کد خبر: ۱۳۳۳۵
۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۰
جشن دانش‌آموز در کنار دختران شهید جنگ دوازده روزه

جشن دانش‌آموز در کنار دختران شهید جنگ دوازده روزه

حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسنعلی اخلاقی می‌گوید: روز سیزدهم آبان یادآور رشادت نوجوانانی است که در برابر رژیم آمریکا ایستادند و به شهادت رسیدند. کشور ما به‌خاطر داشتن دانش‌آموزان خوبی مثل شما به خود می‌بالد.

دانش‌آموزان شعبه ۳ دبستان دخترانه امام‌حسین (ع) در خیابان شهیدکامیاب، در صف‌های مرتب در نمازخانه مدرسه‌شان نشسته‌اند. مجری برنامه سر شوخی را با آنها باز کرده است و می‌گوید: «خوش‌به‌حالتان که چند ساعتی از درس و کلاس خبری نیست!»

دختران با هیجان در انتظار شروع برنامه‌اند تا امسال هم خاطره‌ای تازه از روز دانش‌آموز برایشان ساخته شود. به مچ‌هایشان پارچه‌هایی با عنوان یازهرا (س) بسته‌اند و هرکدام یک پرچم ایران در دست دارند. فضا ترکیبی از شور کودکانه و احترام به شهداست، اما محور اصلی برنامه، تجلیل از دو دانش‌آموز ویژه است؛ فرزندان سرهنگ شهید مرتضی میثمی، دانش‌آموزان پایه اول و پنجم مدرسه که پدرشان از شهدای جنگ دوازده‌روزه است.

 

به‌خاطر شما دانش‌آموزان خوب

حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسنعلی اخلاقی، نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی، حسین عبدالله زاده، شهردار منطقه ثامن، و مجید شعرباف، مسئول سازمان بسیج دانش‌آموزی استان، در برنامه حضور دارند. حجت‌الاسلام‌والمسلمین اخلاقی با لحنی نرم به دختران می‌گوید: روز سیزدهم آبان یادآور رشادت نوجوانانی است که در برابر رژیم آمریکا ایستادند و به شهادت رسیدند. کشور ما به‌خاطر داشتن دانش‌آموزان خوبی مثل شما به خود می‌بالد.

وقتی پدرم شهید شد...

لحظات احساسی برنامه زمانی رقم می‌خورد که از پدر و همسر شهید مرتضی میثمی دعوت می‌شود تا برای دختران دبستانی صحبت کنند. پدر شهید از ویژگی‌های پسرش برای بچه‌ها می‌گوید و علاقه‌اش به حضرت علی‌اکبر (ع). هانیه، دختر بزرگ شهید، از خاطراتش با پدر می‌گوید: وقتی پدرم شهید شد، از رفتار عمویم فهمیدم. او برای رعایت حال ما، می‌گفت یکی از همکارانم که دو دختر دارد، شهید شده است.

او خاطرش می‌آید روزی را که پدرش به مدرسه آمده بود: یک‌بار برای دادن رضایت‌نامه که بتوانم در اردو شرکت کنم، بابایم به مدرسه آمد. در صف ایستاده بودم که من را بغل کرد و گفت درس‌هایت را خوب بخوان بابا.

فرشته‌ها پولشان تمام شده!

خواهر کوچک‌ترش، ریحانه که کلاس‌اولی است، با صدایی کودکانه، شیرین‌ترین خاطرات خود را تعریف می‌کند: یک‌بار رفته بودیم شمال. حوصله‌ام سر رفته بود. بابا من را برد پارک. وقتی تاب و سرسره سوار می‌شدم، قلقلکم می‌داد. یک‌بار هم با هم فوتبال بازی می‌کردیم. من را بغل و توپ را گل می‌کرد.

هانیه خاطره دیگری از پدرش را به یاد می‌آورد و با هیجان تعریف می‌کند: هر سال عید، بابایم می‌گفت فرشته‌های مهربان برای بچه‌ها هدیه می‌خرند و زیر بالشتشان می‌گذارند. یک سال هرچه خانه را گشتم، هدیه‌ای پیدا نکردم. به بابایم گفتم چرا فرشته‌ها هدیه نیاورده‌اند؟ بابا گفت فرشته‌ها پولشان تمام شده است و نتوانسته‌اند هدیه بخرند. آن روز فهمیدم همه هدیه‌های قبلی را هم بابایم می‌خریده است.

 

بزرگ‌ترین دارایی در راه امنیت ما

هم‌کلاسی‌های این دو خواهر هم احساس خود را از فداکاری‌های شهید بیان می‌کنند. رستا سپهری، دانش‌آموز پایه پنجم، می‌گوید: آدم‌های کمی در دنیا حاضرند مثل شهدا فداکاری کنند، اما در ایران خیلی‌ها جانشان را برای وطن می‌دهند. من هم دوست دارم شهید شوم.

ریحانه شفاهی، دیگردانش‌آموز دبستان امام‌حسین (ع)، از وظیفه‌اش در برابر فرزندان شهید می‌گوید: وظیفه ماست با دختران شهید با مهربانی رفتار کنیم و اگر مشکلی داشتند، به آنها کمک کنیم. چون آنها بزرگ‌ترین دارایی‌شان را در راه امنیت ما از دست داده‌اند.

این مراسم با تجلیل از خانواده شهید میثمی به پایان رسید؛ روزی که در یاد همه حاضران با شادی و غرور ملی ماندگار شد.

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۱۵ آبان‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۲ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

 
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44