کد خبر: ۸۹۶۹
۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
کوهنوردی از بهمن

کوهنوردی از بهمن

کوهنوردی پیر و جوان ندارد. از پیرمرد نود ساله تا نوجوان شانزده ساله مثل امیر محمد دانایی را می‌توان در گروه‌هایی دید که در این عرصه فعالند و همه این افراد دوشادوش هم حرکت می کنند.  

کم نیستند ورزش‌های که ورزشکار در آن‌ها مستقیم با طبیعت سر و کار دارد، اما هیچ یک مانند کوهنوردی انسان را با طبیعت مانوس نمی‌کند. کوه نوردی ورزشی است که نه تنها بر جسم بلکه روی روان آدمی هم تاثیری مستقیم می‌گذارد.

اهالی این رشته می‌گویند این ورزش عین زندگی است. به همین دلیل است که کوهنوردی سکو و مدال ندارد. کوهنوردی تمرین همدلی و همراهی است. همه پابه پای هم جلو میروند و هیچ کس برای رسیدن به مقصد عجله نمی‌کند.

اگر برای کسی مشکلی پیش بیاید بقیه او را جا نمی‌گذارند. همه پا به پای هم جلو می‌روند و کسی برای رسیدن عجله ندارد. کوهنوردی پیر و جوان ندارد. از پیرمرد نود ساله تا نوجوان شانزده ساله مثل امیر محمد دانایی را می‌توان در گروه‌هایی دید که در این عرصه فعالند و همه این افراد دوشادوش هم حرکت می کنند.  

 

تنیسوری حرفه‌ای که کوهنورد شد

بعضی افراد ذاتا ورزشی به دنیا می‌آیند یا به قول قدیمی‌ها نافشان را با ورزش بریده‌اند. برای همین هم دائم، دنبال این رشته و آن رشته ورزشی هستند. یک روز فوتبال، روز دیگر والیبال و... این افراد وارد هر رشته ورزشی که می‌شوند تا حرفه‌ای‌شدن آن را ادامه می‌دهند و وقتی برایشان تکراری می‌شود، سراغ رشته دیگری می‌روند.

امیرمحمد دانایی، از همین جنس آدم‌هاست؛ «وارد دبستان که شدم مثل همه بچه‌ها که در آن دوران عشق فوتبال هستند، من هم این رشته ورزشی را انتخاب و به‌صورت حرفه‌ای تا دوران راهنمایی، آن را دنبال کردم.

در این مدت هم عضو تیم‌های مدرسه و ناحیه بودم. مدتی هم جذب والیبال شدم و در‌کنار فوتبال به آن هم می‌پرداختم، تا اینکه با تنیس روی میز آشنا شدم. در مدت بسیار کمی، همه زیر‌و‌بم‌های این ورزش را یاد گرفتم و تبدیل به بازیکنی حرفه‌ای شدم؛ تاجایی‌که به عضویت تیم هیئت تنیس روی میز مشهد درآمدم و با این تیم در مسابقات گوناگونی شرکت کردم.»

ورزشکار محله بهمن تا همین شش‌ماه پیش، بازیکن حرفه‌ای تنیس روی میز بوده است و در صورتی‌که آن را ادامه می‌داد، شاید چند‌سال دیگر به پیراهن تیم ملی می‌رسید، اما یک اتفاق، مسیر زندگی ورزشی او را تغییر داد؛ «شش‌هفت‌ماه پیش، یکی از دوستانم از من دعوت کرد تا در برنامه طبیعت‌گردی آبشار بوژان همراهی‌اش کنم.

آنجا بود که به کوه‌نوردی علاقه‌مند شدم؛ چون پی بردم این رشته در‌عین‌حال‌که ورزش است و نیاز به آمادگی جسمانی دارد، مفرح هم هست. این شد که بعد‌از بازگشت از بوژان تصمیم گرفتم به‌صورت حرفه‌ای، کوه‌نوردی را دنبال کنم. برای همین دوره‌هایی مثل سنگ‌نوردی و آموزش‌های ابتدایی را گذراندم.»

 

۴ هزارمتر بلندا

استعداد ورزشی امیرمحمد در این رشته به‌سرعت شکوفا می‌شود. روندی که برای کوه‌نورد معمولی دست‌کم دو تا سه‌سال باید طول بکشد، برای او به شش‌ماه تقلیل می‌یابد و تعجب همه را برمی‌انگیزد؛ «برای اینکه برای صعود‌های دیگر آمادگی کسب کنم، کارم را از کوه‌های مشهد و اطراف شروع کردم.

پس‌از طی دوره‌ای شش‌ماهه با گروه کوه‌نوردی خودمان به ارتفاعات زشک رفتیم. آنجا مربیان بعداز آنالیزهایشان، گفتند که در همین مدت کم، توانسته‌ام به حدی از آمادگی برسم که به شیرباد و بینالود که مرتفع‌ترین قلل استان هستند، صعود کنم.

بعد از این دو صعود، به چند قله دو‌سه‌هزارمتری رفتم. شاید باورش برای کسانی که کوه‌نوردی کار کرده‌اند، سخت باشد ولی به‌راحتی هرچه تمام‌تر و بدون هیچ دشواری، این صعود‌ها را انجام دادم.»

کوه‌نورد نوجوان محله بهمن ادامه می‌دهد: «از‌آنجایی‌که صعود‌های سه‌هزارمتری را به‌راحتی انجام می‌دادم، به پیشنهاد دوستانم و مربیانم تصمیم گرفتیم که شهریورماه به آزادکوه آمل برویم. فتح این قله به‌عنوان نخستین صعود چهار هزار‌متری من ثبت شد.»

 

کوهنوری از بهمن

 

لذت صعود از بام ایران

صعود راحت و بدون دردسر به آزادکوه و از همه مهم‌تر آمادگی جسمانی خوب امیرمحمد، این جرئت را به او می‌دهد تا این‌بار برای فتح بام ایران، یعنی دماوند پا پیش بگذارد.

کوه‌نورد منطقه ما عنوان می‌کند: «صعود به دماوند، جزو برنامه‌های باشگاه بود و وقتی من اعلام کردم قصد دارم در این برنامه شرکت کنم، مربیانم مخالفتی نکردند؛ زیرا با شناختی که از من به دست آورده بودند، فهمیده بودند که توانایی صعود به بام ایران را دارم.

 نخستین صعود را دهم شهریور و از مسیر جنوبی انجام دادیم که خدا را شکر، بدون مشکل بالا رفتم. به فاصله چهار‌پنج‌روز از این صعود، این‌بار از مسیر شمالی که سخت‌ترین راه برای رسیدن به قله دماوند است، به بام ایران رسیدیم.

سی‌ام شهریور هم برای سومین صعود اقدام کردیم، اما بااینکه تا نزدیکی‌های قله رسیده بودیم، نتوانستیم صعودمان را کامل کنیم و به‌دلیل کولاک شدید، مجبور به بازگشت شدیم.»

دانایی با بیان اینکه فتح بام ایران، لذتی وصف‌ناشدنی دارد، می‌افزاید: «وقتی عکس کوه دماوند را می‌دیدم با خود می‌گفتم کاش بشود روزی من هم به این قله صعود کنم! آن موقع عظمت این کوه را درک نمی‌کردم، اما وقتی به آن بالا رسیدم، تازه فهمیدم که دماوند عجب عظمتی دارد.»

این ورزشکار باپشتکار در ادامه از رکوردی می‌گوید که بعید است به این زودی‌ها کسی آن را بشکند؛ «کاری که من انجام دادم، یعنی سه‌بار صعود به دماوند، آن هم در شانزده‌سالگی برای نخستین‌بار در سطح شهر اتفاق افتاده و پیش‌از من، کسی موفق به انجام آن نشده است.»

او اظهار می‌دارد: «بعد‌از بازگشت از دماوند، یکی از مربیانم به این سه صعود من در ۲۰ روز اعتراض کرد؛ چون در حالت عادی، کوه‌نورد باید چندین‌بار به قلل سه و چهارهزار‌متری صعود کند تا از نظر بدنی و تنفسی در شرایط مطلوبی قرار بگیرد؛ در‌حالی‌که برای من چنین چیزی اتفاق نیفتاده بود.

 به من تذکر داده شد، اما من هنگام فتح دماوند هیچ مشکلی اعم از ارتفاع‌زدگی یا مشکل تنفس نداشتم و فقط سرمازدگی کمی انگشتانم را اذیت می‌کرد.»

 

بهترین ورزش دنیا

با اینکه ایران، یکی از کشور‌هایی است که کوه‌نوردان بسیاری دارد، هنوز هم خیلی از مردم، کوه‌نوردی را اصلا ورزش نمی‌دانند. هنگامی‌که این مسئله را با دانایی در‌میان می‌گذاریم، در پاسخ به ما می‌گوید: «مردم اشتباه فکر می‌کنند که این رشته، ورزش نیست.

بهترین و مفیدترین رشته ورزشی که من تابه‌حال دیده‌ام، همین کوه‌نوردی است، زیرا همه سیستم و ارگانیسم بدن را درگیر می‌کند. وقتی از کوه بالا می‌روید، فرقی نمی‌کند قله چهارهزارمتری باشد یا همین کوه‌های آب‌و‌برق خودمان، ضربان قلب پایین می‌آید و خود‌به‌خود تنظیم می‌شود.

تمامی عروق بدن باز می‌شوند و روی همه عضلات بدن و حتی روح و روان تاثیر می‌گذارد. ضمن اینکه در کوه‌نوردی به‌هیچ عنوان سن و سال مطرح نیست. یکی از سرپرستان گروه ما نزدیک ۸۰ سال دارد و مثل جوانی بیست‌و‌چند‌ساله از کوه بالا می‌رود. همه این دلایل ثابت می‌کند که کوه‌نوردی نه‌تن‌ها ورزش است؛ بلکه یکی از بهترین ورزش‌های دنیاست.»

 

خطرات خوشایند

اما همین بهترین ورزش دنیا از‌نظر رکورددار نوجوان محله بهمن، خطراتی هم دارد که برخی از آنها کاملا کشنده است؛ «همان‌طور‌که در ورزش‌های دیگر خطر و آسیب وجود دارد، در کوه‌نوردی هم این چیز‌ها هست.

یک مورد همان آسیب‌دیدگی‌های معمولی مانند کشیدگی و پارگی عضلات و رباط‌های پاست. مورد دیگر در خود صعود اتفاق می‌افتد. برای نمونه، امکان دارد که پای کوه‌نورد یک لحظه سُر بخورد و چندین‌متر به پایین پرت شود؛ یا اینکه دچار ارتفاع‌زدگی و مشکلات تنفسی شود و از آن بدتر اِدِم (خیز) مغزی کند و در‌صورت نرسیدن کمک، فوت کند.

 مثل اتفاقی که در صعود دماوند برای یکی از کوه‌نوردان زن تبریزی افتاد که با امدادرسانی به‌موقع از خطر حتمی مرگ نجات یافت.» امیرمحمد می‌گوید: «کوه‌نورد با آگاهی از همه این خطرات پا به میدان می‌گذارد.

 شاید باورتان نشود ولی کوه‌نوردی و رسیدن به قله، چنان لذتی دارد که همه این خطرات و سختی‌ها در‌مقابلش حرفی برای گفتن ندارد. وقتی به قله می‌رسید، همه دشواری‌ها و تهدید‌هایی را که از سر گذرانده‌اید، فراموش می‌کنید و انرژی دوباره‌ای برای بازگشت می‌گیرید.»

 

کوهنوری از بهمن

 

رکورد تازه‌ای را نشانه رفته‌ام

امیر‌محمد، کوه انگیزه است. هنوز عرق سه صعودش به دماوند خشک نشده، تمریناتش را آغاز کرده است تا صعود زمستانی بام ایران را تجربه کند. علاوه‌بر‌این، او برنامه صعود‌های آینده‌اش، از آسیای میانه تا آفریقا را هم مشخص کرده است؛ «نخستین برنامه‌ای که در پیش دارم، صعود زمستانی به قله دماوند است که چند روزی می‌شود تمرینات آماده‌سازی‌اش را شروع کرده‌ایم.

پس از آن قصد دارم راهی آفریقا شوم و از قله معروف کلیمانجارو بالا بروم. فتح قله‌های لنین قرقیزستان و البروس روسیه هم جزو برنامه‌هایی است که قصد دارم عملی کنم. البته این‌قدر از خودم مطمئن هستم که به‌جرئت می‌توانم بگویم در‌صورت فراهم‌بودن شرایط، صد‌در‌صد موفق خواهم شد.»

دانایی در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «فعلا تمام تمرکزم را روی فتح پنج قله بالای هفت‌هزار‌متری دنیا گذاشته‌ام تا دومین نفری باشم که در مشهد، تندیس پلنگ برفی را برای صعود به این قلل می‌گیرد.

 بعد‌از آن می‌توانم به فتح اورست فکر کنم و امیدوارم بتوانم فتح ۱۴‌قله هشت‌هزارمتری، یعنی رکوردی را که مرحوم مهدی عمیدی نتوانست به سرانجام برساند، ثبت کنم.»

کوه‌نورد منطقه ما با‌وجود بلندپروازی‌ها و چشم‌اندازی که برای خود ترسیم کرده است، مانند همه ورزشکاران شهر و استان، حرف از حمایت به میان می‌آورد و می‌گوید: «کوه‌نوردی جزو ورزش‌های گران است و خرید تجهیزات برای صعود بدون دردسر به قله، نیازمند صرف هزینه‌های زیادی است.

برای نمونه، صعود زمستانی نیازمند کفش و کیسه خوابی است که هریک نزدیک به ۵‌میلیون قیمت دارد. پیش از من خیلی‌ها به هیئت کوه‌نوردی شهر مراجعه کرده‌اند، اما اتفاقی نیفتاده است؛ زیرا بودجه‌ای ندارند که بخواهند به کوه‌نورد کمک کنند.

من برای تحقق همه برنامه‌ها و هدف‌هایی که در‌نظر گرفته‌ام، نیاز دارم که حامی مالی و پشتیبانی در‌کنارم قرار بگیرد. تا امروز صحبت‌ها و رایزنی‌هایی برای پیدا‌کردن حامی کرده‌ام ولی هنوز خبری نشده است و اگر وضع به همین منوال پیش برود، عملا برنامه‌های صعود من منتفی خواهد شد.»



* این گزارش یکشنبه ۲۵ مهر سال ۱۳۹۵ در شماره ۲۲۰ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44