علی انوریان یزدی ماجرای گرفتن نقش در سریال نوروز را اینطور تعریف میکند: یک روز عصر یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت علی مسعودی میخواهد در مشهد سریال بسازد برای تست بیا. روز بعد قبل از رفتن پیش علی اول به حرم رفتم. به امام رضا(ع)گفتم خودت میدانی چقدر دلم میخواهد این کار را بگیرم. خودت میدانی علی مسعودی سختگیر است و اگر بازی بلد نباشم ردم میکند خودت کارم را درست کن. از همانجا پیش علی رفتم. تا من را دید گفت تو نیازی به تست نداری تعریفت را خیلی شنیدهام. فقط بیا با من عکس بگیر میخواهم برای رضا عطاران بفرستم. آنجا بود که فهمیدم رضا سفارشم را کرده است.
محله احمدآباد که از محلات برخوردار مشهد محسوب میشود، در اوایل سده چهارده خورشیدی به حاجرضا رئیسالتجار، فرزند حاجابوالقاسم (ملکالتجار خراسان)، تعلق داشت و او آن را بهنام فرزند خود حاجاحمدآقا به ثبت رساند. مزرعه احمدآباد قلعهای برای کشاورزان داشت که به «قلعه دراز» مشهور بود و بین طالقانی تا سهراه راهنمایی گسترده بود.
این روایت زنی است که همهجوره پای انقلاب اسلامی ایستاده است. او گواه یک سبک زندگی انقلابی است. بیش از اینکه به اسم و فامیل معروف باشد، به همسر حاج حیدر معروف است. نامش فاطمه فکور یحیایی و مادر شهید است، از آن زنانی که انقلابی زیسته است و همچنان با انقلاب اسلامی و ارزشهای انقلابی زندگی میکند. او پیش از انقلاب همه طلا و جواهراتش را برای کمک به رشد و شکلگیری انقلاب اسلامی نزد آیتالله خامنهای میفرستد و همچنان اگر لازم شود، فرش زیر پایش را هم برای انقلاب هدیه میدهد. اگر جرئت کنی و از او بپرسی آیا از این سبک زندگی خسته نشده است،اخمی عمیق میکند و میگوید: هیچوقت پشیمان نمیشوم. هر قدمی که زمان انقلاب برمیداشتم برای امام(ره) و قبول خاطر او بود.
«یعقوب دانش دوست» معمار صاحب نام ایران هفتم بهمن 1400، بعد از مدتها خانه نشینی از میان ما رفت. دانشدوست، آدم ِ سخت گیر و بی تعارفی است که از حساب و کتاب یک درجه زاویه نمادها و آذینهای شهری هم کوتاه نمی آمد و وقتی حرف مرمت و ساخت بود، بی آنکه به قدر و درشتی آدم روبه رویش فکر کند، حرفش را صریح می زد.
دانشدوست بناهای متعدد مدرن را با کوشش برای اینکه شیوه معماری مدرن ایرانی داشته باشند طراحی و اجرا نموده است که مهمترین آنها بیمارستان آریا، بنای یادمان میدان آزادی (به سوی نور)، بنای یادمان میدان راهآهن (همیشه به سوی او)، بنای یادمان همای رحمت، بنای یادمان والفجرو … بوده است. پیکر او روز پنجشنبه 14 بهمن در قطعه نامآوران آرامستان بهشت رضا به خاک سپرده شد.
خیابان «ملاصدرا» را قدیمیها با نام «بدیعالزمان فروزانفر» میشناسند که یکی از ادیبان و مولویپژوهان کشورمان است. مدتی نیز نام «شهید فلاحی» را روی این خیابان گذاشتند و بهدلیل همنامی با بولواری به همین نام در قاسمآباد، در نهایت نام «ملاصدرا» بر آن ماندگار شد. از ابتدای خیابان ملاصدرا تا تقاطع بعثت بافت تجاری و اداری به چشم میخورد، اما بعد از سهراه بعثت، بافت مسکونی خودنمایی میکند. ابتدای این به خیابان احمدآباد میرسد و انتهای آن به خیابان کوهسنگی متنهی میشود.
خیابان ابوذر غفاری 7/ 37 به نام شهید هادی اسلامی مزین شده است تا چندی پیش به نام خیابان شهید اسدی31 بود. بههمین خاطر است که هنوز برخی این معبر را به نام قدیمیاش میشناسند. این خیابان از یکسو به بوستان کوهسنگی و مجتمع مهر و از سمت دیگر به خیابان ناصرخسرو23منتهی میشود.
اعظم میراولیایی، با 42سال سابقه کار علاقه خاصی به کودکان دارد و گرچه 12سال است که بازنشسته شده است اما هنوز هم دوست دارد در کنار کودکان باشد. میگوید: هیچگاه خسته نشدهام بلکه از خدا همیشه خواستهام که در مدرسه جان دهم. زیرا عاشق مدرسه هستم و تا روزی که توان راهرفتن داشته باشم و مورد پذیرش مسئولان آموزش و پرورش، اولیا و دانشآموزان باشم مشغول به کار خواهم بود. همیشه سعی کردهام برای بچهها یک دوست خوب باشم و محیط مدرسه را برای دانشآموزان به محیط امن تبدیل کنم زیرا ما میتوانیم در آموزش و تربیت و حتی ایجاد یک حس و حال خوب بسیار تأثیرگذار باشیم.
عرفان اباذریان، متولد مهرماه سال1385 است. علاقه به ورزش از همان کودکی در درون او نمود داشته است و به قول مادرش بیتحرکی و یک جا نشستن را نمیپسندد. خودش میگوید: ورزش را دوست داشتم و خانوادهام در این زمینه من را حمایت کردند تا بتوانم در رشتههای مختلف مهارت کسب کنم. به همین دلیل از زمانی که وارد مدرسه شدم در کلاسهای شنا، والیبال، بسکتبال، اسکیت و فوتبال آموزش دیدم.