چهارده سال دارد، اما طوری از آرزوها و اهدافش صحبت میکند که انگار با یک جوان طرف هستیم. نازنینزهرا نوروزی تازه به کلاس هشتم رفته است و در محله کمبرخوردار مهدیآباد زندگی میکند. آنطورکه میگوید، راهش را پیدا کرده و برای رسیدن به موفقیت مصمم است.
او آنقدر خوب نقاشی میکشد که همه تصور میکنند دورههای آموزشی زیادی را گذرانده است، درحالیکه او با تکیه بر استعدادش، پیشرفت کرده و توانسته است از نقاشیکشیدن کسب درآمد کند. نازنینزهرا بنا دارد در دانشگاه نیز رشته گرافیک و نقاشی را ادامه بدهد تا در آینده هنرمند بزرگی شود.
- از چه زمانی نقاشیکشیدن را شروع کردی؟
از کودکی عاشق نقاشی بودم. همیشه پشت جلد همه کتابها و دفترهایم نقاشی میکشیدم، نقاشیهایی که جزئیات زیادی داشت.
- جایی هم آموزش نقاشی دیدهای؟
من چند سالی هست که به طور جدی نقاشی میکنم، اما تازه سال پیش بود که دخترخالهام من را به یک استاد نقاشی معرفی کرد. دو هفته، پیش او کار کردم و تکنیکهای خوبی یاد گرفتم، طوریکه نقاشیهایم بهتر شد. در مدرسه، کارهای جدید را به همکلاسیها، ناظم و مدیر نشان دادم و همگی خیلی تشویقم کردند. حتی بعضیها سفارش کشیدن نقاشی دادند و همین سبب شد که از این راه، درآمدی مختصر هم داشته باشم.
- چه سبک نقاشی را دنبال میکنی؟
نقاشی با مدادرنگی را زیاد دوست ندارم و بیشتر طراحیهایم با سیاهقلم است. کشیدن چهره را بیشتر از طبیعت دوست دارم و البته در این مورد مهارت بیشتری هم دارم. بیشتر چهره افراد مطرح، بازیگران و البته افراد مسن را میکشم که طراحی خطوط در آنها بسیار مهم است.
- از دوستانت کسی هست که استعداد نقاشی داشته باشد و دنبالش نرفته باشد؟
به نظرم خیلی از بچهها استعداد هنری یا ورزشی دارند، اما، چون هم خانوادههایشان پولدار نیستند و هم محله ما امکانات مناسب ندارد، دنبال شکوفاکردن استعدادهای خود نمیروند. من هم دوستانی دارم که استعداد هنری دارند، اما به دلایلی که گفتم، دنبال کار را نمیگیرند. اگر جایی برای حمایت از این استعدادها باشد، مطمئن باشید محله ما هنرمندان و ورزشکاران بیشتری داشت.
- به نظر تو چه چیزی در محله کم است؟
محله ما ساکنان خوبی دارد و من هم دوستشان دارم. محلهمان باید تمیزتر باشد. اینجا بوستان و فضای فرهنگی نیاز دارد. اصلا خبری از سرسبزی و گلکاری نیست. فضای ورزشی هم نداریم. اگر هم باشد، برای آقایان است و خانمها سهم کمی از آن دارند. محله ما کتابخانه هم ندارد، اما خودم کتابهای زیادی دارم و از بین آنها هم «کرنشا و پاستیلهای بنفش» و «نیمه تاریک وجود» را خیلی دوست دارم.
- نظرت درباره مدرسه چیست؟
معلمها و مسئولان خوبی دارد. خدا را شکر معلمها وقتی متوجه استعداد بچهای میشوند، به او کمک میکنند تا بتواند استعدادش را رشد دهد و در مسیر درست قرار بگیرد. در مدرسه ما دانشآموزان هم پای کار هستند و همیشه با همفکری دانشآموزان است که محیط مدرسه آراسته میشود. ما حتی برای رنگ دیوارها نظر میدهیم. تنها مشکل مدرسه، نیمکتهای قدیمی و فشار آب شیرهای آب است. چون مدرسه پمپ آب دارد، اگر شیر آبی باز بماند مخزن پمپ خالی میشود. علاوهبراین آبخوری هم نداریم.
- کجای مشهد را بیشتر دوست داری؟
حرم مطهر را، چون در آن احساس آرامش میکنم. آنجا با امامرضا (ع) درددل و درباره مشکلاتم صحبت میکنم. با خانواده هفتهای یکبار به حرم میرویم.
- برنامهات برای آینده چیست؟
دوست دارم آنقدر در نقاشی ماهر و باتجربه شوم که بتوانم هنرم را به دیگران آموزش دهم و خودم گالری و کارگاه داشته باشم؛ روزی برسد که آثارم را برای بازدید عموم به نمایش بگذارم.
* این گزارش دوشنبه ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۷۰ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.