دکتر علیاکبر حسنزاده پزشکی است که اولین مطبش را در طرق راه میاندازد و هنوز پس از بیست و چند سال در این شهرک حضور دارد. او علاوه بر اینکه پزشک خانوادگی است و گاهی پدر و پدربزرگ و نوه با هم به دیدارش میآیند، پزشک نمونه سال ۹۸ هم شده است. متولد سال ۴۵، رزمنده جبهه و جنگ و برادر شهید است. حسنزاده یک پزشک جهادی است که در بسیاری از مناطق محروم حضور داشته است و زمان زیادی از خدمتش را صرف نیازمندان میکند.
خدیجه مؤمنی، عضو گروه جهادی مدرسه علمیه رضویه مشهد و جزو نیروهای بسیجی گردان الزهرا(س) تیپ امام صادق(ع) است و از طریق این پایگاه به عنوان نیروی جهادی به بسیج دانشگاه علوم پزشکی معرفی شده است. او از ابتدای شیوع کرونا با کادر پزشکی همکاری دارد و با گذراندن دورهی آموزشی همیار سلامت دانشگاه علوم پزشکی توانسته در این مدت کمکهای زیادی به کادر درمان در بیمارستانهای شریعتی و امام رضا(ع) کند.
خبر درگذشت محمدرضا اکبریان، نماینده ایثارگران شورای اجتماعی محله قرقی، هنگام اذان ظهر روز تاسوعا آنقدر تلخ و تکاندهنده بود که کسی نمیتوانست باور کند او با انرژی و اشتیاق فراوانی که برای کارکردن در محله داشت، ناگهانی و یکدفعه خاموش شده است. 42ساله بود و اصالتش نیشابوری، اما از کودکی در همین محله بزرگ شده بود و نمیتوانست از خدمت به مردم محلهاش چشمپوشی کند.
شکل گیری گروه جهادی منطقه ۴ به سال1384 برمیگردد و رفتهرفته پررنگتر شده است. این گروه کار را با مؤسسه خیریه «نسیم رحمت توس» شروع می کند. نقطه هدفشان روستاها و حاشیه شهر بود و کمکرسانی به افراد ساکن در این محدوده جغرافیایی، آن هم بیشتر در زمینه فرهنگی و تبلیغی و گاهی هم پروژههای عمرانی، اما از سال1397 نام گروه به نام شهید ابراهیم هادی تغییر کرد.
این روزها با شیوع کرونا تمام تلاششان را به کار گرفته اند تا با ارائه خدمات رایگان، بیماران در منزلشان درمان شوند.
نشریه «مالین» چاپ فرانسه در سال۱۳۶۲ صیادشیرازی را اینگونه توصیف میکند: «برای صیادشیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد، بلکه فقط به خداباوری بستگی دارد. قدی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروز نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد. او با سادگی میگوید که یک سرباز اسلام است!»
قرار گرفتن در یک مسیر متفاوت که میتوانست سبب رشد او شود و اردویی که بیشتر از انتظار برایش خاطرهساز شد او را به ادامه حضور در این مسیر ترغیب میکند. شناکردن در استخر کشاورزی، برگزاری مسابقه زو در مسجد، بازی کردن فوتبال و والیبال با بچههای روستا و ... لحظههای شادی را در اولین اردوی جهادی برای او رقم زده بودند. از طرفی دیگر هنگام رنگآمیزی مدرسه میدیده که چطور روستاییان برایشان دعای خیر میکنند. این اردو بعد از 3روز تمام میشود و آنها به خانههایشان برمیگردند اما از آن موقع جواد مصمم میشود که فعالیتهای جهادی را ادامه دهد.
دوستان و همراهان جهادی اش «دکتر محسن» خطابش میکنند. کارنامه پرباری دارد. از همیاری و خدمترسانی در مناطق محروم شهر گرفته تا کمک به زلزلهزدگان سرپل ذهاب و سیلزدگان آققلا، گمیشان، لرستان و اهواز و حتی دورتر و خطیرتر همچون امدادرسانی در جوار مدافعان حرم حضرت زینب(س) در سوریه. حالا هم دوش به دوش کادر درمان تمام توان خودش و بسیج پزشکی راکه نزدیک به یک سال است مسئولیتش را برعهده گرفته، به کار گرفته است تا با این ویروس منحوس که بلای جان همه شده است، مبارزه کند.