جانباز

روح‌الامین میرفخرایی؛ از چتربازی در میدان جنگ تا نبرد روی رینگ
میرفخرایی می‌گفت: توسط برادران دلاور به بوکس کشانده شدم و با کمک حسن دلاور دستکش به دست کردم و در باشگاه طاهر نزد استاد علی یزدزاد بوکس را فراگرفتم. سال۱۳۴۷ برای شرکت در مسابقات بوکس قهرمانی کشور از شیراز به مسابقات رفتم.
محمدصالح احمد‌جامی یک جانباز قهرمان بود
همسر محمدصالح احمد‌جامی می‌گوید: مرد کم‌حرفی بود و کمتر برای ما از جبهه و جنگ تعریف می‌کرد. داستان مجروحیت‌ها را هم از زبان هم‌رزمانش می‌شنیدیم که به دیدن او می‌آمدند. اما مهمترین مجروحیتش مربوط به افتادن تانک در رود‌خانه کارون می‌شد.
روایت یک روزِ آسایشگاه امام خمینی(ره) چند دهه بعد از جنگ
جانباز آسایشگاه امام خمینی(ره) هنوز در عملیات کربلای ۵ است، زمان برای او همان ۱۹‌دی سال‌۶۵ است و مکان شلمچه. هوا برایش بوی همان گاز اعصاب ۲۶، ۲۷ سال پیش را می‌دهد.این حال خیلی از جانباز ان اعصاب و روان است.
دو دهه پرستاری پسر برای پدر
محمود، یکی از ۸ فرزند محمد یاسایی جانباز محله امیرآباد است. پسری که سال‌ها از پدر پرستاری کرد. می‌گوید: پدرم به عنوان تخریب‌چی در حال باز کردن راه مین‌گذاری شده بود، اما پاهایش پر از ترکش شد.
روایت حضور شش «شیشه‌چی» در جبهه
در طول هشت سال دفاع مقدس، پنج تا از پسران خانواده شیشه‌چی و حتی پدر میان‌سال آنها، دفاع از تمامیت ارضی و کیان جمهوری اسلامی را ترک نکردند و تا روز‌های پایانی در سنگر مبارزه با دشمن باقی ماندند.
خواهر شهیددهنوی به‌واسطه کارهای خیرش شناخته می‌شود
فارغ از اینکه فاطمه دهنوی خواهر دو شهید است، او را به‌واسطه قدم‌های خیری که در محله برداشته است، می‌شناسند. هرکسی کارش گره بخورد یک‌راست به خانه خانم دهنوی می‌رود! همه احترام زیادی برایش قائلند و به او لقب «مادر محله» را داده‌اند.
مرور خاطرات دفاع‌مقدس در کارگاه خراطی محمد الهیان
محمد الهیان بهترین سال‌های عمرش را در جبهه بوده و حالا با دستانی که روزی با اسلحه سروکار داشت، به چوب جان می‌بخشد؛ صندوقچه و سینی چوبی با نقوشی زیبا می‌سازد و به گوشه‌گوشه ایران می‌فرستد.