سنگتمام گذاشتن همسایههای رهایی ۱۰ برای هم
حدود بیستسال پیش که معصومه محترمی مدرک مربیگری قرآن را گرفت، از همسایههایش شروع کرد و کلاسهای آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن را در خانهاش برای آنان برپا کرد. همین جلسات بهانهای برای دورهمیهای همسایهها شد که از آن زمان تاکنون ادامه دارد.
معصومه خانم بهواسطه این جلسات چهرهای آشنا بین همسایههاست. به ویژه که از دل این جلسات، صندوق وامهای خانگی راهاندازی شد که گرهگشای خیلی از همسایهها شده است. با معصومه خانم همراه شدیم و به دو همسایه نمونه دیگر رسیدیم.
قوتگرفتن جلسه قرآن با کمک همسایهها
معصومهخانم کلاسهای قرآن را بهمنظور آموزش راه انداخت، اما با استقبال همسایههایش تبدیل به جلسات هفتگی قرآن شد. او میگوید: هفدهسال پیش، بعد از اینکه جلسات راه افتاد، فقط به آموزشهای روخوانی من اکتفا نشد. با درخواست همسایهها دوره قرآن راه انداختیم که از آن زمان تاکنون بین همسایهها میچرخد. او از این جلسات بهعنوان یک محفل صمیمی نام میبرد که برایشان دلنشین است و همسایهها به آن عادت کردهاند.
معصومهخانم ادامه میدهد: همسایهها خودشان این جلسه را قوت بخشیدند. یک نفر مداحی آن را قبول کرده است. یک نفر سخنرانی میکند. پذیرایی را با عشق انجام میدهند. برای همین این جلسه قرآن باعث ارتباطات بیشتر همسایگی شد.
او این جلسات را مایه برکت میداند و میگوید: خیلی وقتها همسایهها در همین ارتباطات از گرفتاری یکدیگر مطلع شده و به هم کمک کردهاند.
همسایههای ما در گرفتاریهای اهالی سنگتمام میگذارند؛ یکی که گرفتار میشود همگی کمکحالش میشوند
به نظر او همسایه باید رازنگهدار باشد و درقبال خوبیهایی که همسایهاش برایش انجام میدهد قدردانی کند.
راهحلهای صلح طلبانه فاطمه خانم
او از فاطمهخانم رضایی بهعنوان یکی از همسایههای خوبشان نام میبرد و میگوید: خیلی از همسایهها با او درددل میکنند ولی همیشه محرم اسرار آنهاست و ندیدم حرفی از کسی را جایی دیگر بگوید.
معصومهخانم ادامه میدهد: خود من هر وقت با فاطمهخانم درددل کردم، رازنگهدار بوده است. علاوهبراین وقتی مشکلی را با او درمیان میگذارم، راه حلهای صلحطلبانه و ملایم را معرفی و بهجای دعوا، زمینه مدارا و سازش را فراهم میکند. بهدلیل همین اخلاقش است که حرفهایش خیلی بر دلم مینشیند و برایش احترام قایل هستم.
فاطمهخانم که بسیاری از کارهای فرهنگی مسجد سیدالشهدا (ع) را بر عهده دارد، میگوید: من مربی خیاطی بودم، اما کارهای فرهنگی مسجد که زیاد شد، خیاطی را کنار گذاشتم. الان فقط در مسجد آموزش خیاطی دارم و همین هم راهی شده است برای ارتباط بیشتر با همسایهها.
او تعریف میکند: وقتی متوجه شدم همسایههایمان جلسه قرآن دارند، در آن شرکت کردم. چون خودم مدرک حوزوی داشتم، بعداز چند جلسه، قرار شد در حین جلسات، من تفسیر آیههای قرآن را برایشان بگویم. خدا را شکر استقبال کردند و این جلسات تا حالا ادامه دارد.
گرهگشایی با وامهای همسایهها
به نظر فاطمهخانم، همسایه خوب کسی است که به مشکلات محله و همسایهاش بیتفاوت نباشد. او نسرین ابراهیمنیا را بهعنوان یکی از همسایههای خوبشان معرفی میکند و میگوید: یک صندوق وام قرضالحسنه بین همسایهها داریم. خانم ابراهیمنیا یکی از افرادی است که در راهاندازی و گرداندن این صندوق نقش دارد. امانتدار است و قبولش داریم.
نسرینخانم بیان میکند: همسایهها باید در شادی و غم کنار هم باشند. همسایههای ما همینطور هستند و در گرفتاریهای اهالی سنگ تمام میگذارند. هروقت یکی از آنها، درگیر مسائلی همچون ازدواج، تعزیه، تهیه جهیزیه، خرید خانه و... باشد بهنوعی همگی کمکحالش میشوند تا باری از دوشش بردارند.
او تعریف میکند: یک بار حدود بیستکیلو سبزی خریده بودم، اما به خانه که رسیدم، بیمار شدم. همسایهها آمدند خودشان سبزیها را پاک کردند، شستند، خرد و سرخ کردند و تحویلم دادند. گرفتاری برای همه است. خوش به حال کسی که همسایههایی دارد که در شادی و غم کنارش هستند.
* این گزارش چهارشنبه ۲۸ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۲ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.
