
خدیجه علیزاده؛ بانوی خستگیناپذیر محله کویسلمان
وقتی فرماندهاش، روحیه ایثار و اراده اش را برای تغییر و خوبکردن حال هممحلهایها دید، با اصرار از او خواست مسئولیت فرماندهی پایگاه بسیج مائده را بپذیرد. او با نجابتی که میراث خانوادگیاش بود، دستور فرمانده را اجابت کرد و اینبار وارد گودی شد که با همان مرام مهربان و خیرخواهانهاش در این چهارسال کاری کرده کارستان!
برنامههای فرهنگی متنوعی که خدیجه علیزاده و همراهانش باعث و بانی آن شدهاند، فضای محله کویسلمان را آنچنان گرم کرده است که قلب تکتک همسایهها برای هم میتپد و روزی نیست که از حال یکدیگر باخبر نباشند.
در یک کلام، هیچ کار خیری نیست که در این محله از چشم خدیجه خانم علیزاده و گروهش پنهان مانده باشد، از تهیه جهیزیه و سیسمونی و بستههای معیشتی گرفته تا تأمین کمکهزینه مراسم ترحیم برای خانوادههایی که عزیزی از دست دادهاند یا همنوایی در آزادی زندانیان جرائم مالی و مشارکت در برگزاری برنامههای حالخوبکن برای اهالی.
به گفته خدیجهخانم، اینجا محلهای است که تکتک آدمها قلبشان برای هم میتپد و برای آرامش خود و همسایههایشان از هیچ خدمتی دریغ نمیکنند.
اتاق ۲۰متری برای «همسنگرها»
نبض برنامهریزیهای حالخوبکن آنها در یک اتاق بیستمتری در طبقه بالای مسجد صاحبالزمان(عج) میزند که خود اهالی برای ساختش آستین همتشان را بالا زدهاند. از همان ابتدای صحبت تأکید میکند که «اگر حمایت بانوان فعال مسجدی نبود، من یکنفر بهتنهایی نمیتوانستم کاری را پیش ببرم.»
کانال بانوان محلهشان با نام «محله رحیمی» حالا نزدیک به هزار عضو دارد. «همسنگری مسجدی» هم نامی است که مردها برای کانال انتخاب کردهاند و صفرتاصد برنامهها، نقشآفرینیها، نیازسنجیهای مربوط به محله را در آن به اشتراک میگذارند.
برخی از بانوان نیکوکار نیز که به وقت نیاز و طرح مشکل بدون معطلی کارراهاندازی میکنند، در این گروه عضو هستند. شایدمحلهشان از نظر امکانات شهری، کمبرخوردار باشد، اما تا دلت بخواهد برخوردار از آدمهایی است که انسانیت را بهمعنای حقیقی کلمه جاری کردهاند؛ همسایهها سرشان درد میکند برای اینکه آبی دست یکدیگر بدهند، گرهای باز کنند و مشکلی از مشکلات هم را برطرف کنند؛ اینجا همه دست به دست هم دادهاند تا محلهشان را به مِهر کنند آباد.
کافی است خانوادهای بهعنوان نیازمند شناخته شود، آن وقت است که خدیجهخانم و رفقایش ضربتی دست به کار میشوند؛ فرقی نمیکند نیاز در حوزه معیشت باشد یا جهیزیه و سیسمونی و حتی اگر شده در حد نظافت خانهای باشد که ساکنانش از رنج بیماری دیگر تاب و توانی برای نظمدادن به دوروبرشان ندارند!
خدیجهخانم تعریف میکند: خانهای شصتمتری بود که برای بازدید وضعیت معیشتیشان رفتیم. آنقدر فضای خانه به همریخته بود که همانجا بهاتفاق بانوان همراه برای نظافت و شستوشوی وسایل دست بهکار شدیم و کلی زباله از خانه بیرون انداختیم. فردای آن روز که مردهای گروه برای بردن بسته آنجا رفته بودند، از تغییرات و تمیزی خانه شگفتزده بودند.
آرامش خیال زوجهای جوان محله
با آمدن خدیجهخانم به پایگاه مائده، تنها در دو سال گذشته، جهیزیه بیستعروس نیازمند جفتوجور شده است و دخترها و پسرهایی که لنگ وسایل ضروری شروع زندگی مشترک بودهاند، به خانه بخت رفتهاند؛ «با خیران محلات، بدهبستان داریم تا کرامت خانوادهها حفظ شود؛ برای نمونه مراسم عروسدامادهای محله خودمان را در محلات دیگر برگزار میکنیم.
جهیزیه عروس در واقع از محل هدایای نقدی و غیرنقدی مهمانان حاضر در جشن جور میشود. این وسط روزی هر عروس هرچه باشد، همان را تقدیمش میکنیم. در یک کلام تا این زوجها را سر خانه زندگیشان نبریم، دستبردار نیستیم!»
اینجا همسایهها سرشان درد میکند برای اینکه آبی دست یکدیگر بدهند، گرهای باز کنند
برای تهیه لوازم موردنیاز یک سیسمونی هم بعد از اینکه تأیید گروه بررسیکننده داده شود، بانوان فعال محله کار را شروع میکنند. شمارش در دو سال، شاید به هفدههجدهدست برسد. خدیجهخانم میگوید: سیسمونیها لاکچری نیستند، اما وسایل ضروری یک نوزاد مانند سهچهار دست لباس، شیشه، کالسکه و حتی داروهای موردنیاز مادر باردار را درنظر میگیریم و به پدر و مادرش تحویل میدهیم.
حمایتهای گروه مائده از مادران باردار به اینجا ختم نمیشود و گاهی حمام زایمان مادران را هم خودشان انجام میدهند.
نصب بنر و آوردن گل ممنوع!
در محله کویسلمان همه، همهجوره هوای یکدیگر را دارند. در پس سالها همسایگی، آنقدر اعتماد به هم دارند که برای رفع مشکلاتشان از هم کمک یا حتی مشاوره میگیرند.
خدیجهخانم میگوید: خدا نکند همسایهای در این محله بمیرد؛ به ساعت نکشیده، در و دیوار محله سیاهپوش میشود. حتی غذای روز اول را زنان همسایه برای خانواده متوفی تهیه میکنند و میبرند تا دغدغهای دراینباره نداشته باشند. مهمتر از این، از ب بسمالله تا پایان خاکسپاری و دلگرمیهای پس از فراق عزیزان، کنار خانوادهاش هستیم، اما در دعوتیهای ناهار یا شام سوم یا هفتم شرکت نمیکنیم تا باری اضافه بر دوششان نیفتد.
در این محله، برای مراسم ختم و تعزیه فوتشدگان هم سند نانوشتهای دارند که همه اهالی دارا و ندار به آن پایبندند؛ «پذیرایی جز چای و خرما و نصب بنر و آوردن گل ممنوع!»
در دورهمیهای قرآنی که سهشنبههای هر هفته در خانه یکی از اعضا برگزار میشود، تنها به قرائت آیات نور بسنده نمیشود، بلکه قواعد زندگی مشترک با دوام و رشدیافته نیز مطرح میشود. به گفته خدیجه خانم، همین حال و هوای جلسات موجب شده از بروز برخی جداییها میان زوجین و پاشیده شدن کانون گرم خانواده پیشگیری شود.
مامان! شما خسته نمیشین؟!
حالوهوای محله را در حوالی سال نو اینطور توصیف میکند: عید نوروزی نیست که بیاید و ما دغدغه آذوقه و میوه خانوادههای نیازمند محلهمان را داشته باشیم. همه مردم پای کارند، اما خیرین در مقیاس بیشتر! حتی ممکن است خودمان آجیل در سبد خوراکیهای نوروزیمان نباشد، اما در بستههای عیدانه خانوادههای زیر پوشش اضافه میشود. آنها که در کار پوشاک هستند، هم عهدهدار تهیه لباس نو برای بچههای نیازمندند و خلاصه هر کس هر امکانی برای حمایت دارد، خودش وارد میدان میشود.
یکی از کارهای خدیجه خانم در این ایام نیز شستوشوی لباسهای استفاده شده اهدایی و بستهبندیشان پس از تحویل اتوشویی است. او آنقدر سرگرم کارهای مختلف است که گاهی فرزندانش انگشت به دهان میمانند و با تعجب میپرسند: «مامان! شما خسته نمیشین؟!»
خدیجه خانم همه این توفیقات را مرهون حمایتهای بیدریغ همه اعضای خانوادهاش بویژه همسرش محمد قاسمی و پسر و دامادش میداند و معتقد است اگر مردها همراهی نکنند، خانمها به اهداف اجتماعی خودشان به همین راحتی نمیرسند!
حال خوب کار گروهی
حالا شمار دختران نوجوانی که در مجموعه مائده رفتوآمد دارند و در برنامههای فرهنگیای که فرماندهشان طراحی میکند، فعالیت میکنند، به نزدیک بیستنفر رسیده است. به گواه حاضران در جمع، از وقتی خدیجه علیزاده فرمانده شده، با رأفت و مهربانیاش، نوجوانان بسیاری را جذب مسجد و بروبیاهای فرهنگی بسیج کرده است.
از وقتی خدیجه علیزاده فرمانده شده، با رأفت و مهربانیاش، نوجوانان بسیاری را جذب مسجد کرده است
در هیچ برنامهای، حضور این دخترها نهتنها از قلم نمیافتد، بلکه در اولویت قرار دارند و برنامههای خاصی برایشان پیشبینی میشود؛ از روضه گرفته تا دیدار با خانوادههای شهدا و رفتن به بوستانها و مراکز تفریحی.
خیرخواهی موروثی
زهرا علیمردانی، فعال فرهنگی محله کوی سلمان
خانم علیزاده و همسرشان، آقای قاسمی و نیز پدر و مادرشان همگی پای کار امورات فرهنگی محله هستند. اگر برای برنامهها نیاز به وسیله داشته باشیم یا در اقلام مربوط به پذیرایی، کموکسری باشد، بیبروبرگرد میتوانیم روی خانواده خدیجهخانم حساب ویژه باز کنیم.
خداوند نگهدار مادرشان باشد که همیشه روی باز دارند و روحیه کارراهاندازی شان خیال آدم را راحت میکند. پدرشان حاجعلیآقا نیز همین مرام و مسلک را دارند. بارها بانی سفرهای زیارتی همسایهها شدهاند و خانهشان پناهگاه حاجتمندان است و پاتوقی برای تهیه جهیزیه و سیسمونی و برگزاری جشن عروسی برای عروسهای نیازمند سمت دیگر شهر.
خدیجهخانم هم آدم پرانرژیای هست و همه زندگیاش را وقف خیررسانی به اهل محله کرده است. یادم است یکبار به خانهاش رفته بودم و صحبت درباره یک بسته معیشتی شد که برنج و حبوباتش هنوز جور نشده است. همانجا معطل نکرد و از کیسه برنج و ظرف حبوبات خانهاش بسته را تکمیل کرد. هیچچیزی را سخت نمیگیرد و همین روحیهاش خیلیها را به مسجد و کارهای جهادی جذب کرده است. امکان ندارد برنامهای اجرا شود و پس از آن یک تا چندنفر متقاضی برای ثبتنام و عضویت به پایگاه مائده مراجعه نکنند.
* این گزارش دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۱ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.