولا دانشآموختگان حوزههای بزرگ علمیه در اصفهان، تهران، نجف و همچنین مشهد بودند و از مراجع اعلم و مشهور اجازه فتوا داشتند.
سفرنامه سیدحسن موسویاصفهانی از مشهد، مکه و عتبات مصادف با سفر او به این سرزمینهای مقدس به خط خودش نگاشته شده است. مهمترین امتیاز این سفرنامه آن است که نویسنده طی آن مرقد یازده امام را زیارت کرده است.
اوایل دهه ۶۰ مدیران کارخانه کوکاکولا تصمیم گرفتند برای تعدادی از کارگران کارخانه که مستأجر بودند، قطعه زمینی بگیرند و برایشان خانه بسازند. براساس قرعهکشی، نوزدهنفر از کارگران خوششانس انتخاب شدند و نخستین ساکنان شهرکی به همین نام بودند.
علیقلیخان در دوره سلطنتش قادر به تأمین امنیت نبود و همین موجب شد لاتها و گردنکشان شهر قدرتی در شهر بههم بزنند تا آنجاکه کار از دست علیقلیخان و نیروهایش در رفت. یکی از مهمترینِ این اوباش، حاجیمحمد باباقدرتی بود.
سالار در دوره نخست میکوشید تا شرایط مشهد را دستخوش تغییر نکند. شواهد میدانی نشان میدهند که بازسازی و توسعه حرمرضوی رونق خوبی داشت و مردم نیز، باوجود همه مشکلات، وضعیت عادی داشتند.






