حسین مردانی یکی از پاکبانان خیابان احمدآباد میگوید: همه ما بارها سوزن در دستانمان رفته است. همینکه میخواهیم کیسهای را بلند کنیم، میبینیم سنگین است؛ دستمان را زیرش میگیریم که پاره نشود، سوزن در دستمان فرو میرود.
محله احمدآباد که از محلات برخوردار مشهد محسوب میشود، در اوایل سده چهارده خورشیدی به حاجرضا رئیسالتجار، فرزند حاجابوالقاسم (ملکالتجار خراسان)، تعلق داشت و او آن را بهنام فرزند خود حاجاحمدآقا به ثبت رساند. مزرعه احمدآباد قلعهای برای کشاورزان داشت که به «قلعه دراز» مشهور بود و بین طالقانی تا سهراه راهنمایی گسترده بود.

تقیآباد در میان مزارع مشهوری مانند الندشت و دستجرد، موقعیت کاملا مستقلی داشت. در اسناد، از این مزرعه بهصورت مستقل نام برده شده است. قدمت بخش مهمی از این اسناد به دوره قاجاریه برمیگردد.
سیدداوود بیطرف حدود دو دهه در سوریه زندگی میکرد. وطنش شده بود حرم حضرترقیه (س) و او هم امامجماعت حرم شده بود. او نتوانست در سوریه و سقوط حکومت بشار اسد بیطرف بماند تا سرانجام به شهادت رسید.
عصمت کریمیترشیزی میگوید: با اینکه دو دهه میشود که منازل مسکونی اینجا تبدیل به مراکز پزشکی شده و اکثر همسایهها از اینجا رفتهاند، همانها که ماندهاند، هوای یکدیگر را دارند و در سختی و خوشی کنار هم هستند.
عصمت کریمویی، مادر شهید حسین مصلایی است. آخرین بار و لحظه خداحافظی وقتی به قد و بالای پسرش نگاه کرد، قلبش لرزید و احساس کرد در این رفتن برگشتی وجود ندارد.
ماجرای همکاری امین رضایی و امیرحسین یزدانی از کلاس شیمی و علاقه شخصیشان شروع شد. نتیجه پشتکار این دو دانشآموز پساز دو سال آزمون و خطا، نوشتن مقالهای بود که جزو ۴۰ رتبه برتر شد.
«سفیران هدایت» یکی از فرصتهای زندگی کیخائی بود، درست همان سالی که در مقطع ارشد رشته نرمافزار قبول شد. دوراهی سختی بود و علیرضا طلبگی را انتخاب کرد و حالا پساز یازدهسال در نقطهای که دلش میخواسته ایستاده است.