جانباز

موزه جنگ در خانه راوی برنامه تلویزیونی روایت فتح
علیرضا دلبریان رزمنده محله رضاشهر و راوی برنامه تلویزیونی روایت فتح است. او خانه خود را به موزه جنگ و دفاع مقدس بدل کرده و میزبان برنامه‌های فرهنگی بسیاری است.
تلویزیون رنگی خویشاوند صدام را غنیمت گرفتیم!
حسن دلیرباغستانی می‌گوید: پیرمرد را به‌خاطر سن‌وسالش، از حضور در عملیات منع کردم، اما خیلی اصرار کرد و سرانجام اجازه دادم. رفت و با دست پر هم برگشت. او تلویزیون رنگی جاسم، خویشاوند صدام را با خودش آورد.
جنگ علی‌اکبر حیدری برای زندگی بعد از جنگ
در سال ۱۳۶۸ به جای تشویق و ترغیب، من را اخراج کردند و در حکمم نوشتند که از کار رضایت ندارند و وظایفش را به درستی انجام نمی‌دهد.
بی‌بی فاطمه رضایی، ۲۵ سال از همسر جانبازش پرستاری کرد
بی‌بی فاطمه رضایی، ۲۵ سال از همسر جانباز ش پرستاری کرد. علی اکبر جرات همسر فاطمه خانم دوماه پس از ازدواجشان در شلمچه شیمیایی شد.
همسر ناشنوای جانباز محله الهیه، با سکوتش حرف می‌زند
ربابه تقی‌پور بانوی ناشنوایی است که ۳۰ سال از همسر جانباز ش پرستاری کرد، همسری که سال ۹۳ بابت ترکش‌های دوران جانباز ی ربابه را برای همیشه در سکوتش تنها گذاشت.
جانباز خوشنویس محله سعدآباد
محمد مهرابی که جانباز ی را با دست و پا و چشمان خود لمس کرده در سال‌هایی که سعی دارد به عنوان یک رزمنده در میدان باشد، از هنر و عشق و علاقه‌اش به هنر خوشنویسی هم نمی‌گذرد.
جانباز اعصاب و روان به بیماری گل زد
علی‌اکبر شکیبا؛ جانباز اعصاب و روان و شیمیایی محله طبرسی شمالی می‌گوید: ورزش روز به روز حال خودم و خانواده‌ام را بهتر می‌کرد. قند خونم که بیش از ۲۰۰ بود مهار شد. از آن زمان به بعد تا می‌توانم ورزش می‌کنم.