احمدصادقزاده یزدی که در نوجوانی عازم جبهه میشود سال ۶۱ به اسارت عراقیها درمیآید و بیشاز هشت سال از بهترین سالهای عمرش را در اردوگاههای این کشور به سرمیبرد.
هفده شهریور تا سال ۱۳۴۰ مزرعه سرسبزی بود خارج از دروازه شهر که در آن کشت و زرع میشد. به تدریج ساختمانهای مسکونی و اماکن تجاری جایگزین شدند. میدان ۱۷شهریور پیش ازانقلاب به «کوروش» معروف بود، اما سال ۱۳۵۸ بهدلیل واقعه جمعه سیاه،به۱۷شهریور تغییرنام پیدا کرد. برجهای تجاری مزیتهای گردشگری این محله است.

حسین کریمی، که نیم قرن است در گود زورخانه ورزش میکند، حکم زنگ از در را که آخرین حکم در این ورزش محسوب میشود، دارد و بهاصطلاح صاحبزنگ است.
در سال ۱۳۱۳ کارخانه نخریسی تاسیس میشود و بوق آن به صدا درمیآید. بوقِ کارخانه، هم خیلی طولانی بود هم قوی. صدای کشدارش که از دیگ بخار درمیآمد، یک شهر را اجیر میکرد.
ابوالقاسم عربزاده بانی جشنی است که از ۴ دهۀ قبل در محلۀ ۱۷ شهریور برپاست. او در نیمه شعبان مغازه جوشکاری اش را برای نورافشانی و جشن، نونوار می کند.
مدال طلای غرب آسیای حدیثه رئوف، به آسانی بهدست نیامد. میگوید: هنگامیکه از خط پایان عبور کردم، تمام سختیهایی که برای بهدستآوردن این مدال کشیده بودم، در یک لحظه از مقابل چشمهایم گذشت.
محله ۱۷ شهریور تا سال ۱۳۴۰ مزرعه سرسبزی بود خارج از دروازه شهر که در آن کشت و زرع میشد. حدود پنجاه سال جای مزرعه و روستا را بهمرور ساختمانهای مسکونی و اماکن تجاری گرفتند.
عطاییخراسانی میگوید ارتباطش با شهید رئیسی به دوران کودکی، مدرسه جوادیه، کوچه جوادیه و محله نوغان برمی گردد.