
حکایت بازنَنِشستگی جانباز محله شهید آوینی
بازنشستگی پایان فعالیت کاری یا کنارهگیری از ادامه شغل در اثر بالا بودن سن و گاه در پی بیماری و از کارافتادگی است. فرد بازنشسته نیازمند استراحت و تفریح است، باید به حدی از امنیت اقتصادی و رفاه رسیده باشد تا از این دوره سنی نهایت استفاده را ببرد. اما گویا در کشور ما برعکس است و بازنشستگی به معنای شروع دوباره کار در فضا و شکل ساختاری دیگری است.
به ویژه اگر در حاشیه شهر ساکن باشی و نیازها و مشکلات شهری چند برابر سایر مناطق برایت دردسرساز باشد. تازه فرزندانت به سنی رسیده باشند که باید از لحاظ مالی حمایتشان کنی. سراغ یکی از همین آدمها رفتیم، علی کریمی یکی از بازنشستگان فعال اجتماعی منطقه است که در گفتگو با ما از حال و روزش در این ایام به اصطلاح بازنَنِشستگی سخن گفت.
آغاز به کار معلمی
در محله شهید آوینی زندگی میکند. ۳ فرزند پسر و یک دختر دارد که همگی در تحصیل موفق بودند و در ادارات و سازمانها فعالیت میکنند. علی کریمی، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش، جانباز جنگ تحمیلی و متولد ۱۳۴۸ در قائنات است. مدت حضورش در جبهه حدود ۷ ماه و نیم بوده است. در قائن روستای روم ۳۵ کیلومتری شهرستان قائن در یک خانواده کشاورز و دامدار بزرگ شده و رشد یافته است.
کریمی میگوید: سطح تحصیلات پدرم قرآنی بود و مادرم خانهدار و بیسواد بودند. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در خود روستا سپری کردم. سال ۱۳۶۳ در آزمون استخدامی دانشآموز معلم شرکت کردم و وارد دانشسرای مقدماتی تربیت معلم آن زمان شدم. بعد از ورود به دانشسرای مقدماتی که برای اولین بار در منطقه زیرکوه قائنات، در روستای شاهرخت تأسیس شد، ۲ سال مشغول به تحصیل بودم.
حدود ۳۰ کیلومتری نقطه مرزی تحصیل میکردیم. بعد از ۲ سال دانشسرا به مرکز شهر قائن انتقال پیدا کرد و نماینده دانشآموزمعلمان شدم. در آن زمان آقای وکیلی، مدیر کل آموزش و پرورش، بود با بازدیدهایی که از منطقه داشتند و پیگیریهایی که کردیم، توانستیم دانشسرا را به مرکز شهر منتقل کنیم. ۲ سال هم در مرکز شهر قائن در دانشسرای شهید هاشمینژاد به تحصیلاتم ادامه دادم.
معلمی، جبهه و برقکاری
دوران تحصیلش مقارن میشود با جنگ تحمیلی و در تاریخاول آبان ۶۵ به صورت داوطلبانه از طریق سپاه پاسداران اسلامی به جبهه اعزام میشود.کریمی در اینباره میگوید: در آن زمان ۱۶ سال داشتم. قبل از اعزام هم در سال دوم دانشسرا ازدواج کردم. در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ حضور داشتم. عملیات کربلای ۴ ناکامترین عملیات و کربلای ۵ پیروزمندانهترین عملیات در عرصه دفاع مقدس بودند.
در این عملیاتها به عنوان جانشین فرمانده گردان آن زمان خدمت میکردم. ۲۳ دی ۶۵ در عملیات کربلا ۵ در منطقه شلمچه به درجه جانبازی نائل شدم و برای درمان به پشت خط اعزام شدم. بعد از درمان بیماری دوباره سال ۶۶ از طریق جهاد سازندگی به منطقه سومار رفتم. این دوران حدود ۷ ماه و نیم به طول انجامید. سال ۶۷ بعد از اتمام دیپلم در مقطع ابتدایی جذب آموزش و پرورش شدم. در برگشت از جبهه یک شیفت را درس میدادم و یک شیفت هم به عنوان برقکار، سیمکشی ساختمان انجام میدادم. همراه با کار درس را هم ادامه دادم و توانستم مقطع کارشناسی را هم تمام کنم.
کار، کار و بازهم کار
از سال ۱۳۸۱ به علت درمان بیماری قلبیاش به مشهد میآیند. به علت مشکلات جسمی که برایش در جبهه و جنگ ایجاد شده، ۶ بار سکته کرده است. جانبازیاش ۳۰ درصد است و مشکلات اعصاب و روان هم دارد. با این وجود کارش را رها نمیکند و در آموزش و پرورش مشهد ناحیه ۱، ناحیه ۵ و تبادکان به دبیری میپردازد.
او درباره شغلش میگوید: سرمربی آمادگی دفاعی و رابط بین سپاه و آموزش و پرورش شدم. از۲۳ مهر ۸۱ با توجه به ناراحتی قلبی که دارم اعلام کردند که برحسب توانایی مشغول به کار باشم و در صورت امکان از آموزش و پرورش فاصله نگیرم. برای همین در این ۳ ناحیه به صورت اضافه کار و به عنوان سرمربی درس آمادگیدفاعی فعالیت میکنم.
در ضمن دبیری و تدریس، چند سالی بنگاه معاملات املاک داشتم. بنگاهداری خیلی با خوی و روح و روانم سازگار نبود. مجوزش را باطل کردم. بازنشستگی رسمیام از سال ۹۳ بود. اما بازهم ارتباطم را با آموزش و پرورش قطع نکردم و سال گذشته ۱۶ ساعت آموزش داشتم و سرمربی آمادگی دفاعی منطقه تبادکان هم بودم. ایام فراغت را با آموزش، فعالیت در بسیج و سپاه پر کردم.
ضمن اینکه زمینی هم در اطراف مشهد دارم و باغداری هم میکنم. ۷ صبح از خانه خارج میشوم و تا برگردم ۱۰ شب است. هیچ تفاوتی با زمانی که سرکار میرفتم، نکرده است.
بازنشستگی رسمیام از سال ۹۳ بود. اما بازهم ارتباطم را با آموزش و پرورش قطع نکردم
مدیریت بازار
سن بازنشستگیاش با توجه به مشکلات جسمی که برایش ایجاد شده، کمتر از سن معمول بوده است. آقای کریمی در اینباره میگوید: تنها به صورت اداری بازنشسته شدم وگرنه الان فعالیتهایم بیشتر هم شده است. البته همه کارهایم را در آرامش و بدون تنش دنبال میکنم تا با توجه به مشکلات جسمیام اتفاقی نیفتد.
نزدیک به ۲ سال است که با بازار بزرگ ملل در ارتباط هستم. به تازگی هم مدیر بهرهبرداری این بازار شدم و به مردم مناطق کم برخوردار و حاشیه شهر خدمترسانی میکنم. بازگشایی بازار ملل به صورت مستقیم ۱۵۰۰ نفر را مشغول به کار خواهد کرد. وجود این پروژهها به وضعیت اقتصادی منطقه کمک شایانی خواهدکرد. در گردهماییهای کشوری، چون مانور بزرگ عاشورا و مانور خلیج فارس شرکت کردم. در شورای اجتماعی محله آوینی به طور مستمر حدود ۶ سال است که فعالیت دارم و همچنین در حوزه امور بازنشستگان، مسائل و مشکلات آموزش و پرورش هم فعالیت دارم.
۱۰ سال به عنوان مدیر عامل تعاونی مسکن در خدمت فرهنگیان بودهام. در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و مشکلات محلی، مسائل عمرانی منطقه، روکش آسفالت و نظافت منطقه با شهرداری در ارتباط هستم و همکاری مستقیم دارم.
باز نمینشینم
کریمی که معتقد است اگر الان فعالیتی انجام ندهد و مشغول به کاری نباشد دردهایش بیشتر میشوند، میگوید: بازنشستگی واقعی زمانی است که از کار افتاده باشیم و نتوانیم کاری انجام دهیم و روند زندگی عادی را از دست بدهیم.
او میگوید: قانون یکسری محدودیتها و مؤلفههایی دارد که من جانباز میتوانم زودتر بازنشسته شوم، اما از فعالیتهای من در حوزههای دیگر جلوگیری نمیکند. خود فعالیتهای اجتماعی و جنبی باعث انگیزه شادابی و نشاط میشود. ارتباط با مردم و همکاری با آنها سبب تقویت روحیه است. اغلب بازنشستگان با توجه به اینکه برنامهای برای روز خود ندارند، شکستهتر و افسرده و گوشهگیر میشوند و نمیتوانند از بازنشستگی خود بهرهمند شوند.
با خنده میگوید: ماندن بازنشسته در خانه باعث میشود که به قول قدیمیها زن و شوهر یکسره بههم غر بزنند و باعث ناراحتی و آزار هم شوند. از مزایای دیگر ارتباط اجتماعی و فعالیتهایی که داشتم در دورههای کاری و بازنشستگیام این بود که توانستم ۳ فرزندم را جذب کار کنم، در وضعیتی که همه از نبود کار و استخدامی انتقاد دارند و ناراحت هستند.
اگر روابط اجتماعیام نبود این اتفاق نمیافتاد. هرچند که فرزندانم تخصص دارند و در حوزه تحصیلیشان مشغول به کار شدهاند و این شالوده روابط و فعالیتها کمک کرد تا کار مناسب پیدا کنند. فرزندانم نیز در خارج از وقت اداری فعالیتهای جنبی و اجتماعی دارند.
همسرم این سالها پا به پای من آمده است
کریمی درباره همسرش میگوید: همسرم خانهدار است، اما فعالیت اجتماعی و کاریاش را بعد از کنسلکردن پروانه بنگاه معاملات ملکیام آغاز کرد. بعد از بنگاه پروانه تایپ و تکثیر را به نام همسرم گرفتم و الان در این حوزه فعالیت دارد و خوشحال است که فعالیتی خارج از خانه انجام میدهد.
از فعالیتهای ورزشی که با همسرم دارم، پیادهروی است. با توجه به مشکل قندی که هر دو داریم، آن را جزو برنامههای روزانهمان قرار دادیم. هر زمان فرصت پیدا کنیم به باغ خانوادگی یا به خراسان جنوبی میرویم و دیداری با خانواده و پدر و مادرم داریم. همسرم این سالها پا به پای من آمده است.
برنامهای برای بازنشستگان نیست
کریمی از مشکلات بازنشستگان و اینکه امکاناتی برایشان در نظر گرفته نشده است یا مناسب نیست نیز اینگونه میگوید: هیچ کمکی از سازمان بازنشستگی در این سالها دریافت نکردم.
برنامه ویژه خاصی یا خدماتی نداشتیم. کسی که بازنشسته میشود تازه خرج و مخارج زندگیاش آغاز میشود. مبحث همسانسازی حقوق را در سازمانها و وزارتخانههای مختلف مطرح کردند، اما تا الان هیچ اقدامی صورت نگرفته است. سال ۹۳ به عنوان معلم برتر، بازنشسته شدم و الان هم همان حقوقی را میگیرم که آن زمان میگرفتم. ضمن اینکه همان اول بازنشستگی بخشی از حقوقمان هم کسر شد.
همسانسازی حقوق شاغلان و بازنشستگان
کریمی از طرح مجلس ششم میگوید: همسانسازی باید اتفاق بیفتد. فاصلهای که بین بازنشستگان و شاغلان وجود دارد باید به حداقل ممکن برسد. همانطور که در مجلس ششم هم از آن صحبت شد، حداقل به ۱۰ درصد برسد. اگر این شکاف همچنان باقی بماند یک بازنشسته پاسخگوی زندگی خودش نخواهد بود چه برسد به فرزندانش.
علاوه بر اینکه امکانات و شرایط برای یک بازنشسته مهیا نمیشود، دغدغه و نگرانی آینده فرزندان نیز بر دوش یک بازنشسته سنگینی میکند. فرزندان را باید در همین سنین سر و سامان دهیم و اینجاست که مخارج بالاتر است. هم باید همسانسازی حقوق صورت گیرد و هم وامهای با مبالغ بالا به بازنشستگان تعلق گیرد. خیلی از بازنشستگان ما همچنان مستأجر هستند. نباید فردی که ۳۰ سال برای جمهوری اسلامی و کشورش خدمت کرده است، مستأجر باشد.
برای اماکن تفریحی، ورزشی و موزهها شرایطی ایجاد شود تا بازنشستگان از امکانات رایگان یا شرایط خاصتر استفاده کنند. امسال برای سفر به چند شهر هم نامهای به دستم رسید که میگفت مبلغی برای بعضی از هتلها برای بازنشستگان پرداخت میکنیم و باقی هزینه باید توسط خودمان پرداخت شود.
بازنشستهها نمیتوانند با این شرایط و در این هتلها اقامت کنند. الان در مشهد برای اسکان زائران منازلی با قیمت مناسب در نظر گرفته شده است، همین تمهیدات را باید برای بازنشستگان در نظر گرفت و ایجاد کرد یا همین خانههای معلم که در شهرهای مختلف کشور بود به بخش خصوصی واگذار کردند. اگر میخواستیم به اصفهان برویم با نامهای که از طرف آموزش و پرورش میبردیم تا چند روز در همین خانهها ساکن میشدیم.
کریمی میگوید: برای کسانی که سالهای جوانیشان را برای این سرزمین زحمت کشیدهاند و هر کدام در حرفه و تخصص خودشان خدمتی کردهاند، دادن این امکانات حداقل کاری است که میشود انجام داد. آنهایی که همچنان با توان و پرانرژی فعالیتشان را به ویژه در حاشیه شهر و برای بهبود شرایط مردم کمدرآمد ادامه میدهند و نمیخواهند به عنوان یک بازنشسته سربار کشور و مردمشان باشند.
با توجه به تجربه و توانمندیشان ایدههای زیادی برای بهبود محله و منطقه دارند و راهنمای جوانترها هستند.
* این گزارش دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۷ شماره ۳۰۷ در شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.