با قرار گرفتن آرامگاه، دانشگاه و میدانی به نام «فردوسی» به خوبی میتوان حضور این شاعر حماسه سرای را در شهر مشهد حس کرد. اما آنچه بیشتر به منطقه ما رنگ فردوسی میدهد، فعالیت موسسهای به نام « فردوسی» در انتهای بولوار معلم (حدفاصل دندانپزشکان و فارغالتحصیلان) است.
پس از اینکه یکی از فرهیختگان محله فارغالتحصیلان، منزل مسکونی خود را وقف فردوسی کرد، خردسرای فردوسی به محله ما آمد. دکتر اصغر مینو قهرمان این داستان است، داستان آشنای بخشش و خردورزی کسانی است که سالها برای فرهنگ این مرز و بوم تلاش کردهاند.
روایت مردانی که حتی پس از مرگ نیز در آبیاری درخت تناور فرهنگ ایرانی میکوشند. به بهانه بیست و پنجم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت فردوسی حکیم، سری به این سرای زدیم تا هم با واقف بنا بشنویم و هم با فعالیتهای موسسه آشنا شویم.
ساختمان، بنایی میان سال است با معماری ساده؛ یک خانهی دو و نیم طبقه با آجرهای سه سانتی متری. تابلوی موسسه با تصویر فردوسی سه سالی میشود که بر سردر آن نشسته است. وارد ساختمان که میشوی، حکایت آموزش است و دانش. دو کلاس با چیدمان دورهمی محفلی را برای جلسات فراهم آورده است.
بر روی دیوار مقابل در ورودی تصویر دکتر مینو در کنار موزهای کوچک از یادگارهای او نمایان است؛ سربرگهای آزمایشگاه، چراغ موشی، رادیو قدیمی، کتاب مورد علاقه دکتر مینو، عصا و رب دوشامبری که سالها در همین خانه بر تن میکرده یاد او را در خیال ادیبان حاضر در این محفل زنده نگاه میدارد. دوستانش احوال او را چنین شرح میدهند.
اصغر مینو در فروردین ماه سال ۱۳۰۲ در شیراز و در خانوادهای ادیب و هنرمند متولد شد. او تحصیلات خود را در تهران و سپس آمریکا گذراند و از اولین ایرانیانی بود که توانست مدرک فوق تخصص طب پیشگیری و علوم آزمایشگاهی خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کند.
پس از اتمام تحصیلات به شیراز بازگشت و به عنوان استاد در دانشگاه شیراز مشغول به کار شد. دکتر مینو در سال ۱۳۴۲ به مشهد منتقل و از حدود سال ۱۳۶۴ در همین خانه که امروزی خردسرای فردوسی نام دارد، ساکن شد.
او که چهرهای شناخته شده در علوم آزمایشگاهی داشت، سالها در دانشگاه فردوسی به تدریس پرداخت و با پرورش متخصصان به پیشرفت این شاخه پزشکی کمک شایانی کرد. از دیگر خدمات او در عرصه پزشکی، میتوان به ساخت آزمایشگاه بیمارستان سینا اشاره کرد. وی همچنین سالها در آزمایشگاه خود در قاسمآباد به بیماران یاری رساند.
دکتر مینو در عرصه فعالیتهای مدنی نیز حضوری پررنگ داشت؛ او پیش از انقلاب از فعالان سیاسی سرشناس آزادیخواهی در ایران و به خصوص خراسان بود. اما باید گفت که دغدغه اصلی او ادب و تاریخ سرزمینش بود.
گویای این واقعیت، کتابخانهای با ۶ هزار کتاب است؛ که بیشتر کتابهای آن آثار فاخر ادبیات و تاریخ ایران سرزمین است؛ این مجموعه حاصل دوستی با انسانهایی فرهیخته و همچنین اشتیاق غریب شخص دکتر مینو به دانستن است. دو دوره ریاست بر چاپخانه دانشگاه فردوسی از دیگر فعالیتهایی است که در کارنامه دکتر مینو قرار گرفته است.
برگزاری کلاسهای شاهنامه خوانی در اولویت کار خردسرا قرار گرفت
او هیچگاه ازدواج نکرد و تمام علاقهاش را به اعتلای فرهنگ و ادب فارسی معطوف کرد تا اینکه در آخرین روز فروردین سال ۱۳۹۰ بدرود حیات گفت. دکتر مینو حاصل بخشی از عمر ۸۸ سالهاش را وقف نیازهای مختلف فرهنگی مردم شهرش کرد.
باغ ۶ هکتاریاش در عنبران طرقبه را به سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری طرقبه و موسسه خیریه گلستان علی (ع) بخشید تا در راستای اهداف خود صرف ارتقاع فرهنگ جامعه کنند. وصیت کرد که او را در میان همین باغ دفن کنند تا فعالیت کودکان گلستان علی (ع) و شهروندان طرقبه را بهتر ببیند.
او نظارت بر عملکرد شهرداری را نیز بر عهده دوستانش در خردسرای فردوسی گذاشت. در بخشی از وقفنامه اش بر خردسرای فردوسی میخوانیم: «امروز اگر یک چیز بتواند مردم ایران را فارغ از هر گویش به هم نزدیک و رشتۀ ارتباطی را میان آنان برقرار کند؛ جز زبان فارسی نیست.
زبان فارسی با سربلندی ایران، پایندگی فرهنگ، و مدنیّت ایرانی برابر است. آنکه قلمی دارد، آنکس که دانشی دارد و بالاخره مالی دارد میتواند بخشی از آن را برای استوار کردن بنیان این زبان به مصرف برساند. اینجانب خود را پروردۀ سرزمین ادب خیز فارس، و مدیون سالها زیستن در خراسان میدانم.
بر آن شدم تا گامی به سهم خودم در این مسیر بردارم، و با وقف مؤبّد و حبس مخلّد نمودن یک باب ساختمان ملکی خویش به انضمام کلیه کتب و کتابخانه و اموال منقول داخل ساختمان بر فرهنگسرای فردوسی که میتواند منویات مرا از زبان و کیان فرهنگ فارسی به کار گیرد، و مصداق بارز خدمت به زبان فارسی و موجب آرامش روان سعدی و حافظ باشد به انجام رسانم.»
سری به دیگر بخشهای ساختمان زدیم، طبقه اول فضای اداری و آموزشی است. پذیرایی به اتاق جلسات تغییر کاربری داده و اتاقها به دفتر کار مدیر و مسئولان تبدیل شده، اتاقهایی به سبک بناهای قدیم که به هم راه داشته و ارتباطها را آسانتر میکردند.
زیرزمین، حال و هوایش بوی کتاب میدهد و کاغذ کاهی. کتابخانهای رنگارنگ با حدود ۹ هزار جلد کتاب در سه فضای مختلف دور تا دور دیوارها را پوشانده است، میزی بزرگ در میان اتاق قرار گرفته تا امکان نشستن و مطالعه را برای حاضران فراهم کند. هر روز بعدازظهر دانشدوستان در همین مکان گرد هم میآیند و شاهنامه، بیهقی، حافظ و مثنوی میخوانند.
طبقه دوم، اما جزء کادر موسسه نیست و وظیفه درآمدزایی دارد. برای اینکه بیشتر از چند و، چون کار خردسرای فردوسی آگاه شویم منتظر میمانیم تا کلاس بیهقی خوانی آقای سیدی پایان یابد و ما بتوانیم گپ و گفتمان را آغاز کنیم.
سیدی، نایب رئیس خردسرای فردوسی از انگیزه و چگونگی تاسیس آن چنین میگوید: هر شهر بزرگی در هر جای جهان از جمله ایران بایسته است که علاوه بر محیطهای دانشگاهی و دولتی، کانونها و محافل ادبی و فرهنگی مردم نهاد هم داشته باشد. این مجالس همیشه بر پا بودهاند مثل انجمنهای ادبی و محافل شعر خوانی.
وی میافزود: ما هم قبل از تاسیس این سازمان مردم نهاد، تلاشهایی در جهت گردآوردن فرهیختگان خراسان و مشهد کرده بودیم، چاپ ۱۵ شماره از فصلنامه «کتاب پاژ» از سال ۶۹ تا ۷۴ و همچنین تاسیس «مرکز خراسان شناسی» با عنایت مقام معظم رهبری در سال ۱۳۷۵ که تا سال ۱۳۸۰ کانون اصلی مراودات علمی و پژوهشی خراسان بود، در همین راستا انجام شد.
پس از تعطیلی این مرکز طی گفتگوها و هماندیشیهایی که بنده و دکتر یاحقی و مدیران دیگر بخشهای مرکز داشتیم، تصمیم به ایجاد تشکلی گرفتیم تا پژوهشگران عرصه فرهنگ و ادب خراسان و علاقهمندان این موضوع را گرد هم آوریم.
مهدی سیدی درباره اینکه چرا نام اینجا را فرهنگسرای فردوسی نهادهاند میگوید: به هر حال اینجا شهر و خاستگاه فردوسی است، دانشگاه آن هم به نام این شاعر تواناست، پس بایسته بود که تشکل فرهنگی ما هم با نام او باشد کما اینکه مجله فرهنگیمان را هم با نام پاژ که زادگاه فردوسی است منتشر میکردیم.
تصمیم بر این شد که حدود پنجاه نفر از بزرگان و فرهیختگان خراسان را دعوت و با آنها در باب تاسیس یک «سَمَن» (سازمان مردم نهاد) با نام فردوسی مشورت کنیم، این اعضا اکنون مجمع عمومی خردسرای فردوسی را تشکیل میدهند.
همچنین هیئت مدیرهای نیز برای مجمع انتخاب شد با میدانداری دکتر یاحقی، دکتر راشد محصل، مهندس لباف خانیکی و بنده که وظیفه مدیریت فعالیتهای خردسرای فردوسی، تنظیم اساسنامه و کارهای ثبت را بر عهده گرفتیم. او خاطرنشان میکند: ابتدا در نظر داشتیم که نام «بنیاد فردوسی» را بر روی آن بنهیم، اما به سبب محدودیت قانونی این امر میسر نشد، چون لفظ «بنیاد» مخصوص ارگانهای دولتی است، حال آنکه ما نهادی مردمی بودیم.
به همین خاطر نام «فرهنگسرای فردوسی» را برگزیدیم و با همین نام از دی ماه ۱۳۸۴ به طور قانونی سازمان مردم نهاد خود را با یک هیات موسس و مجمع عمومی به ثبت رساندیم و از همان زمان به صورت رسمی با یک جلد کلام الله مجید و یک جلد شاهنامه شروع به کار کردیم.
از همان زمان تقریبا ترکیب اعضای هیات مدیره ثابت بوده، دکتر راشد محصل به عنوان رئیس هیات مدیره و دکتر یاحقی به عنوان مدیرعامل معرفی شدهاند. از حدود سه سال پیش قانونی دولتی ابلاغ شد که نام فرهنگسرا مربوط به شهرداریهاست و دیگر سازمانها و موسسات نمیتوانند از آن استفاده کنند به همین دلیل با تغییری کوچک، نام موسسه به «خردسرای فردوسی» تغییر کرد.
سیدی در جواب اینکه چه شد که به بلوار معلم آمدید، شرحی از روزهای اولیه آغاز به کار موسسه میدهد: مکان اولیه ما کتابخانه دکتر یاحقی بود که با مساعدت اماکن مورد قبول قرار گرفته بود، اما به لطف خانواده مرحوم دکتر حسن شهیدی، مطب سابق ایشان در سرای ادبیات تا سال ۱۳۹۲ تبدیل به دفتر رایگان خردسرای فردوسی شد تا اینکه با لطف بزرگ دکتر اصغر مینو به اینجا نقل مکان کردیم.
وی همچنین در ارتباط با فعالیتهای موسسه خردسرای فردوسی برای صاحب نام آن یعنی «فردوسی» میگوید: از همان آغاز به کار موسسه، ما یکی از محورهای اصلی برپایی مراسم بزرگداشت فردوسی بودیم و پیش از آن یکی از پیشنهاد دهندگان این روز به نام فردوسی.
سال اول تمامی فعالیتهای مربوط به مراسم بزرگداشت عطار، خیام و فردوسی توسط فرهنگسرای فردوسی انجام شد، در سالهای بعد برگزاری مراسم بزرگداشت خیام و عطار به نیشابوریها واگذارشد، ولی تا کنون مراسم ۲۵ اردیبهشت هر سال با میدانداری اعضای خردسرای فردوسی برگزار شده است.
سیدی عنوان میکند: دعوت از سخنرانان و مهمانان مراسم و پشتیبانی علمی آن با خردسرای فردوسی بوده است. در یکی از این همایشها مصححان و شاهنامهپژوهان حال حاضر دنیا را دعوت کردیم، از دکتر خالقی که ساکن آلمان هستند تا عثمانف، از مصححان شاهنامه مسکو در آذربایجان، که اتفاقی بسیار خجسته بود.
در کتاب «روزنهای به شاهنامه» حاصل گفتگو با این شخصیتهای برجسته گردآوری شد. در همین اثنا «فصلنامه پاژ» را دوباره به راه انداختیم. در این فصلنامه تعداد زیادی مقاله با محوریت فردوسی و شاهنامه جمعآوری شده است. همچنین ویژه نامههایی نیز برای دیگر شخصیتهای ادبی، چون خیام، عطار و ... منتشر کردیم.
او در معرفی دیگر فعالیتهای این مکان میافزاید: از سال ۱۳۹۰ گاهشمار فردوسی را زیر نظر دکتر راشد در تیراژ بالا به چاپ رساندهایم که مزین به اشعار شاهنامه مناسب با روز است. البته همایشهای میان فصلی هم حداقل چهار نوبت در سال برپا میکنیم که محوریت بیشتر آنها شاهنامه و فردوسی بوده است.
در چند سال اخیر با هماهنگی میراث فرهنگی سعی در برگزاری مناسبتهای مرتبط با فردوسی در آرامگاه داشتهایم و با همکاری اداره ارشاد، در گرامیداشت مفاخر خراسان نیز اقداماتی صورت گرفته است.
سیدی تاکید میکند: در معرفی هر چه بیشتر خراسان هم کوشا بودهایم. چندین سفر علمی چند جانبه به شهرهای مختلف خراسان داشتهایم، همراه با اساتید باستانشناسی، ادبیات، تاریخ و معماری که حاصل این بازدیدها در شماره ۵ و ۶ مجله پاژ به چاپ رسیدند و هنوز هم این سفرها در دستور کار ماست.
سیدی همچنین با اشاره به برگزاری کلاسهای گوناگون در خردسرای فردوسی میگوید: پس از نقل مکان به خانه دکتر مینو، با ایجاد فضای مناسب برگزاری کلاسهای شاهنامه خوانی در اولویت کار سرا قرار گرفت. البته جلسه خوانش دیگر کتب ارزشمند ادبیات فارسی مانند بیهقی و مثنوی و دیوان حافظ هم همه روزه از ساعت ۵ تا ۷ بعد از ظهر در این مکان برگزار میشود.
شنبه، شاهنامه خوانی با مدیریت دکتر راشد محصل، یکشنبه، بیهقیخوانی توسط بنده، و همزمان در کتابخانه کلاس حافظخوانی توسط دکتر اشرفزاده، دوشنبه، مثنویخوانی توسط مهندس شیخ الاسلامی، سه شنبه، محفل ادبی قهرمان و جلسات نقد ادبیات داستانی با حضور شاعران برجسته مشهدی، چهارشنبه، ایرانشناسی توسط آقای لباف و کلاس شاهنامهخوانی که به صورت جمعی برگزار میشود. پنجشنبهها هم، هفته در میان جلسات نقد کتاب برگزار میکنیم.
سیدی با اشاره به برنامههای درنظرگرفته شده توسط هیئت مدیره برای خردسرای فردوسی میگوید: علاوه بر برنامههایی که در آینده نزدیک با همکاری آموزش پرورش و دانشگاه فردوسی خواهیم داشت، مانند کلاسهای نقالی، تئاتر و موسیقی برای نوجوانان، از اهداف اولیه تشکیل موسسه حمایت از کارهای پژوهشی کلان در راستای فردوسی و شاهنامه بوده که متاسفانه هنوز بودجه چنین کار عظیمی فراهم نشده است.
البته هر یک از اعضا به صورت خصوصی و با حمایت دیگر نهادها فعالیتهای مثبتی انجام دادهاند، اما ما آرزو داریم که بتوانیم یک روز تحت نام خردسرای فردوسی موفق به حمایت از این فعالیتها شویم. به هر حال دریای دانش برِ ما و شماست و هر چقدر بتوانیم از آن بهره میبریم.
نایب رئیس خردسرای فردوسی در پایان در جواب سوال ما مبنی بر نحوه عضویت در موسسه خردسرای فردوسی میگوید: اهالی محترم مشهد و همچنین منطقه ۱۱ میتوانند با حضور در خردسرای فردوسی و ثبت شمارهشان، به جمع بالغ بر هزار نفری ما ملحق شوند و از برنامههای متنوع ادبی این سرای استفاده کنند.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۳ اردیبهشت ۹۵ در شماره ۱۹۰ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.