کد خبر: ۱۲۵۷۴
۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
خاطره محمود باخرد از نمازهای جمعه در بوستان وحدت

خاطره محمود باخرد از نمازهای جمعه در بوستان وحدت

زندگی محمود باخرد ۴۳‌سال است که در کوچه‌پس‌کوچه‌های جلالیه سپری شده و از این محله دل نکنده است. او از روز‌هایی تعریف می‌کند که بوستان وحدت، پارک جنگلی بود و نماز جمعه در آن برگزار می‌شد.

محمود باخرد ۴۳‌سال پیش در محله جلالیه به دنیا آمد و دوران کودکی تا بزرگ‌سالی او در کوچه‌پس‌کوچه‌های این محله سپری شده است. محمودآقا حالا هم در مغازه ساعت‌سازی پدری‌اش در حاشیه خیابان شهدای فاطمیون کار می‌کند و از این محله دل نکنده است.

او از روز‌هایی تعریف می‌کند که بوستان وحدت، پارک جنگلی بوده و نماز جمعه در آن برگزار می‌شده است یا ایامی را به یاد می‌آورد که در خیابان سرخس، قسمت بار تریلی یا خرمن‌کوب می‌ساختند.

اینجا که حالا بوستان وحدت ساخته شده، قبلا پارک جنگلی بود. در قسمت انتهایی بوستان، چسبیده به محله جلالیه، چاه موتوری بود که تابستان‌ها در آن آب‌تنی می‌کردیم. چند‌سالی هم اینجا نماز جمعه برگزار می‌شد و محرابش کنار دیوار مرکز بهداشت شماره ۲ بود. همراه مادرم می‌آمدم و روی قالیچه کوچکی نماز جمعه را می‌خواندیم.

 

محمود باخرد هنوز هم تصاویر روزهای قدیم محله جلالیه را پیش چشم داردنماز جمعه در بوستان وحدت

در حاشیه خیابان گلریز فعلی، باغ‌های میوه مرحوم حسنعلی مهدی‌زاده قرار داشت. با اینکه همیشه یک سبد میوه رایگان از محصولات باغ دم در می‌گذاشت، ما دوست داشتیم بدون اجازه میوه را از شاخه‌های درختان بچینیم. حالا پس‌از سال‌ها از پسرشان محمدرضا مهدی‌زاده حلالیت گرفتم.

 

محمود باخرد هنوز هم تصاویر روزهای قدیم محله جلالیه را پیش چشم داردنماز جمعه در بوستان وحدت

مغازه‌های خیابان سرخس (شهدای فاطمیون) بیشتر به کسب‌وکار‌های روستایی اختصاص داشت. ما ساعت‌سازی داشتیم، اما مغازه کناری‌مان تریلی‌سازی حاج‌اکبر جاوید بود و خرمن‌کوب هم درست می‌کرد. حتی یادم می‌آید که دیسک شخم زمین می‌ساختند. حالا این مغازه ساندویچی شده است.

 

محمود باخرد هنوز هم تصاویر روزهای قدیم محله جلالیه را پیش چشم داردنماز جمعه در بوستان وحدت

دوران دبستان را در مدرسه ولی‌عصر (عج) گذراندم که حالا مدرسه دخترانه «زهرا ارباب» شده است. ناظمی داشتیم به نام آقای جامی که یک چوب را از داخل شلنگ آب رد کرده بود. یک‌بار که معلم‌هایمان را اذیت کرده بودیم، من و هادی اصغری به‌سختی تنبیه شدیم و طعم شلنگ چوب‌دار را چشیدیم.

 

محمود باخرد هنوز هم تصاویر روزهای قدیم محله جلالیه را پیش چشم داردنماز جمعه در بوستان وحدت

تا پنج‌سالگی همراه مادرم به حمام عمومی «زمانی» در محله رضائیه می‌رفتم. مادرم طوری من را کیسه می‌کشید که پوست می‌انداختم و تا یک ماه حمام لازم نداشتم! از آن حمام چندتصویر در ذهنم مانده است که یکی کمک‌گرفتن مادرم از دیگر خانم‌ها برای نگهداشتن دست و پایم بود.

 

محمود باخرد هنوز هم تصاویر روزهای قدیم محله جلالیه را پیش چشم داردنماز جمعه در بوستان وحدت

نوجوان که بودم در جلسه قرآن مسجد امام جعفر‌صادق (ع) محله شرکت می‌کردم. یادم است شبی در ماه مبارک رمضان، قرآن را قرائت کردم و آقای حسینی، یکی از هم‌محلی‌ها خیلی خوشش آمد و شال‌گردنی به من هدیه کرد.

 

* این گزارش دوشنبه ۶ مردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۳ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44