چندهفتهای بود فرم درخواستش برای خدمت در حرم حضرترضا (ع) را پر کرده بود. میدانست به مدرک کارشناسی نیاز است، اما تحصیلات حوزوی او با مدرک کاردانی مطابقت داشت. دل توی دلش نبود. مرتب با خودش تکرار میکرد «آیا قبول میشوم؟»
تا اینکه اعلام کردند مدارک تحصیلی اش را ببرد. پیش مسئول پذیرش رفت و موضوع را تعریف کرد. به او گفته شد هرچه مدرک قرآنی دارد، ببرد. ازطرفی آذریزبانبودنش یک امتیاز محسوب میشد. به صحن حرم بازگشت. دلشکسته و گریان در کنجی از حرم حضرت نشست. روضه حضرت رقیه (س) به گوشش رسید. همانجا زیر لب به طفل سهساله متوسل شد. چند روز بعد به او گفتند پذیرفته شده است.
اکرم عباسپور میرزابیک افتخار ۲۱سال خدمت در حرم حضرت ثامنالحجج (ع) را دارد. مداح و سخنران و پایهگذار جلسه قرآن خانگی «آل یاسین» در محله بهارستان است.
این بانوی پنجاهوششساله در حال حاضر علاوهبر خدمت در کفشداری حرم مطهر رضوی، امام جماعت و مسئول نمازخانه بوستان ریحانه است.
عباسپور متولد تبریز است و هنگامیکه پنجسال داشت، بههمراه خانوادهاش به مشهد آمد. پدر مرحومش فرد متدینی بود و تربیت دینی فرزندانش برایش بسیار اهمیت داشت. او لابهلای خاطرههای کودکیاش به یاد میآورد هنگامیکه خواندن عمجزء را تمام کرد، پدرش همه اهل محله را شیرینی داد.
همین عشق و علاقه پدر به یادگیری امور دینی، ناخودآگاه او را بهسمت یادگیری بیشتر قرآن و مداحی سوق داد. در دوران تحصیل بهدلیل صوت خوبش در همه مراسم مدرسه، اجرای مداحی و قرائت قرآن بهعهدهاش بود.
اکرمخانم سال چهارم دبیرستان ازدواج کرد، اما بهصورت شبانه، تحصیل را ادامه داد. این بانوی فعال فرهنگی بعداز بهدنیاآمدن فرزند دومش تصمیم گرفت که باتوجهبه علاقهاش، درس را درزمینه حوزوی ادامه بدهد.
اکرمخانم میگوید: سال۷۴ بود که در حوزه مکتب مقداد در خیابان مطهری شمالی ثبتنام کردم. در حوزه متوجه اعلامیه سازمان تبلیغات شدم که برای خواهران حوزوی کلاسهای مداحی برگزار میکرد. باتوجهبه پیشزمینهای که از دوران کودکی داشتم، در این کلاسها ثبتنام کردم.
با وجود داشتن دو فرزند کوچک و طولانیبودن مسافت برگزاری کلاسها، حتی یک جلسه غیبت نداشت. علاقهاش به آموزش، او را بهسمت موفقیت سوق داد.
او دراین باره میگوید: روزی که استاد تجوید نمرههای نهایی را اعلام میکرد، به اسمم که رسید، گفت «باید به عباسپور یک نمره بیشتر بدهم. با اینکه دختر خردسالش درکنارش بود، هیچوقت صدای بچه را سر کلاس نشنیدیم.» او همزمان با دریافت مدرک مداحی، سطح یک حوزه را هم به پایان رساند.
اکرم خانم درکنار درسخواندن در محله هم فعالیت داشته است. این بانو پایهگذار جلسه قرآن خانگی به نام «آل یاسین» در بولوار شهیداصلانی است که در سازمان تبلیغات به ثبت رسیده است. هرآنچه در کلاسهای حوزه یاد میگرفته، در جلسههای قرآن به بانوان محله آموزش میداده است.
عباسپور عشق به خدمت دارد و برایش فرقی نمیکند که این خدمت در چه لباسی باشد. بههمیندلیل سال۱۳۸۲ بعداز بهدنیاآمدن فرزند سومش برای خدمت به زائران در حرم رضوی اقدام میکند. مراحل اولیه ثبت نام و آزمون را با موفقیت پشت سر میگذارد و بهعنوان نیروی انتظامات وارد حرم رضوی میشود.
این خادم حرم رضوی توضیح میدهد: ازجمله شرایط پذیرش خدام، داشتن مدرک کارشناسی است. مدرک سطح یک حوزه برابر با کاردانی است. دل توی دلم نبود و با خودم میگفتم بهطور حتم مرا برای خادمی نمیپذیرند. اعلام کردند مدارک تحصیلیمان را ببریم. پیش مسئول پذیرش رفتم و موضوع را برایش تعریف کردم. او گفت «هرچه مدرک قرآنی داری بیاور.» هنگامیکه فهمید آذریزبان هستم، گفت این هم میتواند برایم امتیاز محسوب شود.
جلسهای برای او و سه نفر دیگر که مدارکشان ناقص بوده است، تشکیل میشود. او دلشکسته و گریان بوده است و در همان حالیکه با خود و خدایش خلوت کرده بوده، روضه حضرترقیه (س) به گوشش میرسد و به او توسل میکند. نتیجه توسلش، قبولشدن به عنوان خادم حرم امام رئوف بوده است. هنگامیکه اسمش را بهعنوان پذیرفتهشده اعلام میکنند، تنها یک موضوع به ذهنش میآید و آن اینکه اگر پدرش در قید حیات بود، از خادمشدنش خوشحال میشد.
عنایت و برکت امامرضا (ع) را در زندگیاش بارها دیده است و خاطرههای مختلفی برایمان میگوید. یکی از عنایتهای اماممهربانیها با اولین روز خدمتش گره خورده و خاطرهای زیبا در ذهنش رقم زده است.
هنگامیکه به حرم پا گذاشتم، همه آن نگرانیها و دلواپسیها رنگ باخت
آن روز را اینگونه توصیف میکند: روز اول خدمتم مصادف با نوروز سال ۱۳۸۳ شده بود. آن زمان پسرم شیرخوار بود و نگران بودم که دوازدهساعت دوری را چطور تحمل میکند. قبل از رفتنم به حرم رضوی به او شیر دادم و قرار شد در منزل مادرم، همسر و فرزندانم را ببینم. هنگامیکه به حرم رضوی پا گذاشتم، همه آن نگرانیها و دلواپسیها رنگ باخت. بهعنوان انتظامات در رواق حضرت معصومه (س) کارم را شروع کردم. بعداز اتمام شیفتم به منزل مادرم رفتم. همسرم گفت پسرمان بسیار صبور بوده و در این مدت بیتابی نکرده است.
او اولین غذای خودش را که گرفته بود، برای خانوادهاش آورده و بهعنوان تبرک بین آنها تقسیم کرده بود و از آن بهعنوان بهترین هدیه نوروز یاد میکند.
چهاردهسال بهعنوان انتظامات در حرم رضوی به زائر و مجاور خدمت کرده است تا اینکه در سال ۱۳۹۲ دورههای حرمشناسی برگزار میشود. او بعداز گذراندن این دورهها بهعنوان حرمشناس میدانی برای نیروهای جدید، درباره حرم رضوی توضیح میداده است.
این خادم رضوی دراینباره توضیح میدهد: دو سال بهعنوان مربی حرمشناسی به نیروهای تازهوارد فعالیت کردم. شناساندن مکانهای مختلف، رواقها و جهتهای جغرافیا بهطور حدودی دوساعت زمان میبرد. متوجه شدم برای آموزش زبان ترکی قرار است کلاس برگزار کنند. یکی از اقدامهای خوب آستان قدس این است که خدام باید در حد راهنمای زائر، زبان عربی، اردو، انگلیسی و آذری را بدانند. باتوجهبه اینکه زبان مادرم آذری است، برای آموزش خدام داوطلب شدم.
او خاطره بسیار شیرینی در این زمینه دارد و برایمان اینطور نقل میکند: شیفتم تمام شده بود و باران تندی میبارید. همسرم بیرون از حرم منتظرم بود. درحالیکه قصد خروج داشتم، نظرم به پاهای برهنه زائر خانمی افتاد که از شدت سرما قرمز شده بود. رفتم کنارش که دلیل را بپرسم. پاسخم را به ترکی داد و متوجه شدم اصلا فارسی نمیتواند صحبت کند.
او گفت هم کفش و هم همسرش را گم کرده است و خادمان به او نشانی محلی را که کفش میدهند دادهاند، اما او متوجه نشده است. به استراحتگاه خدام خواهر که نزدیک بودیم، رفتیم و یک جفت دمپایی برایش گرفتم. او را به بخش پیداشدگان بردم. خواستم خداحافظی کنم، اما آن زائر گفت بمان تا همسرم بیاید. رو به گنبد امامرضا (ع) کردم و گفتم «یا علیبنموسی الرضا (ع) خودت عنایتی کن. همسرم منتظر است.» در یک لحظه، آن بانو با دست اشاره کرد که همسرش دارد میآید.
اما اینکه چطور جزو خدمه خواهر شده هم روایت جالبی دارد. براساس یک طرح، افرادی که ۱۰ سال و بیشتر سابقه خدمت داشتند، خادم تشرفی میشدند. عباسپور میگوید: باز هم موضوع مدرک تحصیلی مطرح بود. مدارکم بهعنوان مربی حرمشناسی و مربی زبان ترکی را ارائه کردم. جلسهای تشکیل شد و باتوجهبه سوابق کاریام خادم تشرفی شدم.
بهعنوان کشیک هشتم فعالیتش را در بخش خدمه خواهر کفشدار شروع میکند. تطهیر و تنظیف دور ضریح، گردآوری کتب قرآن، ادعیه و مهرها، مرتبسازی و چیدن آنها در قفسهها، جابهجایی و درصورت لزوم تعویضشان ازجمله فعالیتهای کفشداران است. آنها حتی برای چیدن کفشها در قفسهها آموزش دیدهاند.
او نقل میکند که حرم رضوی مدتی طرح زیبایی داشت و آن هم اینکه کفش فرسوده زائر با کفش نو تعویض میشد. عباسپور و سایر خدام باید به نحوی که زائر ناراحت نشود، کفش را جایگزین میکردند. بارها شاهد اشکهای از سر شوق زائرانی بودهاند که اینچنین امام مهربانیها برایشان هدیه فرستاده است.
خدام حرم امام رئوف بهطور خودجوش پول جمعآوری و نبات خریداری میکنند. در زمانیکه برای استراحت به آسایشگاه میروند، نبات را بستهبندی کرده و عباسپور حین کار برایشان مداحی میکند. این بستههای نبات به کفشدارها تحویل داده میشود که آنها هم تقدیم زائران کنند. در دهه کرامت این نباتها بین زندانیان، بیماران بیمارستانها و... توزیع میشود.
این خادم حرم رضوی میگوید: چند بسته نبات بیشتر نداشتم و با خودم گفتم هر زائری که تبرکی خواست، تقدیم میکنم. در یک لحظه دو بانو از مقابل کفشداری عبور کردند. ناخودآگاه آنها را صدا کردم و نبات را تقدیمشان کردم. یکی از آن بانوان گریه کرد. وقتی علت را جویا شدم، یکی از آنها گفت سرطان دارد. او به دوستش گفته بود نیاز به خوراکی شیرین دارد که در همان لحظه من او را صدا کرده و بسته نبات را به دستش داده بودم.
یکی از فعالیتهای خدمه خواهر تطهیر است. هر زمان که گوشهای از این صحن و سرا نیاز به تطهیر داشته باشد، او به همراه سایر خدام خواهر با افتخار اقدام به این کار میکنند؛ حال میخواهد ضریح منوره، سطوح یا فرشها باشد.
صدایشان کردم و نبات را تقدیمشان کردم. یکی از آنها گریه کرد. گفت سرطان دارد و به دوستش گفته نیاز به خوراکی شیرین دارد
دراین باره میگوید: باید سریع کارمان را انجام بدهیم تا مانعی برای رفتوآمد زائران نباشیم. ابزار مخصوص کارمان در یک کیف آماده است و در همه نقاط حرم، شیر آب برای تطهیر وجود دارد. یکی از خادمان اعلام کرد که در یکی از رواقها پای زائری خونی بوده و زمین آلوده شده است.
ابتدا روی خونها چسب کاغذی زدیم. بعد تمام مسیر را که بسیار طولانی هم بود، تطهیر کردیم. در اقدام دیگری، خادمی اعلام کرد در دارالسعاده، کودکی فرش بزرگی را آلوده کرده است. مادر کودک او را دعوا میکرد. مادر را آرام کردم و با کمک سایر خدام، فرش را جمع و فرش دیگری جایگزین کردیم.
شیرینترین لحظه کاریاش را هنگامی میداند که بهعنوان سقا در رواق حضرت معصومه (س) و رواق امامخمینی (ره) خدمت میکند و دراینباره میگوید: هنگامیکه جمعیت زیاد میشود، لیوانها را پر آب میکنیم و به دست زائر میدهیم یا بطریهایشان را پر میکنیم. این کار برایم لذت شیرینی دارد. لبخند زائر را لبخند رضایت آقا علیبن موسیالرضا (ع) میدانم و با تمام وجود در این پست خدمت میکنم.
خدمت در سرای امام مهربانیها هر لحظهاش خاطره است؛ لحظههایی که نمیتوان آنها را فراموش کرد و پررنگ در ذهن جا خوش میکنند. یکی از همین خاطرههای ماندگارش به بانوی زائری که بیمار بوده است، برمیگردد. عباسپور میگوید: بهعلت رفتوآمد زیاد نباید کسی روی پلههای دارالسعاده بنشیند. به بانویی که روی پلهها نشسته بود، گفتم که جای دیگری بنشیند.
او گفت بیماری خاصی دارد و میخواهد با امامش صحبت کند. چنددقیقه به او فرصت دادم که راز دلش را با امامرضا (ع) بگوید. به او گفتم «خواهرم! حالا بلند شو.» او حین رفتن گفت «یادت باشد از راه دور آمدم که با امامرضا (ع) درددل کنم، اما تو نگذاشتی.»
حالا هر زمان که از آن قسمت عبور میکند به یاد آن زائر میافتد و برای سلامتیاش دعا میکند. خودش میگوید: بهطور حتم حکمت این موضوع این بوده است که همیشه به یادش باشم و برایش دعای خیر کنم.
اکرم خانم تا سال ۹۴ بهعنوان مربی آموزش تفکیک بازیافت در مدارس فعالیت داشته است. با لغو این طرح در ادامه همکاری با شهرداری در سال ۱۳۹۸ بهعنوان نیروی انتظامات به بوستان خورشید و بعداز یکسالونیم خدمت به بوستان بانوان ریحانه منتقل میشود.
او میگوید: باتوجهبه سوابق و مدارک تحصیلیام گفتند بهعنوان امام جماعت و مسئول نمازخانه بوستان ریحانه فعالیتم را شروع کنم. بسیاری از بانوان برایشان سؤال است که آیا یک بانو میتواند امام جماعت باشد و برایشان توضیح میدهم که بسیاری از مراجع، امامجماعتبودن یک بانو را برای دیگر بانوان قبول دارند.
* این گزارش سهشنبه ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۷ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.