بهبود آزادیان میگوید: طبیعت بهترین الهامبخش هنرمند است، اما اینطور نیست که نشود طرح دیگری را روی سنگ انداخت. هنرمند حتی میتواند از رؤیاها و خاطراتش چیزهایی را بیرون بکشد.
محله مصلی به دلیل قرارداشتن بنای تاریخی مصلی در آن، به این نام خوانده میشود. این بنای ۴۰۰ ساله در دوره صفویه و وقتی ازبکها مدام به مشهد حمله میکردند و اقامه نماز در مصلی طرق سخت شده بود، ساخته شد و تا مدتها نمازهای جمعه و اعیاد مردم مشهد در آن اقامه میشد. این بنا در ۱۵ دی ۱۳۱۰ به ثبت ملی رسید.
محمدرضا حمیدی، از معدود بازماندگان هنر نقاشی قهوهخانهای میگوید: شاهنامه در برخی دورهها فقط با کمک نقاشی در ذهن مردم زنده ماند، این نقاشی در دورهای برای مردم، حکم رسانه فرهنگی و ادبی را داشته است.
رمضانعلی ایزدی میگوید: یابان مصلی قبل از انقلاب یک معبر خاکی باریک بود و باغهای انگور و زمینهای سبزیکاریشده اطراف آن دیده میشد.
هنرمندان مشهدی در جریان حکاکی دعای شرفالشمس یک حرف مشترک داشتند. دعای شرفالشمس باید از ساعت ۴ و ۱۰دقیقه و ۳۰ثانیه روز ۱۹ فروردین تا ساعت ۴ و ۹دقیقه و ۳۰ثانیه ۲۰فروردین نوشته شود.
خشکبار فروشهای خیابان شلوغ مصلی ۱۵ گذشته آن را روایت میکنند: اینجا روزگاری به جاده قدیم مشهد معروف بوده است؛ عدهای هم بهدلیل وجود مزارع و باغهای انگور به آن «کوچهباغ» میگفتند.
داستان شکلگیری راسته خشکبار فروشها در کوچه شهید مازندرانینژاد، به بیستسال پیش برمیگردد که خشکبارفروشهای کوچه چهارباغ حوالی چهارراه شهدا یکییکی به اینجا نقل مکان کردند.
اینجا همه او را با نام «مهدی تختگاز» میشناسند. خودش میگوید: هر موتوری زیر پایم باشد، از گازدادن نمیترسم؛ گاهی پیش میآید که سیم گاز موتور کنده میشود!