عباس نصیری میگوید: از ورودی اردوگاه تا داخل آسایشگاه در دو طرف، نیروهای نظامی با باتوم، کابلهای برق و قنداق تفنگ آماده بودند تا به قصد کشت، ما را بزنند. اینجا همان دالان مرگ بود!
غلامرضا جعفری، آزاده و جانباز ۵۰ درصد میگوید: ساعت ۱۲ همانشب عملیات اعلام و مرخصیها لغو شد و برگه مرخصی من در جیبم باقی ماند تا بغداد.
مهدی عبداللهی، آزادهای است که چهار سال از عمرش در اردوگاه بعثیها گذشت، او سال اول دبیرستان درس و مدرسه را رها کرد و تصمیم گرفت رزمنده شود.
رسول رجبی معروف به سردار جنگ یکی از انقلابیون و تلاشگران عرصه سازندگی است که بیش از چهل سال از عمرش را صرف پیشرفت و اعتلای ایران و ایرانی کرده است.
در کارنامۀ کاری احمد مهرانفر عناوین مختلف شغلی را میتوان پیدا کرد؛ اما پای خاطراتش که مینشینیم رزمندهبودن برایش افتخاریست فرای همۀ سمتها.
حسین جباری، جانباز محله شهید مصطفی خمینی با اینکه هنوز آثار جراحت جنگ آزارش میدهد، اما مشکل گشای محله شده است.
جانباز هادی نعمتی، از ابتدای جنگ تا سال ۷۱ در مناطق جنگی بوده و خاطرات او تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی است.