جانباز

محمدرضا طوسی پزشکیار خط مقدم بود
محمدرضا طوسی پزشکیاری بود که مجروحان بسیاری را با کمترین امکانات مداوا کرده بود. خودش هم در همان بحبوحه مجروح شد و شنوایی گوش راستش را براثر انفجار از دست داد و ردی از جنگ برای همیشه در زندگی‌اش باقی ماند.
جانبازی که با کت شلوار راهی جبهه شد
عباس رجب‌پور، جانباز ۷۰ درصد محله آوینی می‌گوید: نمی‌دانستم جبهه کجاست، کت‌وشلوار پوشیدم و رفتم. جانباز ی‌ام، یادگار عملیات والفجر سال ۶۴ است. آن روز‌ها کامل مردی چهل‌وپنج‌ساله بودم.
جانباز ورزشکار، خادمی مسجد را به پست و مقام ترجیح داد
محمدرضا تقی‌پور که بیشتر سال‌های جوانی‌اش را در جنگ گذرانده و جانباز شده، رزمی‌کار و مقام‌دار رشته‌های تیراندازی و کوهنوردی است. او کار فرهنگی و خادمی مسجد را به تمام مشاغل رده بالا به ترجیح داده است.
خاطرات نبرد از عمان تا سرپل ذهاب
علی اکبر شیردل در اولین سال حضورش در ارتش به عمان فرستاده می‌شود او می‌گوید: اواخر سال ۵۵، مرا همراه با شماری از نیرو‌های دیگر ارتش به دوره دوماهه آموزش چریکی فرستادند و پس از آن چهار ماه به عمان رفتیم.
روایت محمد باری از فداکاری چهار زن اسیر ایرانی
محمد باری تعریف می‌کند: آن چهار خانم در اسارت در اردوگاه ما بودند. شب‌های بسیاری که ما را می‌خواستند بزنند، جلو محل نگهداری آن چهارخانم، این کار را انجام می‌دادند که آنها بترسند و جیغ بزنند و روحشان در آن اتاق کوچک داغان شود. 
روایت فرمانده مدافع حرم از روزی که در تیررس داعش بود
سیدمهدی شهرستانی، می‌گوید: در یکی از عملیات‌ها در تیررس دشمن بودم و برایشان یک نشانه متحرک شده بودم از هر طرف مرا می‌زدند. اما با نگاه ویژه حضرت زینب (س) از محل خارج شدم.
رفاقت جانباز محله ثامن با ۳۰۰ ترکش جنگی
هنوز یادگاری‌های جنگ بدن براتعلی موحد را قلقلک می‌دهد. او می‌گوید: ۳۰۰ یادگاری در بدن دارم. اصلا گویی خمپاره‌های ۶۰ و ۸۲ که در همان سال ۶۴ تکه‌تکه شدند، یکراست توی بدنم جاخوش کرده‌اند.