اوایل انقلاب ازطریق اتحادیه و تعاونی شیشه را میخریدیم. مصالح ساختمانی بهسختی پیدا میشد. وقتی میخواستی حواله شیشه بگیری، بازرس میآمد و از خانه بازدید میکرد؛ اگر 10متر شیشه نیاز داشتی، برای هفتمتر حواله میداد و بقیه آن را باید آزاد میخریدیم.
ذرهای گرد کهنگی زمان بر ساختمانها و سروروی مغازهها نیست؛ گردی باقیمانده از گذشته که گویای نام تاریخی کوچه یعنی «حمام حاجنوروز» باشد. اما در میان همه این مدرنشدنها که با آمدن افراد جدید همراه بوده است، به برکت ماندن چند قدیمی که کاسبی را در مغازه پدری ادامه میدهند، رسم همسایگی با آدابی از همان نسل پدر و پدربزرگها جان دارد.سراغ همسایه خوب را که میگیریم، بیشتر کاسبان مغازهای را معرفی میکنند که از آنِ حاجاحمدآقا بود و تا بیستسال پیش که محله با ساکنانش جان داشت، قصابی بود. البته که فقط نامش گوشت و مرغفروشی بود، اما بیشتر به خیریهای میماند که چند خیر هرماه پولی دست حاجاحمد میرساندند تا از همین مغازه دستگیر مستمندان باشد.
یکی از ویژگیهایی که در جلال آل احمد72 توجه را جلب میکند، وجود چند مغازه اجاره ابزارآلات ساختمانی است. در منطقه11 مکان دیگری که در آن، بدینصورت مغازههای اجاره ابزارآلات ساختمانی کنار هم مستقر باشند، نداریم. استقرار اولین مغازهها به حدود بیستسال پیش بازمیگردد اما آن اولینها اکنون نیستند و تغییر شغل دادهاند.
از سال75 که اولین گوشتفروش در بولوار استقلال مغازه زد، این مکان کمکم بهعنوان جایگزین بازار زیرگذر پارک ملت شناخته شد و اکنون 27واحد صنفی پروتئینی در آن فعالیت میکنند.
چهارراه ورزش قاسمآباد راسته میوهفروشیهاست؛ مغازههایی که بیش از پانزدهسال است بهترین میوهها را با قیمت مناسب دست مردم میدهند و به همین دلیل است که هیچوقت بدون مشتری نمیمانند. روشن است که هرساله شب چله قاسمآبادیها به این چهارراه گره میخورد و پایشان حتما به این نقطه از شهر باز میشود. دراین شبها و روزها چهارراه ورزش جای سوزنانداختن نیست، پیادهرو و سوارهرو از ترافیک خالی نمیشود و مردم، میوه خود را شادمانه از اینجا تهیه میکنند و به خانه میبرند تا شب یلدا را درکنار یکدیگر سرکنند.
حاجعلیاکبر برپا میگوید: مرگ بغل گوشمان است، منتها ما آن را نمیبینیم. البته این دیوار برای من مرگ را تداعی نمیکند؛ هم خاطرات این آدمها را برایم زنده میکند، هم درس عبرت است برایم و اینکه بدانم یک روز عکس من هم کنار همین عکسها میآید.او تکتک این آدمها را میشناسد. بعضیها دوست و فامیل مشتری و آشنای نزدیک هستند. با بعضی هم یکیدوکلام بیشتر همکلام نشده است؛
خیابان شهیدمفتح را هنوز خیلیها به «سیمتری طلاب» میشناسند؛ بازار ی بزرگ که بسیاری از مشهدیها برای خرید آنجا را انتخاب میکنند. این خیابان مغازههایی متنوع با انواع و اقسام کالا دارد، بهطوریکه معمولا کسی دست خالی از آن بیرون نمیرود. خیابان شهیدمفتح یا همان سیمتری طلاب، گزینه انتخابی زوجهای جوان برای خرید عقد و عروسی هم هست.