مُهر سانسورچیها روی پاکتهای نامه
«سانسور شده!» این عبارتی است که به گوش نسل امروز آشناست و کم آن را نشنیده است، چه در تماشای فیلم، چه در شنیدن اخبار یا حتی در یک گفتوگوی ساده؛ اما سابقه سانسور فقط مختص امروز نیست و شاید باورتان نشود اگر بشنوید که این موضوع هزارانسال سابقه دارد.
در این نوشتار یکی از برهههای تاریخی سانسور در ایران را مرور میکنیم؛ دورهای که با جنگ، قحطی و کشتار همراه بود و رد و نشان و اسناد آن در موزه آستانقدسرضوی است.
سانسور پیش از دوران رسانهها
تصور کنید زمان به عقب بازگشته است و به چهارصدپانصدسال پیش از میلاد مسیح سفر کردهاید و در شهری از قلمروی امپراتوری روم هستید و میان مردم راه میروید؛ بین آنها به مأمورانی برمیخورید که وظیفه عجیبی دارند؛ مأمورانی به نام کِنسور یا سنسور (censor) که نفوس شهر را سرشماری میکنند و درعینحال بر اخلاق، رفتار اجتماعی و سیاسی و گفتار عمومی هم نظارت دارند.
نطقها و پیامهای عمومی کنترل و نوشتههای روی سنگ یا تابلوها بررسی میشوند. اگر حرفی خلاف اخلاق عمومی یا برضد امپراتوری بر زبانتان جاری شود، یا قلمتان بلغزد و علیه دولت چیزی بنویسید، توسط آنان مجازات میشوید؛ این یعنی محدودیتهای آزادی بیان، آن هم در روزگاری که نه خبری از روزنامه و رسانه مکتوب بوده است، نه از تلویزیون و ماهواره و اینترنت.
حالا دوباره در تاریخ سفر کنید و به قرونوسطی بیایید. اینجا هم سایه سانسور بر سر مردم سنگینی میکند و شاید سختگیرانهتر هم شده باشد. علاوه بر ممنوعیت هرگونه مخالفت با حکومتها، مخالفت با آموزههای دینی هم غدغن است. کلیسای کاتولیک شده است مهمترین نهاد سانسور و همه نوشتهها و نسخههای خطی کتابخانهها را که کفرآمیز بداند، میسوزاند.
کلیسا برای جلوگیری از انتشار کتابهای مخالف دین مسیحیت، فهرست کتابهای ممنوعه را اعلام میکند، اندیشهها و نظریههای مخالف خود را هم برنمیتابد و حتی همه ایدههای علمی نو در اروپا سانسور میشوند؛ نمونهاش هم سرنوشت کپرنیک است که هرچه گفت زمین بهدور خورشید میچرخد، نه خورشید بهدور آن، نتیجهای جز سانسور برایش نداشت.
سالها بعد در عصر رنسانس دستگاه چاپ اختراع میشود، اما تیغ سانسور کند نشده است و دولتها و کلیسا آن را بهصورت سیستماتیک ادامه میدهند. فهرست کتابهای ممنوعه به قوت خود باقی است و کتابهای جدید هم برای انتشار نیاز به مجوز دارند. کتابهای علمی، فلسفی و مذهبی که با آموزههای کلیسا مغایرند، ممنوع شدهاند و افرادی مثل گالیله هم که در مقابل آموزههای کلیسا میایستادند، محکوم میشوند.
در سه قرن بعدی هم با چاپ مطبوعات و روزنامهها، سانسور شکل تازهای به خود میگیرد، اما با رشد ایدههای آزادی بیان، علم و فلسفه وارد چالش میشود. اعتراض یا نقد حکومت میتواند باعث زندان یا تبعید شود؛ بنابراین بعضی از نویسندگان با چاپ کتابها و مقالات خود در خارج از کشور، سانسورهای حکومتی را دور میزنند؛ اما این پایان ماجرای سانسور نیست.
همه اطلاعات زیر تیغ تیز سانسور
سایه شوم جنگ جهانی اول در ابتدای قرن بیستم بر سر دنیا میافتد؛ سایهای که با سانسور تاریکتر هم میشود. کنترل اطلاعات برای دولتها یک ابراز مهم است که گاهی حیات و مماتشان به آن گره میخورد. این کنترل اطلاعات شامل همه مطبوعات مانند روزنامهها، هفتهنامهها، مجلات، بروشورها، کتابها، پوسترها، بولتنها و حتی ارتباطات مردمی مثل تلگرافها و نامهها میشود.
سانسورها فقط مربوط به اخبار نظامی نیستند و گاهی اطلاعات اجتماعی و سیاسی هم از زیر تیغ تیز سانسور میگذرند تا مبادا منجر به تشویش افکار عمومی و برهمزدن روحیه مردم شوند. اخبار مربوط به تلفات، شکستها یا کمبود منابع محدود میشود. انتشار هرگونه اطلاعات نظامی مثل جابهجایی نیروها ممنوع است و حتی نامههای سربازان به خانوادههایشان هم موردبازبینی قرار میگیرد تا بخشهای ممنوع آن خط بخورد یا حذف شود.
نیروهای روسیه، بریتانیا و عثمانی بارها وارد خاک ایران میشوندو بخشهایی را بهصورت غیررسمی اشغال میکنند
با اینکه گرفتن عکس و انتشار آن هنوز چندان گسترش پیدا نکرده است، فقط عکاسان رسمی ارتش اجازه عکسگرفتن دارند و حتی عکسهای آنان هم قبل از انتشار بازبینی میشود. سربازان بههیچوجه اجازه حمل دوربین ندارند و درصورت تخطی از این دستور، بازداشت یا محاکمه میشوند.
تصاویر و اطلاعات مربوط به تلفاتِ زیاد، اجساد، حملات شکستخورده، ویرانیها، شرایط وحشتناک سنگرها و موقعیت نیروها، سنگرها، توپخانه و خطوط ارتباطی پشت نقاب سانسور پنهان میمانند و بهجای آن، قدرت ارتشها، پیروزیها، شرایط منظم و کنترلشده و روحیه خوب سربازان است که در نگاه مخاطبان به تصویر کشیده میشود.
یکی از بهترین این نمونههای سانسور در دوران جنگ جهانی اول تصویب قانون دفاع از قلمرو (DORA) در بریتانیاست. در این قانون، به دولت اجازه داده میشود با هدف جلوگیری از لورفتن اطلاعات نظامی، کنترل دشمنان داخلی و حفظ روحیه عمومی، علاوه بر سانسور مکاتبات و مطبوعات، تلفن افراد را هم شنود کند.
دولتها برای ایجاد روحیه ملی و نفرت از دشمن، علاوه بر سانسور گسترده، حتی اقدام به انجام تبلیغاتی مثل انتشار پوسترها و خبرهای کنترلشده میکنند. اما این کنترل اطلاعات فقط به کشورهای دو طرف درگیر در جنگ محدود نمیشود و گریبان کشورهای بیطرف را هم میگیرد.
به نام ملت ایران تفتیش شد
جنگجهانی اول در ۲۸ژوئیه۱۹۱۴ شروع میشود و حدود سه ماه بعد یعنی در یکمنوامبر۱۹۱۴ دولت قاجاری ایران برای حفظ امنیت و جلوگیری از ورود طرفهای متخاصم به خاک کشور، به آنها اعلام بیطرفی میکند؛ اما بیطرفی ایران بیشتر موضع حقوقی و سیاسی است، نه یک وضعیت واقعی میدان جنگ.
در طول این جنگ نیروهای روسیه، بریتانیا و عثمانی بارها وارد خاک ایران میشوند، بخشهای بزرگی از کشور را بهصورت غیررسمی اشغال و عملا بیطرفی ایران را نقض میکنند. تبعات این حضور شوم تنها بهخطرافتادن جان مردم ایران بهسبب قحطی و بیماری و نبرد نیست و حتی موضوعاتی مانند ارتباطات و مکاتبات مردم هم تحتتأثیر قرار میگیرد.
قوای متفقین و متحدین در دو سوی این درگیریاند و خاک ایران هم مانند دیگرکشورهای بیطرف جنگ، تبدیل به میدان رقابتی برای آنان میشود. هرکدام از این ارتشها بخشهایی از کشور را اشغال و سعی میکنند تبادل اطلاعات را در منطقه تحتنفوذ خود قرار دهند. این کنترل ارتباطات، هم برای جلوگیری از دستیابی دشمن به اطلاعات حساس حیاتی است، هم از تشدید موج نارضایتی مردم و روشنشدن جرقههای مقاومت و شورش پیشگیری میکند.
در این شرایط ارسال یک تلگراف سرنوشت یک جنگ را تغییر میدهد و رسیدن یا نرسیدن یک نامه میتواند سمت پیروز یک نبرد را تعیین کند. بههمیندلیل سانسور پستی در ایران دوباره شروع میشود؛ سانسوری که در دوران مبارزات مشروطه آغاز شده و با فرازوفرودی در دورههای بعد ادامه پیدا کرده است، با رسیدن جنگ جهانی اول دوباره در ایران شدت میگیرد.
به دستور فرماندههای نظامی اشغالگر همه نامههای پستی واردشده به هرمنطقه و صادرشده از آن، باز و محتوایشان بررسی میشود و اگر مشکلی نداشته باشند، دوباره در پاکت گذاشته و مهر میشوند تا به دست گیرنده برسند؛ نامههایی که نمونههایی از آنها امروز در گنجینه تمبر، سکه و اسکناس موزه آستانقدسرضوی است و در معرض دید عموم قرار دارد.
مبدأ و مقصد این نامهها شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، همدان، قزوین، اصفهان، بوشهر و... است، اما روی همگی آنها به جز تمبر و نام فرستنده و گیرنده، مهرهای مشابهی هم وجود دارد؛ مهرهایی که با عبارتهایی، چون «در بوشهر سانسور شد»، «بهنام ملت ایران تفتیش شد»، «از طرف سانسور ملاحظه شد»، «سانسور شده است»، «از طرف سانسور نظامی ملاحظه شد» عموما با رنگ مشکی، بنفش و قرمز روی پاکتهای نامه درج شده است.
* این گزارش چهارشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۶۴۲ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.
