
فریبا رشتی، با سرمایه اندکش موسسه کارآفرینی ایجاد کرد
رسول پیلهچیان| تعبیر خداوند چهقدر لطیف و زیباست. خدایی که صاحب همهچیز است، مالک همه ماست، دارنده لحظات عمر ما و اختیاردار نفسهای ماست. به ما میگوید به من قرض بدهد آن هم با تعبیراتی که یک سائل میگوید. شما به خدا قرض بدهید، خدا به شما جزا میدهد. دلیلش این است که خدا میخواهد ما انسانها با هم همکاری و همدلی داشته باشیم. «وقف»، مهمترین وسیله این راه است و تفاوتی که وقف با صدقات موقّتی دارد، پایدار بودن و ماندگار بودن آن است.
حضرت خدیجه(س)، اولین و موثرترین واقف تاریخ اسلام است که با وقفکردن اموال خود در راه ترویج دین اسلام به رسالت بزرگ حضرت محمد(ص) کمک بسزایی کرد. این بخشی از صحبتهای سیدهفریبا رشتی، بانوی خیّر محله سرافرازان مشهد است که اجدادش نیز از جمله پدربزرگ، پدر و عمویش وقفکننده بودهاند.
هشت کارگر دائمی داریم
فریبا رشتی در پنجاهمین سال زندگیاش به سر میبرد، درباره کاربری موقوفه خود اینطور میگوید: در راستای تخصص کار همسرم که مهندس ساختوساز است، موسسه کارآفرینی را وقف کردم و با جذب کارگر در آن به تولید بتن میپردازیم.
بانوی هممحلهای ما با اشاره به اینکه پدربزرگش حاجامین التجار، موقوفهای در کاشمر دارد که بعد از موقوفه حضرت رضا(ع) بزرگترین موقوفه آن شهر محسوب میشود، میگوید: در این موقوفه در ۱۰روز از ماه محرم و نیز ایام فاطمیه هرشب ۳۰۰تا۴۰۰نفر اطعام میشوند.
در این موقوفه در ۱۰روز از ماه محرم و نیز ایام فاطمیه هرشب ۳۰۰تا۴۰۰نفر اطعام میشوند
او میگوید: عموی بزرگم حاجآقای توحیدی و پدرم سیدمحمد در این کار خیر سهیم بودند. من از دوران جوانی به کار اجدادم علاقه داشتم و از آنها الگو گرفتم پس شاید بتوان گفت این کار من ارثی است. این خانم نیکوکار در مورد کارگران فعال در کارگاهشان میگوید: از زمان دایرکردن کارگاه بهخاطر رکود بازار کارگران زیادی آمده و رفتهاند اما الان هشت کارگر دائمی داریم. ما درآمد این موسسه را برای گسترش کارگاه و جذب نیروی بیشتر هزینه میکنیم.
خدا دست من را میگیرد
خانم رشتی میافزاید: وقفکردن لذت زیادی دارد؛ با این کار درونمان را آرام و احساس امنیت میکنیم. شاید ثروتمند نباشم، اما آنقدر که در توانم است، کار خیر میکنم چراکه یقین دارم اگر دست دیگران را بگیرم، خداوند هم دست من را میگیرد. با این کار میتوانم به دیگران یادبدهم که با هر توان مالی میشود هم وقف کرد و هم انفاق. خیلی از نزدیکان به من گفتهاند که این کار مربوط به پولدارها و ثروتمندان است اما من معتقدم که با پول کم هم میتوان به دیگران کمک کرد. درضمن کارگرانی که در این موقوفه مشغول هستند، شغلشان را دوست دارند و باانگیزه کار میکنند.
او در ادامه یادآوری میکند: میدانید که موقوفهخواران نابود میشوند. من کسی را در کاشمر میشناسم که عایدات موقوفهای را که اجدادش وقف کرده بودند، در راههایی غیر از وقفنامه صرف میکرد. این کار نادرست او را به نابودی کشاند بهطوریکه حتی اسمی از او و خاندانش باقی نماند.
بانوی خیّر محله ما یادی از پدرش میکند و میگوید: پدر خدابیامرزم آدم خیلی دقیقی بود و تأکید داشت بندبند وقفنامه بعد از فوتش درست اجرا شود. یکی از موارد اساسنامه وقفنامه پدرم، صالحبودن سرپرستهای بعد از خودش است بهطوریکه قید شده که اگر سرپرستها صالح نبودند، اداره اوقاف اجازه دارد وقف را از آنها بگیرد.
او که معتقد است با این سنت، حسی خوب در درون تکتک اعضای خانواده احساس میشود، میگوید: انگار نیرویی از درون، ما را به امربه معروف و نهی از منکر وادار میکند. مطمئنم کارهایی که ما انجام میدهیم، در ذهن فرزندانمان باقی میماند و آنها ادامهدهنده راه ما خواهند بود.
به آینده کارمان امیدواریم
احمد مشیری که از همان ابتدا گفتگوی ما و همسرش را به نظاره نشسته است، میگوید: از زمانی که ما با تمام گرفتاریها و مشکلات وقف را اجرا کردیم، چیزی که بیشتر از همه خودش را نشان میدهد، آرامش خاصی است که درون خانه ما حکمفرماست. احساس میکنم سدی مقابل مشکلات و گرفتاریهای ما کشیده شده که اطمینان دارم از آثار و برکات وقف است. ما اصلا به مادیات فکر نمیکنیم بلکه به دنبال برکات و معنویات آن هستیم.
خانم رشتی در ادامه سخنان همسرش میافزاید: به آینده کارمان امیدواریم. اگر حتی واحد تولیدی به خاطر مشکلات مالی نتواند به حیات خود ادامه دهد، آنجا را تعطیل میکنم و مکانی بهداشتی یا محلی برای ایتام ایجاد میکنم. دوست دارم زمینی بزرگ داشته باشم که موسسه کارآفرینیام آنجا باشد و بتوانم برای کارگرانم خانه بسازم تا با خیال راحت در آنجا با خانوادههایشان زندگی کنند.
خیّر محله ادامه میدهد: به نظرم وقف را باید از دو جنبه متفاوت نگاه کرد. جنبه اول آن مربوط به واقف است که قسمتی یا همه مال خود را وقف میکند و جنبه دوم که قسمت مهم آن محسوب میشود، مربوط به متولی است. من با اطمینان میگویم نقش متولی کمتر از واقف نیست؛ زیرا واقف هم مال را میگذارد و از دنیا میرود و در واقع این وظیفه متولی است که مالی را که واقف نزد او به امانت گذاشته در راه صحیح و بر نیت واقف و وقفنامه هزینه کند؛ بهصورتیکه مال را هم بتواند حفظ کند. دوراندیشی متولی هم بسیار مهم است.
او باید بداند با درآمد حاصل از موقوفات چگونه سرمایهگذاری کند تا به اهداف واقف برسد و وقف و موقوفات را گسترش دهد. اگر ما بتوانیم بخشی از درآمد موقوفه را صرف خود موقوفه کنیم و آن را آباد نگهداریم، اینجاست که نقش و اهمیت متولی بهخوبی روشن میشود.
خانم رشتی در ادامه چنین میگوید: ما باید در زمینه وقف و موقوفات در جامعه به گونهای عمل کنیم که مردم به این کار علاقهمند شوند. مثلا باید از گرفتن اجارههای سنگین از مستأجران موقوفات خودداری کنیم و آنها را تحت فشار قرار ندهیم، مشکلات آنها را مشکلات خودمان بدانیم چون اصل وقف بر مبنای رحمت و همیاری است؛ در آن صورت است که این سنت حسنه و باقیات صالحات برای واقف بر جای خواهد ماند.
در پایان وقتی از او میخواهم توصیهای به هممحلهایهای خودش داشته باشد، میگوید: توصیهای به مردم ندارم، به قول آیتا... بهجت به همان چیزی که میدانند، عمل کنند. مردم همهچیز میدانند.
* این گزارش چهارشنبه، ۱۱ بهمن ۹۱ در شماره ۴۱ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.