آخرین سفر جانباز ان دوچرخهسوار در ماه اخیر به کرمان بود که حضورشان با انفجارهای اخیر همزمان شد. آنها شاهدان عینی واقعه بودند و برای لحظاتی به دهه۶۰ و سالهای پرتبوتاب دوران دفاع مقدس سفر کردند.
احمد عابدیان تعریف میکند: شرایط به قدری حساس بود که دوستانمان که بر زمین میافتادند، فرصت نشستن بالای سرشان و گرفتن دستشان و وداع و وصیت نبود. هدف مهم بود؛ بازپسگیری مهران.
پیکر جانباز شهید احمد غلامیفرد در مسجدی که کلیددارش بود تشییع شد.اوسهبار به کما رفته بود و دعا میکرد زودتر به رفقای شهیدش بپیوندد.
فرزندان حاجحسین غنچه از ۴ دهه مجاهدت پدرشان در راه حفظ انقلاب و نظام میگویند. او دوست و همراه همیشگی حاجقاسم بود که حتی بعداز بازنشستگی همپای رفیق قدیمیاش ماند و با اولین تماس او خودش را به دمشق رساند
رمضانعلی وقت خداحافظی با دلگرمی بیوصفی گفت: «تا حالا مادرم زنده بود و نمیگذاشت که بروم، اما حالا تو قهرمان منی. از پس همهچیز برمیآیی. مملکت واجبتر از این خانه است.»
معصومه شیردلبایگی، همسر جانباز قطع نخاع سیدمحمد قریشی خلیلآبادی است که هنوز بعد از ۳۰ سال به انتخابش میبالد.
معصومه باهوش همسر شهید «برات عباسپورنسری» است. شهید عباسپور ۶۵ درصد جانباز ی داشته و ۱۱۶ ماه در زندان بعثیها اسارت را تحمل میکند و سرانجام سال ۸۲ به رفقای شهیدش میپیوندد.