مجید نظری میگوید: یکی از بچهها را برای شکنجه برده بودند. معمولا اسرا را برای شلاق زدن، از سقف آویزان میکردند. او تمام مدتی که تازیانه میخورد، ذکر میگفت. بعدش میگفت: «مشکلی نیست، زکات گناهانمان است.»
محمدجواد گلفخرآبادی میگوید: در عملیات کربلای ۵ بیستوپنج روز پوتین از پایم درنیامد، مگر برای وضو، حتی خیلی وقتها از روی پوتین مسح میکردم. از سه طرف آتش دشمن، زمین را مثل آبکش سوراخ کرده بود.
ساختمان مسجد که تا حدی قابل استفاده شد، هیئتامنا با اجرای برنامههای مختلف در جذب نوجوانان و جوانان گام مؤثری برداشت و در همین مدت کوتاه، پایگاه بسیج مسجد جزو پنج پایگاه برتر در سطح کشور قرارگرفت.
برنامههای فرهنگی متنوعی که خدیجه علیزاده و همراهانش باعث و بانی آن شدهاند، فضای محله کویسلمان را آنچنان گرم کرده است که قلب تکتک همسایهها برای هم میتپد و روزی نیست که از حال هم باخبر نباشند.
همسایههای جهادگر فاطمیه که از سال۱۳۹۵ حول محور گروه جهادی شهیدصاحبنظر دور هم جمع شدهاند، کمک به تأمین تدارکات برای نیروهای گشت شبانه بسیج محله را به فهرست بلند فعالیتهایشان اضافه کردهاند.
محمود جنگی میگوید: شرایط ما در آغاز جنگ درست مانند دورانی بود که کرونا شیوع یافت و مردم نمیدانستند چه کنند و برای اینکه به مردم یادآور شویم زندگی جاری است، درزمینه بصیرت افزایی تلاش کردیم.
خاطرات فرنگیس ناظمی، همسر شهید برات سعادت در بیش از یک دهه زندگی مشترک با تلخ و شیرینیهایی همراه است. او هفت بار به جبهه میرود و سرانجام هفتم اردیبهشت سال ۶۵ در منطقه مریوان به شهادت میرسد.