
همسایگی در پایینخیابان به بلندی یک عمر
در کوچههای وحدت، واقع در بولوار امیرالمؤمنین (ع)، محله پایینخیابان همسایگانی زندگی میکنند که پیوند همسایگیشان نه کوتاه است و نه گذرا، بلکه به بلندای یک عمر است. آنها از هر قوم و خویشی به هم نزدیکترند و زندگی روزمرهشان به شکل زنجیرهای به یکدیگر متصل است.
شاید در کار همسایگیشان فعالیتهای گسترده اجتماعی یا گروهی نداشته باشند، اما همینکه کنار هم هستند، از احوال هم باخبرند و در اتفاقهای کوچک شریک میشوند، خود یک حرکت اجتماعی خوب است.
این گزارش روایت گفتوگو با سه همسایه است که رابطهای نزدیک و دوستانه با هم دارند و در جلسهای که به کوشش بسیج خواهران مسجد امامهادی (ع) برگزار شد، با آنها آشنا شدیم.
زندگیهای درهمتنیده، کنار موسپید محله
حاجیهخانم معصومه نظریفیضآباد از ساکنان قدیمی قیاسآباد است. سالها زراعتکار بوده و زندگیاش با کشاورزی و تلاش گره خورده است. پدرش اهل رفسنجان و مادرش اهل یزد بودهاند. او دوازده فرزند به دنیا آورده که فقط هشت نفرشان برایش باقیماندهاند.
معصومهخانم همسایهای باتجربه و سخاوتمند شناخته میشود. او میگوید از جوانی همه اتفاقهای زندگیاش در کنار همسایگان خوبش گذشته است. اکنون که فرزندانش سر خانه و زندگی خود رفتهاند و همسرش را از دست داده است، دلخوشی او در ارتباط با همسایهها ازجمله خانم ظریف خلاصه میشود.
او میگوید: دخترم هر وقت سبزی میخرد و به خانه میآورد، طاهرهخانم هم میآید و دور هم جمع میشویم. هم بگو و بخند داریم و هم از مشکلات یکدیگر باخبر میشویم. حضور خانم ظریف بخشی از زندگی روزمره معصومهخانم را شکل میدهد.
عمری همسایگی
طاهره ظریف نیز از قدیمیهای محله به شمار میرود و همه عمرش را در همین کوچهها گذرانده است. ابتدا در کوچه شهیدآفتابی زندگی میکردند که حالا به کوچه شهیدعباس دهقان تغییرنام داده است.
حضور او در جمع خانمهای محله، بهویژه حاجخانم نظری، دلخوشی کوچک و دلچسبی است
او خاطرات زیادی از گذشته محله دارد و با گذشت سالها، بسیاری از نسلهای محله را دیدهاند و میشناسد. میگوید: مادرم از نهسالگی در همین محله بود و تا نودوچهارسالگی هم اینجا زندگی کرد. من هم همه عمرم را اینجا گذراندهام و این همسایهها برایم خانوادهای بزرگ شدهاند. حضور او در جمع خانمهای محله، بهویژه حاجخانم نظری، دلخوشی کوچک و دلچسبی است.
او بیان میکند: حاجخانم فقط بزرگتر و موسپید ما نیست. بودن در کنار او و وقتگذراندن با او هم خوش میگذرد.
طاهره ظریف از بتول غیور صحبت میکند و تأکید دارد که دو همسایهای که چنین رابطهای دارند، اگر روزی یکدیگر را نبینند، روزشان شب نمیشود.
بدون دیدار همسایه شب نمیشود
بتول غیور ساکن کوچه وحدت۱۱ و خانه اش کنار خانه خانم ظریف است و رابطهای نزدیک و دوستانه با هم دارند. حضور در جمعهای روزانه محله برایش عادتی دوستداشتنی شده است.
خانم غیور لبخندی میزند و میگوید: این همسایهها هستند که زندگی ما را بهتر میکنند و خاطرات محله را زنده نگه میدارند. سالهاست که در محله با هم هستیم و اگر روزی از هم بیخبر باشیم، آن روزمان از نگرانی شب نمیشود. اصلا معنی همسایه داری همین است که جویای احوال هم باشیم و در خوشی و ناخوشی همدیگر را تنها نگذاریم.
او باور دارد که ارزش همسایهمداری در همین روابط قدیمی و صمیمی است؛ رابطهای که مثل ریشههای یک درخت طی سالها محکم شده و همسایهها را به خانوادهای واقعی تبدیل کرده است.
* این گزارش پنجشنبه ۳ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۶ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.