کد خبر: ۲۴۶۰
۱۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

تفریح مسجدی‌ها درو گندم بود

آقای تدین، حاج آقا سیدان را از قبل می‌شناختند. پس از اتمام ساخت مسجد به ملاقات حاج‌آقا سیدان رفتند و به ایشان گفتند که مسجد ما، امام جماعت ندارد و ما متفق‌القول به این نتیجه رسیده‌ایم که شما امام جماعت مسجد ما بشوید. در آن زمان روحانیون منبری‌ای همچون آقای سیدان که منبرهای بسیار پرباری داشتند و معروف بودند را برای مراسم‌های مختلف به تهران دعوت می‌کردند و به همین‌خاطر حاج آقا به آقای تدین گفتند شما شرایط من را می‌دانید، من نمی‌توانم قبول کنم چون امام‌جماعت باید هر روز جهت اقامه نماز در مسجد حاضر باشد و این امکان برای من نیست. آقای تدین بارها به سراغ حاج آقا رفتند و هربار ایشان جوابشان منفی بود. دفعه آخر آقای تدین عبا و عمامه خود را در‌آوردند و نشستند و به حاج آقا گفتند من از اینجا نمی‌روم تا شما جواب مثبت بدهید.حاج آقا سیدان تأملی کردند و گفتند قبول می‌کنم و چنین شد که فرد سرشناسی همچون حاج آقای سیدان، امام جماعت مسجدالجواد (ع) شدند.

 مسجد الجواد (ع) با تلاش‌های حاج‌آقا تدین، روحانی معروف مشهدی ساخته شد و امام‌جماعتش سال‌ها آیت‌الله سیدان بود. مسجدی که یکی از پاتوق‌های انقلابیون مشهدی و فعالان فرهنگی و سیاسی بود. هسته اولیه این مسجد در سال 53  شکل گرفت و در سال 56 فعالیت جدی خود را آغاز کرد. سید حسین شوشتری، فعال فرهنگی محله صاحب‌الزمان(عج)، یکی از مهره‌های کلیدی مسجد الجواد(ع) در خیابان دانشگاه نیز بوده است.
 

تا جواب مثبت نگیرم از اینجا نمی‌روم

ابتدا از این فعال انقلابی درباره علل موفقیت و آن فعالیت‌های پرشور مسجد جواد می‌پرسیم که در پاسخ می‌گوید: در زمان انقلاب در شهر مشهد شاید 3 یا 4 مسجد بود که فضایی پُرشور و بسیار فعال داشت. یکی از این مساجد، مسجدالجواد (ع) بود که یکی از دلایل قوت آن، حضور حاج‌ آقا سیدان به‌عنوان امام جماعت مسجد بود. 

در واقع می‌توان گفت هر مسجدی اگر بخواهد موفق عمل کند، یک رکن اصلی آن امام جماعتش است.

شوشتری چگونگی امام‌ جماعت شدن حاج آقا سیدان در مسجد الجواد (ع) را این‌گونه بازگو می‌کند: آقای تدین، حاج آقا سیدان را از قبل می‌شناختند. پس از اتمام ساخت مسجد به ملاقات حاج‌آقا سیدان رفتند و به ایشان گفتند که مسجد ما، امام جماعت ندارد و ما متفق‌القول به این نتیجه رسیده‌ایم که شما امام جماعت مسجد ما بشوید. 

در آن زمان روحانیون منبری‌ای همچون آقای سیدان که منبرهای بسیار پرباری داشتند و معروف بودند را برای مراسم‌های مختلف به تهران دعوت می‌کردند و به همین‌خاطر حاج آقا به آقای تدین گفتند شما شرایط من را می‌دانید، من نمی‌توانم قبول کنم چون امام‌جماعت باید هر روز جهت اقامه نماز در مسجد حاضر باشد و این امکان برای من نیست. آقای تدین بارها به سراغ حاج آقا رفتند و هربار ایشان جوابشان منفی بود. 

یک‌روز آقای تدین به ملاقات حاج‌آقا سیدان رفتند و باردیگر خواسته خود را مطرح کردند و حاج آقا بازهم پاسخ منفی دادند. آقای تدین عبا و عمامه خود را در‌آوردند و نشستند و به حاج آقا گفتند من از اینجا نمی‌روم تا شما جواب مثبت بدهید.حاج آقا سیدان تأملی کردند و گفتند قبول می‌کنم و چنین شد که فرد سرشناسی همچون حاج آقای سیدان، امام جماعت مسجدالجواد (ع) شدند.

این فعال فرهنگی مسجد الجواد معتقد است که به غیر از سخنرانی‌های خوب آیت‌الله سیدان، رویکرد مردمی و رفتار خوب ایشان با مردم هم مؤلفه‌ای بود که از سراسر شهر مردم را جذب این مسجد می‌کرد. «حاج آقا سیدان از همان ابتدا تا زمانی که امام جماعت مسجد بودند، رسمشان بر این بود که قبل از نماز و بعد از نماز جواب‌گوی مسائل شرعی و اجتماعی مردم بودند و معمولا بعد از نماز عشا سخنرانی و تفسیر داشتند و خلاصه چون مسجد به‌لحاظ محتوایی پُربار بود، حضور مردم در صفوف نماز و برنامه‌های مسجد پررنگ بود. 

غیر از سخنرانی‌های خوب آیت‌الله سیدان، رویکرد مردمی و رفتار خوب ایشان با مردم هم مؤلفه‌ای بود که از سراسر شهر مردم را جذب این مسجد می‌کرد

به یاد دارم که گاهی مردم حتی اختلافات میان خود را بعد از نماز به‌طور خصوصی به حاج‌ آقا می‌گفتند و ایشان مسائل آن‌ها را حل می‌کردند. این موضوع را هم می‌توان نقطه قوتی برای مسجد دانست؛ این‌که مسجد بتواند با بدنه مردم چنان رابطه‌ای برقرار کند که علاوه بر مسائل عبادی، آموزشی و سیاسی، مسائل این‌چنینی نیز در آن حل‌و‌فصل شود.

 


آخوندی که عبا نمی‌پوشید

بحث ارتباط با مردم که می‌شود دوباره اسم شهید تدین را به زبان می‌آورد. می‌گوید: از دیگر شخصیت‌های موثر در مسجدالجواد (ع)، حاج آقا تدین بود. آقای تدین مردی تقریبا پنجاه‌ساله بود که با وجود روحانی بودن عمامه‌ قهوه‌ای رنگ بر سر داشت و عبا نمی‌پوشید. شخصیتی استثنایی و بی‌نظیر بود؛ بسیار خوش‌مشرب، متواضع و پر‌انرژی. 

قبل از انقلاب مدارس به‌گونه‌ای بود که دختران باید بی‌حجاب در آن‌ها حاضر می‌شدند. به همین خاطر حاج آقا تدین آن زمان مدرسه‌ای دینی ویژه دختران ساخت که در واقع تنها مدرسه دینی در مشهد بود که بسیاری از خانواده‌های سرشناس و متدین ساکن در مشهد دخترانشان را به آنجا می‌فرستادند. بسیاری از معلمان و مدیران آموزش و پرورش او را می‌شناختند و قبول داشتند. پس از انقلاب نیز حاج آقا تدین روند خود را ادامه داد و چندین مدرسه و مسجد ساخت؛ از جمله دبیرستان شهید تدین که در خیابان فلسطین است.

«حاج‌آقا تدین یکی از فعال‌ترین اشخاصی بود که توانست افراد سنین مختلف را جذب مسجد و فعالیت‌های آن کند. او در مدارس مختلف قرآن درس می‌داد و در این جلسات، با ایجاد یک فضای صمیمانه، ابتدا ارتباط خوبی با بچه‌ها برقرار می‌کرد و بعد آن‌ها را به مسجد دعوت می‌کرد.»

این ها را شوشتری می‌گوید و ادامه می‌دهد: خاطرم هست ماه مبارک رمضان سال 57 بود که آقای تدین به تمام بچه‌‌هایی که قرآن درس می‌دادند گفتند که ما هر شب در مسجد‌الجواد (ع) دوره قرآن داریم. با همین تبلیغات بود که دوره قرآن پرشوری برگزار شد و استقبال خوبی هم شد و بیشتر از 50 نفر در این جلسات شرکت ‌کردند. آقای تدین تجوید و قرائت قرآن را برای مبتدیان آموزش می‌دادند و حتما برای آموزششان وجود تخته‌سیاه یکی از ملزومات بود. 

حاج‌ آقا می‌گفتند که من شیوه جدیدی از آموزش‌ و‌ پرورش دارم که در طی 20 دقیقه به بچه‌ها قرآن یاد می‌دهم. زمانی‌که جلسات قرآن را شروع کردند، بیشتر از 50 نفر در کلاس‌های ایشان شرکت داشتند و داخل این جمعیت یک پیرمرد هم نبود. همه نوجوانان راهنمایی، دبیرستان و جوانان شاغل بودند که خود ایشان با جاذبه‌های رفتاری و کلامی‌شان آن بچه‌ها را از مناطق مختلف شهر به مسجد کشانده بودند. 

در یکی از همین جلسات بود که آقای تدین با همان لهجه شیرین مشهدی گفتند: «بچه‌ها مُو موخام یک انجمن تعلیمات علوم اسلامی تأسیس کُنُم، الان هم هیئت مدیره‌ش رِ معرفی مُکُنم». اسامی هیئت مدیره را یکی‌یکی روی تخته‌سیاه نوشت که بعضی از آن‌ها یادم هست، آقایان وکیلیان، قائمی، جاویدی، بنده و چند نفر دیگر که الان خاطرم نیستند. کار این انجمن هم این بود که برای بچه‌ها کلاس قرآن، احکام شرعی، مسائل اجتماعی و... بگذارد و البته در کنار این آموزش‌ها برنامه‌های تفریحی زیادی هم داشت.

آقای تدین یک مینی‌بوس داشت که همیشه در همین کارهای عام‌المنفعه از آن استفاده می‌کرد. بچه‌های مسجد را به اردوهای تفریحی می‌برد و با این‌که مسن بود، بسیار پرانرژی و خوش‌مشرب بود و همین خصوصیات از جاذبه‌های ایشان بود و باعث شده بود که نسل نوجوان و جوان با ایشان ارتباط بسیار خوبی داشته باشند.

این طور که شوشتری می گوید همان شب استارت تشکیل انجمن زده می شود و اعضای هیئت مدیره بعد از جلسه قرآن در مسجد می مانند و اساسنامه انجمن را می نویسند و انجمن شکل می‌گیرد. پایگاه انجمن تعلیمات علوم اسلامی هم خود مسجد‌الجواد می‌شود.

او درباره تهیه مکان مناسب این انجمن هم می‌گوید: مسجد یک طبقه زیرزمین داشت که سال‌ها آشپزخانه بود. فردا شب بعد از جلسه قرآن حاج‌ آقا تدین به بچه‌ها گفتند که لباس‌ها را دربیاورید تا برویم طبقه زیرزمین مسجد را برای فعالیت انجمن مرتب کنیم. بعد از مرتب کردن، همراه با آقای احمد افخمی رفتیم و برای سالن پایین میز و صندلی خریدیم و تخته‌سیاهی هم گذاشتیم و سالن پایین به‌صورت کلاس درآمد و از پس‌فردا شروع به تدوین برنامه‌ها کردیم. 

تشکیل و فعالیت انجمن مطالعات علوم اسلامی خود باعث شد که مسجد‌الجواد یکی از فعال‌ترین مساجد مشهد باشد. ما از مقاطع راهنمایی و دبیرستان بچه‌ها را می‌آوردیم و در سه مرحله کلاس برگزار می‌کردیم و خود کلاس‌ها هم شامل چند بخش بود؛ قرآن، ایدئولوژی و برنامه‌های تفریحی که خیلی مفصل بود و هفته‌ای یک‌بار انجام می‌شد. 

حاج‌ آقا می‌گفتند که من شیوه جدیدی از آموزش‌ و‌ پرورش دارم که در طی 20 دقیقه به بچه‌ها قرآن یاد می‌دهم

یکی از برنامه‌هایی که شاید یکی از مشاغل سخت امروز باشد، تفریح دوستان سید حسین شوشتری بوده است! او در همین زمینه می‌گوید: برنامه درو گندم که در زمان انقلاب پیش آمد، در کنار جنبه‌های معنوی و اجتماعی آن جنبه تفریحی هم برای ما داشت. در واقع این نوع برنامه‌ها باعث تحکیم این جمع‌ها بود. با آغاز جنگ، انجمن در خدمت بسیج قرار گرفت و همین هیئت مدیره انجمن، مسئول بسیج مسجد شد و حضور این کادر قوی و اِشراف آن‌ها به همه موضوعات و مسائل کشور و حضور آقای سیدان باعث شده بود تا مسجدالجواد (ع) یکی از پایگاه‌های قوی در زمان  جنگ هم باشد.

«ما در مسجد‌الجواد (ع) دو مؤلفه بسیار اساسی را مدنظر داشتیم: تربیت و آموزش. آموزش در کنار تربیت معنوی یکی از نقاط کلیدی خاص‌شدن مسجد‌الجواد (ع) بود. طوری‌که هنگام جنگ که نیروها را ثبت‌نام می‌کردند، وقتی متوجه می‌شدند که آن فرد در مسجد‌الجواد (ع) بوده روی او حساب دیگری باز می‌کردند و او را برای پست‌های بالاتری درنظر می‌گرفتند.»

 

پیوستگی تربیت

 شوشتری نقش تربیت را در نمونه شدن مسجد جواد در آن زمان این‌گونه تشریح می‌کند: تربیت نقش بسیار مهمی در نیروسازی دارد. این‌طور نبود که فقط یک کلاس قرآنی برگزار شود و بعد بچه‌ها بروند تا جلسه بعد. در مسجد ما علاوه بر بیان مسائل دینی و اعتقادی، مسائل اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و حتی مسائل مربوط به زندگی بچه‌ها هم مهم بود. بچه‌ها بر رفتار و حرف‌های هم نظارت می‌کردند و اگر مسئله‌ای در دیگری می‌دیدند در جوی دوستانه به او تذکر می‌دادند. 

اثرات این مراقبت‌ها چنان بود که حتی بچه‌هایی که چندان مقید به نماز نبودند، در همین محیط اهل نماز شب هم شده بودند و همه این‌ها به‌دلیل تأکید بر تربیت دینی در کنار آموزش بود.

او در خصوص بخش دوم تربیت یعنی مربی هم می‌گوید: در موضوع تربیت، نقش مربی بسیار مهم است. افرادی که در مسجد مسئولیت آموزش و تربیت را برعهده داشتند، افرادی متدین و شناخته شد بودند و هرکدام حوزه‌ای را آموزش می‌دادند. حاج‌ آقا سیدان مسائل اعتقادی، حاج‌آقا تدین آموزش قرآن و احکام، آقای افشار مسائل ایدئولوژیکی، آقای وکیلیان مسائل نظامی و بدنسازی را برعهده داشتند. 

آقای قائمی هم که از عنایات خداوند به مسجد بودند، فردی هنرمند در حوزه نقاشی و خطاطی بودند که طراحی تمام تبلیغات مسجد، شعارنویسی‌ها و محتوای تابلو اعلانات را انجام می‌دادند. حضور چنین افرادی در مسجد و برنامه‌های منسجم، باعث شده بود بسیاری از خانواده‌ها با علاقه و رغبت زیادی با حضور فرزندانشان در مسجد همراهی کنند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44