در قدیم، خانوادههایی که بضاعت مالیشان کمتر بود، برای رونمایی به عروس انگشتر میدادند. یک مجلس که پیش میآمد، کلی انگشتر میفروختیم و بعد دوباره همانها را میآوردند برای فروش.
ما مشتریهایی داریم که بهصورت کلی از ما خرید میکنند و خودشان در جایی دیگر از مشهد یا خارج از شهر مغازه دارند. خبر داریم که آنها هم وقت اذان کار را تعطیل میکنند تا نماز اول وقت را به جا آورند.
قدیم ارزانی بود و مردم گوشتخور بودند. در همین راسته بازار چه حاجآقاجان بیست قصابی بود. بهجز آنها، کلی دست فروش گوشت بود که دور فلکه حضرت بساط میکردند.
حجره سید حسن موسوی تنها چراغ روشن است میان حجرههای بیفروغ کاروانسرای عباسقلیخان و بازار ی که پارکینگ خودروها شده است.
در گذر زمان علافیها و پشم فروشیها جمع شد و درحال حاضر سرای شاهرودی بیشتر به فروش کلی خواروبار و حبوبات شهرت دارد.
در سمت راست کوچه شهیدنبیزاده ۸ که به بزرگراه شهید بابانظر متصل میشود بوستان بسیج قرار دارد و همین ویژگی، زندگی در این معبر را مفرح و شاد کرده است.
نزدیک به یک سال دوندگی کردیم تا توانستیم از شهرداری مجوز یکشنبه بازار شهرک را بگیریم. حالا حدود سیخانم در این بازار چه شرکت کردهاند.