
جواد امیری در مسابقات کشوری ووشو اول شده است
فقط ۱۰ سال دارد و دو سالی بیشتر نیست که بهطور جدی ورزش میکند؛ البته اگر دورهای را که به مدرسه فوتبال میرفته به حساب نیاوریم، اما شاید خواندن مصاحبهاش جالبتوجه باشد. او با همین تجربههای اندکش میداند که ورزش برایش سودمند است و نیز نباید از آن سوءاستفاده کرد و در کنارش باید درسهایش را هم خوب بخواند و برای موفقیت هم در درس و هم ورزش لازم است که برنامهریزی داشته باشد. جواد امیری، کودک ووشوکار محله خواجهربیع مشهد همان سوژهای است که از ویژگیهای یادشده برخوردار است و خوشصحبت هم هست و بههمیندلیل حرفهایش ارزش شنیدن یا خواندن را دارد.
ورزشکاران در جلسه قرآن
جواد دوبار در رقابتهای انتخابی تیم استان رتبه دوم را بهدست آورده و یکبار هم در مسابقات سبکی کشور اول شده است. او تا دوسال پیش شاید فکرش را هم نمیکرد روزی ووشوکار شود و چنین موفقیتهایی بهدست آورد. ماجرا اما از یک جلسه دینی یا دقیقتر بگوییم، از جلسات قرآن شروع شد.
او میگوید: در جلسات قرآن حسینیه محبانالائمه(ع) در خیابان یوسفزاده، خیابانی که محل زندگیمان است، شرکت میکردم که مربیمان برادر استاد ووشویم آقای معراجی بود. خود استاد معراجی و بعضی از شاگردانشان هم به آن جلسات میآمدند. وقتی صحبتهای بچههای ووشوکار را درباره مقامهایی که در مسابقات به دست میآوردند و نیز زحمات استاد شنیدم، به این رشته علاقهمند شدم.
پیشرفت در ووشو بیشتر از فوتبال است!
این ورزشکار کوچک ادامه میدهد: در کلاسهای ووشو که ثبتنام کردم، احساس کردم با دیگر ورزشها فرق دارد. من قبلا به مدرسه فوتبال ابومسلم میرفتم و پیشرفتهایی هم در فوتبال داشتم، اما بهنظرم در ووشو هم جای پیشرفت بیشتری دارم و هم علاقهام به آن بیشتر است.
او توضیح میدهد: مبارزات ووشو با دیگر ورزشهای رزمی خیلی متفاوت است، بهویژه از نظر ضربات دست و پا؛ برای مثال در تکواندو فقط ضربه به صورت و قسمتی از تنه امتیاز دارد ولی بیشتر ضربههای ووشو امتیازآور است و درنتیجه زودتر میتوانی پیشرفت کنی.
اهمیت برنامهریزی
جواد درباره زمانی که به ورزش اختصاص میدهد، میگوید: سال اول یکروزدرمیان به باشگاه میرفتم، اما بعد از اینکه دو مقام استانی آوردم، استادم از من برای ورود به تیم منتظران قائم (عج) تستی گرفت که توانستم عضو تیم شوم و به همین دلیل از سال دوم هر روز به باشگاه میروم و حدود یکونیم تا دوساعت در آنجا ورزش میکنم؛ ضمن اینکه در خانه هم روزی نیمساعت تمرین میکنم.
از او که کلاس پنجم است، میپرسیم آیا ورزش به درسش لطمه نمیزند که پاسخ میدهد: از آنجاکه برای درسخواندن و تمرینات ووشو برنامهریزی دارم، مشکلی پیش نمیآید. من روزی سه تا چهارساعت مشغول درس و مشق هستم و هرسال معدلم ۲۰ است.
اگر بحثی شود، کوتاه میآییم!
ووشوکار کوچک محله خواجهربیع در خانوادهای بزرگ شده که در موفقیتهای ورزشیاش سهمی داشتهاند. او عنوان میکند: پدر و مادرم خیلی مرا تشویق و برای پیشرفتم تلاش میکنند و برنامهریزی کارهایم را هم آنها انجام دادهاند؛ برادرم نیز که چندسالی از من بزرگتر است، ووشوکار است و در خانه با هم تمرین میکنیم.
گاهی در مدرسه اختلافی با بچهها پیش آمده که با صحبت آن را برطرف کردهام و نگذاشتهام کار به زدوخورد بکشد
جواد میگوید: در نیمساعتی که مخصوص ورزش در خانه است، بهجز تمرینهای بدنسازی مثل شنا و حرکت شکم، من و برادرم بهنوبت برای هم میت میگیریم و ضربه میزنیم. حرف از خانواده که به میان میآید، از جر و بحثهای احتمالی بین برادرها میپرسیم که جوابش این است: هیچوقت با برادرم دعوایمان نمیشود. اگر بحثی هم باشد، همیشه یکنفرمان کوتاه میآید؛ بهویژه برادرم که، چون بزرگتر است، بیشتر مراعات میکند.
ووشوکار کمسنوسال محله ما یاد گرفته که از درگیری بپرهیزد و حتی درصورت پیش آمدن چنین موقعیتی از بهکارگیری آموختههای رزمیاش خودداری کند. او میگوید: گاهی در مدرسه اختلافی با بچهها پیش آمده که با صحبت آن را برطرف کردهام و نگذاشتهام کار به زدوخورد بکشد.
دوست ندارم دیگران بگویند، چون او ووشوکار است، بچهها را اذیت میکند. در باشگاه به ما یاد میدهند که از این رشته سوءاستفاده نکنیم؛ البته بعضی افراد هستند که ورزشهای رزمی را برای زورگویی یادمیگیرند که اگر در باشگاه ما چنین افرادی باشند استاد به آنها تذکر میدهد.
قشنگترین خاطرات من...
رزمیکار ما اهل محله خواجهربیع است و به اینجا علاقه دارد. او عنوان میکند: محله خواجهربیع را دوست دارم؛ چون اقوام، دوستان همباشگاهی و استادم در اینجا زندگی میکنند، اما اگر باشگاهی مجهز برای ووشو داشت، پیشرفت بچههای ووشوکار محله هم خیلی بهتر بود؛ باشگاهی که امکاناتی مانند کیسهبوکس و میت و... مخصوص به خودش داشته باشد تا مربی مجبور نشود وسایل شخصیاش را در اختیار شاگردان بگذارد.
این شاگرد کوشا نیز مانند عموم رزمیکاران احترام خاصی برای مربی یا همان استادش قائل است و حتی قشنگترین خاطرات ورزشیاش را لحظاتی بیان میکند که استادش در مسابقات مدال بر گردن او آویخته است. از جواد امیری درباره آرزوها و فکرهایی هم که برای آیندهاش در سر دارد سوال میکنیم، میگوید: دلم میخواهد به تیم ملی و مسابقات سطح بالا راه پیدا کنم تا زحمتهای استادم هدر نرود. همچنین برای اینکه پدر و مادرم را در میان اقوام سربلند کنم، دوست دارم در آینده پزشک شوم.
* این گزارش یکشنبه، ۱۷ دی ۹۱ در شماره ۳۷ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.