یک شهید درحالی که روی صندلی چرخ دار در حرم امام رضا(ع) نشسته است، می کوشد سفره افطاری را برای میزبانی از شهدا فراهم کند. با ورود 2شهید آتش نشان به حرم و عرض ارادت آن ها به پیشگاه امام مهربانی ها، میهمانی شهدا آغاز می شود.
در تصویر بعد 2مرزبان و 3شهید دفاع مقدس با شستن میوه ها و آوردن افطاری در این ضیافت آسمانی مشارکت می کنند. دوربین در سکانس بعد روی «مرد میدان» فوکوس می کند که فانوس را به دست شهدای میهمان می سپارد.
فقط چنددقیقه تا بلندشدن صدای ملکوتی اذان مانده است. اشک در چشم هر تماشاگری حلقه می زند، وقتی بازیگر نقش سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی فانوس را به دست شهیدحججی می سپارد و از شهدا برای نشستن کنار سفره افطار دعوت می کند.
ده ها شهید در کنار سفره افطار گرم صحبت با یکدیگر هستند که «مرد میدان» به احترام ورود 2شهید مدافع سلامت از جا برمی خیزد و شهدا به تبعیت از او به استقبال شهدای کادر درمان می روند.
این بخشی از نماهنگی است که از اواخر ماه رمضان سال1399 هرشب بر صفحه جادویی خانه ها می نشست و روزه داران همه شهرها با تماشای آن به استقبال اذان مغرب و افطار می رفتند؛ نماهنگی که بیشتر بازیگران آن را هنرآموزان یک مؤسسه سینمایی در محدوده محله طلاب تشکیل می دادند.
اردیبهشت سال1399، زمانی که به علت شیوع ویروس منحوس کرونا مدتی درهای حرم مطهر امام رضا(ع) به روی عاشقان اهل بیت پیامبر(ص) بسته بود، سعید دانشی، کارگردان سینمای کشورمان، با یک مؤسسه آموزش بازیگری در محله طلاب ارتباط برقرار کرد و از مهدی نجیبان، مسئول آن، برای تهیه نماهنگی در حرم مطهر امام رضا(ع) تقاضای همکاری کرد، آن هم با موضوع تجلیل از کادر درمان. مهدی نجیبان بازیگران را معرفی کرد؛ کسانی که بتوانند به جای شهدای آتش نشان، مرزبان، خلبان، نیروی دریایی، نیروی انتظامی، سپاه، دانشمند هسته ای، شهدای دهه60، مدافعان حرم و... ایفای نقش کنند.
مؤسسه از میان هنرآموزان تصاویر بیش از 150نفر را برای عوامل ساخت این نماهنگ ارسال کرد و از میان آن ها 25هنرآموز که بیشترشان ساکن محله طلاب بودند، برای ایفای نقش شهدا انتخاب شدند و از آن ها برای حضور در صحنه فیلم برداری این نماهنگ دعوت شد.
در روزهای نخست ماه مبارک رمضان گروه تهیه نماهنگ «افطار آسمانی» همراه با 4بازیگری که از پیش برای ایفای نقش های امام خمینی(ره)، شهیدمحسن حججی و شهدای کادر درمان انتخاب شده بودند، از دیگر شهرهای کشور به مشهد آمدند و گروه با 29بازیگر کارش را آغاز کرد.
در این میان جای خالی بازیگر اصلی این نماهنگ که می بایست در نقش سردارشهید حاج قاسم سلیمانی بازی می کرد، همچنان خالی بود، به طوری که حتی کارگردان قصد نشان دادن چهره «مرد میدان» را به مخاطب نداشت، اما میزبان کریم این گروه، امام علی بن موسی الرضا(ع)، راهی دیگر پیش پای آن ها قرار داد که باعث بهتر دیده شدن این نماهنگ شد.
محسن دهقان، نجار ساده است و خادم بارگاه امام هشتم(ع). چهره او شباهتی عجیب با «سردار دل ها» دارد، به طوری که شاید در نگاه اول مخاطب متوجه تفاوت بین این 2نفر نشود. شباهت عجیب محسن دهقان با سردارشهیدسلیمانی باعث شد بلافاصله از او برای ایفای این نقش دعوت کنند.
عوامل فیلم برداری می گفتند تنهاتفاوت ظاهری من با سردارشهیدسلیمانی کمتربودن موهای سفید سرم است و به همین دلیل کارگردان از چهره پرداز خواست فقط کمی موهای سرم را سفید کند
او درباره چگونگی ورودش برای بازی در این نماهنگ تعریف می کند: روز ولادت امام حسن مجتبی(ع) بود و من در حرم به سمت محل کشیکم می رفتم که 2نفر جلوم را گرفتند و ذوق زده نگاهم می کردند. آن ها گفتند مشغول ضبط نماهنگ در حرم مطهر هستند که یکی از شخصیت های اصلی آن سردارسلیمانی است و در آخر پیشنهاد بازی در این نقش را به من دادند.
پس از شنیدن نام «سردار دل ها» این قلب من بود که فرمان می داد برای همکاری با آن ها اعلام آمادگی کنم. محسن دهقان با اشتیاق این عبارت را می گوید و تعریف می کند: شماره تلفنم و چند عکس از خودم را به آن ها دادم. من هیچ تجربه ای در بازیگری ندارم و تا آنروز جلو هیچ دوربینی نرفته بودم.
مضطرب بودم و این را به آن ها هم گفتم، اما آرامم کردند و گفتند اهمیتی ندارد و کارم آسان است. به محل کشیکم رفتم. پیش از اذان مغرب شیفتم تمام شد. داشتم از حرم بیرون می آمدم که یکی دیگر از عوامل گروه فیلم برداری سراسیمه جلوم را گرفت. او خودش را معرفی کرد و گفت چندساعت است دنبال من می گردند. با هم راهی محل ضبط نماهنگ در مسجد گوهرشاد شدیم. اولین بار کارگردان نماهنگ را می دیدم.
سعید دانشی ابتدا درباره چگونگی کار و نقش من توضیحات مختصری داد و همان لحظه از من خواست لباسم را عوض کنم و به اتاق گریم بروم. عوامل فیلم برداری می گفتند تنهاتفاوت ظاهری من با سردارشهیدسلیمانی کمتربودن موهای سفید سرم است و به همین دلیل کارگردان از چهره پرداز خواست فقط کمی موهای سرم را سفید کند.
حاج محسن یک لحظه سکوت می کند. شاید از اشتیاق و ذوق یادآوری این خاطرات باشد. بعد آرام ادامه می دهد: بعد از گریم بدون نگرانی اولین بار جلو دوربین رفتم. در همه مدت فیلم برداری با خودم فکر می کردم به چه افتخاری دست پیدا کرده ام که می توانم در نقش حاج قاسم، آن هم در حرم امام رضا(ع) بازی کنم.
ذوق زده بودم و شاکر. پیش از شروع کار مقابل گنبد طلا تعظیم کردم و از امام هشتم(ع) خواستم برای موفقیت در این کار به من کمک کند. خوشبختانه به لطف آقا این گونه نیز شد و به خوبی از عهده کارهایی که کارگردان از من می خواست، برآمدم. فیلم برداری نماهنگ پس از 3روز تمام شد.
اشتیاق و ذوق همراهی با آن گروه و ایفای نقش به قدری بود که همان شب خواب سردار را دیدم. حاج قاسم لبخندزنان با مرد جوانی به استقبال من می آمد. درست شبیه سکانسی که ما در نماهنگ هنگام ورود 2شهید سلامت اجرا کردیم.
حاج محسن محال است شیرینی آن روزها را فراموش کند . با عشق از آن یاد می کند و می گوید: اواخر ماه مبارک رمضان نماهنگ اولین بار در شبکه3 روی آنتن رفت. بازی من در نقش سردار، لطف حضرت رضا(ع) بود و من خیلی به حضرت بدهکار بودم.
هربار که نماهنگ پخش می شد، خیلی ها تبریک می گفتند. خادمان من را به نام شهیدسلیمانی صدا می زنند و من چقدر آدم خوشبخت و سعادتمندی هستم که نقشی به این محبوبی ایفا کردم.
جوانان حاشیه شهر می توانند با تکیه بر اراده، توانایی و سخت کوشی شان، با اولین فرصت به خوبی استعدادشان را شکوفا کنند و در مسیر موفقیت گام بردارند
او بعد از اجرای این نماهنگ واکنش های زیادی دیده است. خیلی ها به او زنگ زدند و تبریک گفتند، اما می گوید ماجرایی که پسرم تعریف می کرد، خیلی جالب است: یک روز که پسرم برای دیدن من به حرم آمده بود، متوجه شده بود زوج جوانی با زائران درباره این نماهنگ صحبت می کنند و می گویند بازیگر نقش حاج قاسم سلیمانی از کشور یمن برای بازی در این نماهنگ آمده است.
پسرم وقتی متوجه داغ شدن بحث این زائران شده بود، به آن ها گفته بود بازیگر نقش حاج قاسم پدر من است و در آخر وقتی دیده بود کسی حرفش را باور نمی کند، مجبور به نشان دادن تصاویری شده بود که در تلفن همراهش از من داشته است.
در اولین سکانس نماهنگ که تنهابخش دیالوگ دار آن است، ابوالفضل غلامی، هنرمند پیشکسوت شهرمان، روی صندلی چرخ دار نشسته و با دقت در حال فراهم کردن مقدمات میزبانی است.
بازیگر این نقش که در میان هنرمندان مشهدی به دایی غلامی معروف است، درباره چگونگی ایفای نقش در نماهنگ توضیح می دهد: متأسفانه چندین سال است به علت بیماری «تنگی کانال نخاعی» هنگام راه رفتن حتی با عصا خیلی اذیت می شوم. با این حال، روزی که مدیر آموزشگاه بازیگری با من تماس گرفت و درباره ضبط نماهنگ در حرم مطهر امام رضا(ع) توضیح داد، همه دردهایم را فراموش کردم.
در آن لحظه فکرم به سمت زیارت امام رضا(ع) رفت. درهای حرم مطهر مدتی به روی ما بسته شده بود. دلم به شدت برای حرم تنگ شده بود و به همین دلیل وضعیت جسمانی ام را تشریح و اعلام آمادگی کردم.
غلامی ادامه می دهد: وضعیتم خیلی سخت بود، اما هر طوری بود خودم را با عصا به حرم مطهر رساندم. کارگردان همان ابتدا از من خواست لباسم را عوض کنم و برای ایفای نقش شهیدی که قرار است میزبان شهدا در حرم باشد، روی صندلی چرخ دار بنشینم. باور کنید اغراق نمی کنم؛ آن لحظه من همه دردهایم را فراموش کردم.
بازی در نقش قهرمانانی که جانشان را برای امنیت، آرامش و سلامتی هم وطنانشان فدا کردند، برای بازیگران این نماهنگ اثرگذار و خاطره انگیز است.
امید آزاد که نقش شهید مرزبانی را در این نماهنگ ایفا کرده، دانشجوی مقطع دکتری است و در بیش از 8فیلم سینمایی، سریال و نماهنگ ایفای نقش کرده است. او می گوید: من تا امروز فعالیت های گوناگونی در حوزه های علمی، ورزشی و هنری داشتهام، اما هیچ کدام به این اندازه به دلم ننشسته است.
او ادامه می دهد: نگاه من به بسیاری از مسائل پس از ایفای نقش در این نماهنگ تغییر کرد. برای من شهدا به ویژه شهیدان مرزبانی ارزش خاصی پیدا کردند و بعد از آن به صورت مداوم پیگیر اخبار و فداکاری های آن ها هستم.
علی نراقی جوان بیست ساله محله طلاب است که نقش شهید آتش نشان را بازی می کند که برای نجات جان هم وطنش به دل خطر می زند و به مقام شهادت می رسد.
او درباره ورودش به دنیای بازیگری می گوید: از کودکی عاشق بازیگری بودم. سال ها به دنبال محلی برای یادگرفتن آن بودم، اما متأسفانه بیشتر کلاس های بازیگری در محدوده هایی بودند که از محله ما فاصله زیادی داشتند. من با اشتیاق بازیگری سال ها رؤیاپردازی می کردم تا اینکه سال1397 متوجه فعالیت آموزشگاه بازیگری در محله طلاب شدم. بی هیچ درنگی در این مجموعه ثبت نام کردم. خیلی چیزها در هنر بازیگری یاد گرفتم.
نراقی هم مثل دیگر بازیگران از پیشنهاد مهدی نجیبان غافل گیر شده است. او تعریف می کند: اردیبهشت پارسال و اوایل ماه مبارک رمضان مدیر مؤسسه به من زنگ زد و درباره نماهنگ «افطار آسمانی» گفت. وقتی متوجه شدم برای ایفای نقش شهدا در حرم مطهر انتخاب شده ام، خیلی خوش حال شدم.
مدام فکر می کردم از این بهتر نمی شد که بازیگری را در نقش شهید، آن هم در بارگاه امام رضا(ع) شروع کنم. این خوش حالی وقتی بیشتر شد که نقش آتش نشان را به من دادند. چون بعد از حادثه پلاسکو احترام خاصی برای آتش نشانان قائل بودم.
بازیگر جوان محله طلاب اضافه می کند: پس از پخش نماهنگ «افطار آسمانی» در بیشتر شبکه های صداوسیما، انگیزه ام برای ادامه دادن مسیر بازیگری بیشتر شد.
استعدادهای زیادی در محلات حاشیه شهر نهفته است. جوانان حاشیه شهر می توانند با تکیه بر اراده، توانایی و سخت کوشی شان، با اولین فرصت به خوبی استعدادشان را شکوفا کنند و در مسیر موفقیت گام بردارند. ناصر جوینی نقش شهید خلبان را در نماهنگ «افطار آسمانی» ایفا کرده است.
جوینی درباره ورودش به عرصه هنر می گوید: مغازه من در طلاب است. سال1395 یک آموزشگاه سینمایی کنار مغازه ام دایر شد. خیلی زود با مدیر مؤسسه صمیمی شدیم. مهدی نجیبان، مدیر آموزشگاه، مدام به من می گفت توان بازیگرشدن را دارم و باید کلاس های آموزشی را بگذرانم.
من ناخواسته علاقه مند شدم. در همه دوره های بازیگری شرکت کردم. خوشبختانه ترم3 را به پایان نرسانده بودم که زحماتم نتیجه داد و توانستم اولین اجرایم را در یک نمایش تئاتر تجربه کنم. پس از آن نیز در چندین نمایش، نماهنگ، فیلم کوتاه و فیلم سینمایی بازی کردم.
عوامل فیلم برداری و بازیگران تا روز بازی از نقششان آگاهی نداشتند. نقشی که برای جوینی در نظر گرفته شده بود، به دلیل مدل مو و ظاهرش یک شهید دهه60 بود، اما در روز ضبط مجبور به تعویض نقش او شدند. جوینی درباره علت آن می گوید: مدل موی من همیشه به شکلی بود که روی 2گوشم قرار می گرفت، اما فقط 3روز پیش از اینکه برای ضبط نماهنگ برویم، از آنجا که من از زمان فیلم برداری و نقشم در نماهنگ بی خبر بودم، به آرایشگاه رفتم و موهای سرم را اصلاح کردم.
در اولین روزی که برای ضبط نماهنگ رفتم، گروه فیلم برداری غافل گیر شده بودند و به من نقش خلبان شهید را سپردند.
گاهی خداوند با فراهم کردن امکانات زمینه ساز تحقق آرزوهای ما می شود. مانند کاری که برای روح ا... استاد، برق کار ساختمانی علاقه مند به بازیگری کرد. استاد که در نماهنگ «افطار آسمانی» نقش شهید نیروی انتظامی را دارد، درباره ورودش به دنیای هنر می گوید: از کودکی عاشق بازیگری و رفتن به جلو دوربین بودم. در دوره نوجوانی همیشه بازیگر اصلی و ثابت نمایش های تئاتر در مدارس بودم. هرکجا دوربین و صحنه فیلم برداری می دیدم، مجذوبش می شدم.
یک روز درحال رانندگی بودم و وقتی متوجه فیلم برداری گروه آقای نجیبان شدم، با خودرو یکی از عوامل کار تصادف کردم. خدا رحم کرد کسی آسیب ندید.
اولین بار بود که نجیبان را می دیدم. حالم را پرسید و من عذرخواهی کردم و برایش تعریف کردم که از کودکی عاشق بازیگری بوده ام و به همین دلیل وقتی دوربین را دیدم، حواسم پرت شد. نجیبان حرف هایم را که شنید، بدون اینکه از تصادف ناراحت باشد، تعریف کرد که یک مؤسسه آموزش بازیگری دارد و از من برای حضور در کلاس های آن دعوت کرد.
استاد ادامه می دهد: کمتر از یک هفته بعد در مؤسسه ثبت نام کردم و پیوسته در کلاس ها حاضر می شدم و گواهی نامه ام را گرفتم. در این مدت من به آرزویم رسیدم و توانستم در چندین برنامه تلویزیونی و فیلم سینمایی ازجمله «بی راهه تا راه» و فیلم سینمایی «گرگاس» که یک فیلم جنایی قوی بود، بازی کنم.
او درباره اتفاقاتی که برایش پس از پخش این نماهنگ رخ داده است، توضیح می دهد: بازی در این نماهنگ اثر زیادی بر من گذاشت. من در روستا بزرگ شده ام و برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و کاری ام تلاش زیادی کرده ام. وقتی این نماهنگ از شبکه3 سیما پخش شد، نتیجه یک عمر تلاشم را با چشمانی نمناک دیدم.
مهدی نجیبان، مسئول معرفی بازیگران به گروه فیلم برداری این نماهنگ، از سال1395به اتفاق 2هنرمند دیگر یک مؤسسه آموزش بازیگری را در محله طلاب دایر کرد. شریکان او پس از چندسال تلاش و به نتیجه نرسیدن این کار، میدان را رها کردند، اما نجیبان با ایمانی که به جوانان حاشیه شهر به ویژه محدوده طلاب داشت، همه توانش را برای موفقیت آن ها گذاشت و موفق هم شد.
نجیبان درباره دلایل تأسیس این آموزشگاه در این محدوده می گوید: من در محله طلاب متولد و بزرگ شدم. به همین دلیل با ظرفیت ها و کمبودهای این منطقه آشنا هستم. ضمن اینکه معتقدم استعدادهای زیادی در اینجا نهفته است که همه شان در صورت پیداشدن فرصت، می توانند موفق باشند.
مسئول مؤسسه آموزشگاه بازیگری خوش حال است نماهنگ «افطار آسمانی» با حضور بازیگرانی از این مجموعه دیده شده است. تعریف می کند: اواخر فروردین سال1399 یکی از عوامل تهیه نماهنگ «افطار آسمانی» از طرف کارگردان با من تماس گرفت و از من برای انتخاب بازیگرانی که توانایی ایفای نقش شهدا را دارند، کمک خواست.
من هم با شناختی که از هنرآموزانم داشتم، بهترین ها را به این گروه معرفی کردم. من در همه مراحل ضبط کار در کنار گروه فیلم برداری بودم و از اینکه می دیدم زحمات و صبرم برای این بچه ها به خوبی نتیجه داده است، لذت می بردم. البته من یقین دارم که به زودی تعداد زیادی از آن ها در سطح یک سینمای کشور خواهند درخشید.