حاجحسین نازی، ناز قناریهایش را میکشد
پرندههای شهر ما مدتهاست از آسمان خاکستری مان قهر کردهاند. حالا دیگر نه ریههای آنها طاقت آلودگی هوا را دارد و نه آپارتمانهای سربهفلککشیده، جایی را برای آشیانه ساختن آنها بر شاخههای درختان باقی گذاشتهاند؛ اما در این شهر بزرگ هنوز کسانی را مییابیم که نگهداری از پرندگان را نه برای زینت خانههای خود بلکه به خاطر علاقه به آنها انجام میدهند.
یکی از این افراد، حاجحسین نازی است که پاک زندگی کردن خود را در این سن وسال وابسته به پرندگانش میداند. شاید در ابتدای ورود به مغازه حاجحسین، شنیدن صدای بیش از ۱۰۰ قناری رنگارنگ، آن هم در یک مکان گوش تو را آزار دهد، اما پس از گذشت دقایقی که پای مهربانیهای حاجحسین نازی بنشینی و میهمان لیوان چای دارچینیاش شوی، صدای آواز قناریها برایت طنینانداز میشود و علاقهمند میشوی که هنگام گفتوگو با حاجحسین، زمانی که او مشغول رسیدگی به پرندگانش است، تکتک قناریهایش را از نزدیک نظاره کنی. حاجحسین نازی پرندهفروشی است که به قول خودش ۵۰ سال قناریباز بوده و به عشق پرندگان زنده است. حالا او ۱۵ سال است که در محله خلج مشهد علاقهمندان زیادی را از پیر تا جوان برای نگهداری این پرندگان خوشآواز در خانههای خود مشتاق کرده است.
همهاش عشق است
پرندهفروش محله ما که ۶۰ سال دارد، با بیان اینکه علاقهاش به قناریها از ۱۰ سالگی و با نگهداری از یک جفت قناری آغاز شد، میگوید: من معمار بودم تا اینکه چند سال پیش بر اثر تصادف، توانایی انجام کارها را از دست دادم و به خاطر علاقه و تجربه چندینساله این کار را انتخاب کردم.
او درباره علاقهاش به این شغل میگوید: علاقه به قناریها باعث شد تا به جای خلوت گزیدن در این سن به سراغ پرندهها بروم. این شغل درآمدی برای امرار معاش ندارد و فقط باید با عشق و علاقه به آن پرداخت. او به ۳۰ سال پیش و زمانی که مجبور شد قناریهایش را از دست بدهد، اشاره میکند و میگوید: یادم میآید ۳۰ سال پیش هنگامیکه خانهام را بازسازی میکردم، مجبور به فروش قناریهایم شدم، اما قفسهای آنها را نگه داشتم، چون نمیتوانستم آنها را فراموش کنم! بعد از بازسازی خانهام همه قناریهایم را دوباره خریدم.
قناریهایی که مزاحم نیستند
صحبت در مورد تاثیر شغلش و داشتن یک زندگی سالم که میشود، حاجحسین نازی میگوید: برخلاف خیلی از شغلهایی که در آن با نگهداری حیوانات سر و کار دارند مانند داشتن کبوتر که گاهی برای همسایگان مزاحمت ایجاد میکنند، قناریها طراوتبخش محیط زندگی هستند. او دلیلی هم برای صحبتش دارد و میافزاید: اگر به افرادی که وارد مغازه میشوند دقت کنی، ظاهری آرام و ساده دارند.
کاسب قدیمی خیابان خلج، تابلوی کوچک «لطفا سیگار نکشید» را نشانم میدهد و ادامه میدهد: مراقبت و نگهداری از قناریها مانع از انجام کارهای بسیاری میشود؛ یکی از آنها همین سیگار کشیدن است. در این مغازه سیگار کشیدن ممنوع است و این را اندک مشتریانی که سیگار میکشند، میدانند و قبل از ورود به مغازهام، سیگار خود را خاموش میکنند.
این حرفه، قانون دارد
جوانی که از سرما میلرزد، وارد مغازه میشود. پاکتی را که قناری کوچکی در آن است در دست دارد و آن را به صاحب پرندهفروشی میدهد؛ حاج حسین با لبخندی میگوید: به خاطر قناری کاپشنت را نپوشیدی؟! علت را که جویا میشوم، اینگونه پاسخ میدهد: سعیدآقا همیشه کاپشن قرمز رنگی بر تن دارد؛ حالا برای آوردن قناریاش به مغازهام مجبور شده بدون کاپشن بیاید! وی میافزاید: قناریها به رنگ قرمز حساسیت دارند و با دیدن آن، نوعی حالت جنون به آنها دست میدهد و خود را به در و دیوار قفس میزنند!
هوویی به نام قناری!
هنگامیکه با حاجحسین مشغول صحبت هستم، هر از چندگاهی ناخودآگاه از جایش برمیخیزد. گویا قناریها صدایش میزنند، برای بعضیهایشان دانه میپاشد و ظروف آب بعضی دیگر را عوض میکند. در همین هنگام یکی از مشتریان با چهرهای گرفته وارد مغازه میشود و پاکت روزنهدار کوچکی را که حاوی یک قناری است، به صاحب مغازه میدهد و با ناراحتی بیان میکند: همسرم میگوید یا جای ما در خانه است یا قناری پر سر و صدایت! دلم نمیآمد، بیاورمش، حاجحسین داخل قفس بگذارش.
همسرم میگوید یا جای ما در خانه است یا قناری پر سر و صدایت!
مشتری دیگری در گوشهای از مغازه میگوید: گاهی همسرم سوال میکند من را بیشتر دوستداری یا قناریهایت را؟! حاجحسین با لبخندی درباره این اظهارات چنین میگوید: سالهاست قناریها در کنار من و خانوادهام زندگی کردهاند اما این موضوع حتی برای یک بار هم باعث نشده که به یکدیگر بیاحترامی کنیم و از علاقهمان به هم کم شود. هر چیز جای خودش را دارد نه افراط خوب است، نه تفریط.
از تولد تا مرگ در قفس!
از قناریفروش قدیمی محلهمان میپرسم: تاکنون چندبار مشتریانت به خاطر علاقه به محیطزیست، پرندگان را در طبیعت رها کردهاند؟ جواب میدهد: فکر نمی کنم کسی این کار را بکند.علت را که جویا میشوم، در پاسخ میگوید: قناری، پرندهای دستآموز است و بدون مراقبت نمیتواند زندگی کند. خوراک معمول آنها ارزن و تخم کتانی است که این حیوان نمیتواند آنها را در طبیعت بیابد بنابراین نخستین روز پس از رهایی، میمیرد!
با پرندههایم زندهام
حاجحسین درباره اینکه میخواهد تا کی کارش را ادامه دهد، میگوید: آدمی آهی است و دمی؛ پس این موضوع را نمیتوانم پیشبینی کنم اما مطمئنم با آواز پرندههایم زندهام. وی درباره شادترین لحظات زندگی خود با قناریهایش میگوید: هیچ لحظهای برایم خوشحالکنندهتر از این نیست که جوجه قناری، سر از تخم بیرون آورد و به آن رسیدگی کنم تا به مرحله آواز خواندن برسد.
*این گزارش سه شنبه، ۲ آبان ۹۱ در شماره ۲۷ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.

