
کیانی| بیشتر ما آدمها از راههای تکراری و مسیرهایی که هزاران نفر از آن گذشتهاند میرویم و میشود گفت به نوعی دنبالهرو راه دیگران هستیم. مسیری که در چند سال اخیر بیشتر از دانشگاه میگذرد و در نهایت به شغلی مربوط یا نامبوط به رشته تحصیلی، برای امرار معاش ختم میشود.
اما هستند افرادی که مسیرهایی متفاوت از راههای معمول را طی کردهاند، و این همان بهانهای که در یک عصر پاییزی سرد ما را میهمان هنرهای تجسمی «نگین طاهری» در آموزشگاه بیرنگ میکند.
خودش به استقبالمان میآید، سلام میدهد و میخندد گرم و صمیمی؛ توی ساختمانی که میتوان رنگها را جان گرفته در دل تابلوهای نقاشی به تماشا نشست؛ آثار زیبایی که هنر دست است و ذوق و روحی لطیف میخواهد و هنرمندانه. تابلوهایی که آمیزشی است از موضوعات انتزاعی و طبیعت.
اشتیاقمان را که میبیند میگوید: «میخواهید چیزهای بیشتری را ببینید؟» سر تکان میدهیم و طاهری تک تک آثاری را که کنار هم ردیف شدهاند نشانمان میدهد؛ و ضمن نشان دادن آنها، از سبک کارش هم میگویند، «رئالیسم» و «سورئالیسم».
مینشینم روبروی زنی که بیشتر اوقاتش را پای بوم و رنگ و نقاشی میگذراند و تجربه شرکت در نمایشگاههای مختلف را دارد و زندگیاش خلاصه شده درکار و کار و کار. میگوید: «هیچ چیز به این اندازه دلگیرم نمیکند که وقتم به بطالت بگذرد.»
یک مَثَلِ قدیمی هست که میگوید آدمها شبیه شغلهایشان میشوند. ضربالمثلی که گاهی خیلی به واقعیت نزدیک میشود و این را از صحبت کردن و دیدن فضای کار این هنرمند منطقه ۱۱ دیدیم. زنی متولد سال ۱۳۴۷ که علاوه بر نقاشی، زکات هنرش را با آموزش به هنرجویان علاقهمند میپردازد.
در ابتدای حرف به خاطرات روزهای کودکی برمیگردد و از علاقهای که در آن سالها به هنر نقاشی در خود احساس میکرد، میگوید: «نقاشی را دوست داشتم، شبیه حال و هوای همه بچههای هم سن و سال خودم. یادم هست دوم ابتدایی که بودم برای کشیدن تصویر انسانی که میخواستم دویدنش را نشان بدهم، یک هفته فکر کردم.
فکر میکردم که چطور میشود این خطوط را طوری طراحی کردکه حرکت و دویدن را نشان بدهد. اما متاسفانه معلمهای آن مدرسه و آن زمان نتوانستند به من در این زمینه کمکی بکنند، ولی کشیدن تصاویر همیشه در ذهنم بود، به خصوص که میخواستم حرکت را در کارهایم نشان بدهم.»
او ادامه میدهد: «از سکون و سکوت متنفرم و سعی کردهام این حس در همه کارهایم متبلور باشد. حرکت را همیشه دوست داشتهام و هنوز هم به دنبال نشان دادن آن در کارهایم هستم. اعتقاد دارم حرکت کاراکترها را بیشتر در ذهن و روح مخاطب ثبت و ضبط میکند.»
او در تعریف نقاشی چنین تعابیری را میآورد: «نقاشی مثل یک ابر در هوای تبدار تابستان است، رنگ و دنیای آدم را عوض میکند و من معتقدم اعتیاد به هنر میتواند جلوی اعتیادهای دیگر مثل معتاد شدن به شبکههای ماهوارهای و مجازی را بگیرد.
او ادامه میدهد: شاعر وزن و موسیقی را انتخاب میکند و نویسنده کلام و آهنگ را و نقاش ابزار کارش رنگ است و بوم، و من هر وقت دلتنگ یا شاد بودهام، سراغ نقاشی رفتهام. یک حس دورنی است که روحام را جلا داده است.»
همان جا که درباره حس درونیاش حرف میزند از اشتیاقش برای ثبت آیینهای محلی و فرهنگ آدمهای متفاوت که در آثارش سعی کرده آنها را نشان دهد، میگوید: «دوست دارم همه جای ایران را قدم به قدم بگردم و کنار مردم و آداب و آیینهایشان زندگی کنم، این قطعا روی تصویر دادن به آدمها تاثیر خواهد داشت.
کسی نیست که رقصهای محلی و آیینهای یک منطقه را برای عروسی ببیند و به وجد نیاید. به خاطر حفظ بهتر این آیینها دوربین دست میگیرم و میروم شهرهای اطراف تا رسوم مردمم را به اندازه سهم خودم ثبت کنم.»
این هنرمند زیبایی را در مخلوقات و آفریدههای خداوند میبیند و میگوید: «در تمام ساعتهای زندگی و با تمام وجود حس کردهام پرودرگاری را که زیبا آفرین است «فتبارک الحسن الخالقین». در هر تولد و زایش و آفرینش زندگی اعجازی وجود دارد که جز با همین کلمههای مقدس نمیشود چیزی را به زبان آورد.»
او میگوید: از هر فرصت و لحظهای برای انتخاب سوژه استفاده میکنم، اما برخی از فصلها و روزها خاصترند، مثلا اسفند را دوست دارم. ایام نوروز و قبل از آنکه آدمها شعف خاصی برای خرید و تازه شدن دارند.
تازگی همیشه دنیای آدمها را رنگ میدهد و عوض میکند و غیر از آن تصویر کردن فضاهای خاص نظیر مسجد گوهرشاد در حرم مطهر و فوارههای صحنی که همیشه دوست داشتهام به تصویر بکشمشان برایم حسهای خوبی به همراه دارد.
آموزش بخشی از زندگی او بوده است و به خاطر همین آموزشگاه هنرهای تجسمی بیرنگ را راه انداخته و بیش از هرچیز به علاقهمند بودن هنرجویانش تاکید دارد: «علاقه شرط اول ثبتنام برای کلاسهای آموزشی است. کسانی را انتخاب و ثبتنام میکنم که بفهمم به هنر دلبستگی دارند و یا میتوان این دلبستگی را در آنها به وجود آورد و این را از همان برخوردهای کوتاه زمان ثبتنام میشود فهمید.»
طاهری فعالیتهای زیادی دارد و آثار زیادی خلق کرده است، اما یکی از این آثار تصویری از زندگی پیامبر (ص) که خودش این تابلو را جزو آثار ماندگارش میداند.
او ضمن اشاره به اهمیت قانونمند تربیت شدن کودکان میگوید: همیشه دنبال راه حلهای جدید بودهام، این که بتوانم با شیوهای نو کمک کنم تا بچهها قانونمند تربیت شوند و برای این کار از جذابیت نقاشی و کار با رنگ و قلم استفاده کردهام.
این هنرمند و مدرس نقاشی خاطرنشان میکند: همین دو ماه پیش، در مهر ماه، موضوع پیشگیری از حوادث جادهای بهانه و سوژه نقاشی بچهها شد. رعایت قانون و آشنایی با علائم راهنمایی و رانندگی اصلیترین هدف ما برای برپایی نمایشگاهی بود که به شدت مورد استقبال قرار گرفت.
بچهها در نقاشیهای خود تمام داشتههایشان را از علت حادثههای جادهای روی بوم آوردند؛ همه آن چه در ذهن داشتند، مثلا اینکه صحبت کردن با موبایل موجب حوادث جادهای میشود. آنها حتی با زبان تصویر نشان دادند که ریختن خوراکی در هنگام رانندگی نقض قانون است، این حرکتها میتواند به قانونمند شدن کودکانمان کمک کند.
او میگوید: مشهد پایتخت معنوی ایران است، با انبوه زائران، بنابراین باید متفاوت و خاص باشد. قانونمند بودن وظیفه همه دستگاهها و همه افراد است. هر کس به اندازه خود میتواند در رعایت قانون تاثیرگذار باشد.
اگر من خودم را مقید بدانم ریختن آشغالی که در درست من است ممکن است باعث آزار یکی از شهروندان شود و حتی شاید حادثه آفرین باشد، این به فرزندم هم منتقل خواهد شد و قطعا به کسانی که با من ارتباط دارند و دمخور هستند هم همینطور.
طاهری اضافه میکند: رعایت قانون و انضباط شهری برای شهری که میهمان زیاد دارد و شاخص است روی میزبانانی که به شهر وارد میشوند هم تاثیر خواهد گذاشت.
طاهری به اهمیت توجه به فرهنگی بومی و ملی و دینی اشاره میکند و میگوید: معرفی فرهنگ ملی و دینی میتواند عاملی در پیشگیری تهاجم فرهنگی باشد. بچههای ما باید دانند چه پیشینه فرهنگی داشتهاند، یکی از اهداف دیگرم این بوده که بچهها قهرمانان سرزمین خودشان را بشناسند.
معرفی فرهنگ ملی و دینی میتواند عاملی در پیشگیری تهاجم فرهنگی باشد
او یادآور میشود: در دنیایی که هر روز بازیها و قهرمانهای ساختگی غرب با وسایلی مثل تبلت و گوشی تلفن همراه و ماهواره و ... جای خودشان را در میان نسل امروز ما باز میکند، معرفی قهرمانان و آیین و رسوم زیبا و غنی این کشور میتواند آنها را جذب کند تا کمتر به سمت فرهنگ غرب گرایش داشته باشند.
وی اضافه میکند: به خاطر همین نمایشگاههای مختلفی از آثار بچهها در این زمینه برگزار شده است. اردیبهشت ماه به بهانه بزرگداشت فردوسی، بچهها داشتههای خود از این میراث بزرگ فرهنگی را روی کاغذ آوردهاند و با تکنیکهای مختلف رستم و داستانها و قهرمانهای شاهنامه را کشیدند.
طاهری در پایان میگوید: به عنوان حرف آخر میخواهم بگویم قوت هنر در جامعه سد راه معضلات خواهد بود. آدمها هر چه به هنر معتاد شوند جلوی اعتیادشان را در زمینههای دیگر خواهد گرفت. ما اگر میخواهیم دغدغه خانوادهها را در ارتباط با شبکههای مجازی و علاقمندی به ماهواره کمرنگ کنیم، باید آنها را به سمت هنر متمایل کنیم. عشق به هنر موثرترین واکسن است. روح مان را با این اکسیر معجزه آفرین واکسینه کنیم.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۶ آذر ۹۴ در شماره ۱۷۴ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.