داستان درباره دختر١٩سالهای است که از دوران کودکی بیماری آسم دارد و هر بویی او را آزاد میدهد. این دختر با پشتکار و علاقهای که دارد کارگاه کوچک عطرسازی در آشپزخانه خانهاش راه میاندازد و حالا عطرهایی تولید میکند که دیگر برای بیماران آسمی و...آزار دهنده نیست. مونس قنبرباغی از این شغل کمترشناخته شده برایمان میگوید.
محله مصلی به دلیل قرارداشتن بنای تاریخی مصلی در آن، به این نام خوانده میشود. این بنای ۴۰۰ ساله در دوره صفویه و وقتی ازبکها مدام به مشهد حمله میکردند و اقامه نماز در مصلی طرق سخت شده بود، ساخته شد و تا مدتها نمازهای جمعه و اعیاد مردم مشهد در آن اقامه میشد. این بنا در ۱۵ دی ۱۳۱۰ به ثبت ملی رسید.
١۶روز فاصله واقعا زمان کمی بود. نه با عقل و محاسبات نظامی جور درمیآمد نه با منطق چرتکه و حسابوکتاب سنجش توان نیروهایی که خسته بودند و خیلیهاشان رفقای خود را در کربلای۴ جا گذاشته بودند. عملیات کربلای۵ در شرایطی انجام شد که رزمندگان ما هنوز خستگی عملیات چند روز قبل در ساق پایشان مانده بود و بوی خون و باروت ریههایشان را پُر کرده و زخمهایشان تازه تازه بود.
خیابان سرخس یکی از خیابانهای قدیمی و هویتی مشهد است. این خیابان مرز منطقه5و6 قرار گرفته و از پنجراه پایین خیابان به صورت اُریب جدا میشود و خودش را تا چهارراه قهوهخانه عرب میرساند. پیرمردهای با تجربهای در این خیابان به چشم میخورند که هر کدام در حُجره زهوار در رفتهای شغلی را سر پا نگه داشتهاند و لقمه نان حلالی را در میآورند. اگر نام این خیابان به گوشتان خورده و اطلاعی از مشاغل این خیابان ندارید؛ این گزارش را از دست ندهید.
اقدام پسندیده ابراهیم صفایی در این روزهای شیوع ویروس کرونا و خانهنشینشدن مردم همان کاغذی است که روی آن نوشته شده مردم میتوانند در این شرایط به صورت حساب دفتری از مغازه خرید کنند. میپرسم که چطور این تصمیم را گرفته و پاسخ میدهد: حالا که بیشتر مردم خانهنشین شدهاند خانوادهها بیشتر دور هم توی خانه جمع میشوند و خورد و خوراکشان هم بیشتر میشود. خودم را گذاشتم جای آن پدر خانهنشینی که شرمنده زن و بچهاش میشود، کارگر روزمزدی که جیبش خالی است و حالا در این شرایط سخت میتواند نان حلال سر سفره ببرد. کاسبها باید توی این شرایط هوای مردم را بیشتر داشته باشند تا بتوانیم این بحران را با کمک هم پشت سر بگذاریم.