جانباز

پس‌لرزه‌های اسارت پس از ۳۳ سال
سرهنگ محمد باری، از فرماندهان جبهه و جنگ، از روز‌های سرد دی‌ماه ۶۰ تا ۲۹‌مرداد‌۶۹ همراه هشت‌سربازش اسیر شد؛ اسارتی که دردش از درد‌های بسیار زمان رزمندگی‌اش چندین‌برابر بدتر بود.
۳۱ سال زندگی بدون لحظه‌ای خواب
«سه دهه است که نخوابیده»؛ به همین سادگی که به زبان می‌آید و بعید است من و شمایی که چنین تجربه‌ای را از سر نگذرانده‌ایم، بتوانیم زجر برآمده از همین عبارت ساده را درک کنیم.
عشق شهادت
فرزند شهید مدافع حرم، مهدی محمدی‌مفرد دو‌روزه بود که او رفت و روز ۱۵ بهمن در‌جریان آزادسازی دو شهرک شیعه‌نشین مورد اصابت گلوله قرارگرفت و به شهادت رسید.
خانواده شعبانی ۳ شهید و ۲ جانباز، تقدیم میهن کردند
هم‌زمان با آغاز جنگ تحمیلی و اعزام حاج‌حسین به جبهه به‌عنوان اولین داوطلب منطقه تبادکان، خانه شعبانی‌ها تبدیل به پایگاه اعزام نیرو شد؛ عباس، امیر، حاج‌باقر، علی، حبیب‌الله و غلام‌رضا هم راهی جبهه شدند.
علی‌اکبر رحمانی، در زمان آتش‌بس، اسیر شد
علی‌اکبر رحمانی، افسری بود که در زمان آتش‌بس جنگ تحمیلی، اسیر شد و به مدت دو سال، بی‌آنکه نامش جزو آمار صلیب‌سرخ باشد، سخت‌ترین روزهای زندگی‌اش را از سر گذراند
سیدعباس حسینی، دو سال اسیر اما مفقودالاثر بود
«سیدعباس حسینی» در هنگـامی که قطعنامه صلح بین ایران و عراق به امضا درآمده بود، در عملیات مرصاد اسیر و دو سال به عنوان اسیری مفقودالاثر در یکی از اردوگاه‌های عراق محبوس می‌شود.
یک خانه و هفت دلاور
بعد از شهادت محمدحسین اَحسن، هر شش برادر به خط مقدم رفتند، پدر هم مدتی در عملیات‌های مختلف حضور داشت تا‌اینکه در عملیات کربلای ۲ پایش روی مین رفت و قطع شد.