
رواق «دارالذکر» روزگاری مدرسه «علینقیمیرزا» بود
رواق «دارالذکر» حرممطهررضوی در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی ساخته شد؛ رواقی با ۱۸۰ مترمربع مساحت که در جنوبشرقی روضه منوره قرار دارد و بهدلیل تزیینات بسیار جذاب و «طاسهبندی» سقف رواق، میتوان آن را نمونهای منحصربهفرد دانست که صاحب یکی از پرکارترین نمونههای کاشیکاری در کل حرمرضوی است.
بااینحال شاید خیلیها ندانند که این رواق و رواق مجاور آن، یعنی رواق «دارالعزه» که با ۷۵ مترمربع کوچکترین رواق حرممطهر هم هست، روزگاری مدرسه علمیهای بوده که به مدرسه «علینقیمیرزا» شهرت داشته است؛ مدرسهای که فعالنشده، متروکه شد و نهایتا آن را به انبار و آسایشگاه خادمان حرم تبدیل کردند و دست آخر هم دو رواق در فضای زمین آن طراحی و ساخته شد.
قصه مدرسه علینقیمیرزا و اینکه چرا نتوانست فعال باشد و مانند دیگر مدارس مشهور اطراف حرم، از قبیل پریزاد، دودر، ملاتاجی، بالاسر و... برای خودش نامی در تاریخ حرم دستوپا کند، موضوع نوشتار پیش روی شماست؛ نوشتاری که قرار است با مرور آن، پرده از ناگفتههایی چندصدساله برداشته شود.
«علینقیمیرزا» کیست؟
قبل از اینکه بخواهیم درباره تاریخ مدرسه علینقیمیرزا سخنی بگوییم و به کیفیت رواقشدن آن بپردازیم، نخست باید توضیح دهیم که علینقیمیرزا کیست؟
علینقیمیرزا، ملقب به «رکنالدوله» که بین سالهای ۱۲۳۸ تا ۱۲۳۹ قمری (۱۲۰۲ تا ۱۲۰۳ خورشیدی) عنوان متولیگری آستانقدسرضوی را داشت، پسر هشتم فتحعلیشاه قاجار بود که در دوران سلطنت پدرش، عموما حکومت قزوین را برعهدهاش گذاشته بودند و همانجا حکومت میکرد.
مهدی بامداد در جلد دوم کتاب «شرححال رجال ایران»، علینقیمیرزا را فردی سستعنصر و ترسو توصیف میکند. او در هنگامه جنگ ایران و روس، بهعنوان یکی از فرماندهان قشون ایران راهی آذربایجان شد تا زیر نظر برادر بزرگترش، عباسمیرزا، خدمت کند.
علینقیمیرزا را به حفاظت و پاسداری از تبریز گماشتند، اما او در دوره دوم جنگ و زمانی که ارتش روسیه به نزدیکی تبریز رسید، شهر را رها کرد و گریخت و اسباب تضعیف روحیه شدید سپاهیان ایران را فراهم کرد.
رکنالدوله بعدها و پس از مرگ فتحعلیشاه کوشید یکی از برادرانش به نام علیخان ظلالسلطان را به سلطنت برساند، اما بهدلیل تیزهوشی قائممقامفراهانی راه به جایی نبرد و ناچار به روسیه و سپس عثمانی گریخت و درنهایت، ساکن بغداد شد.
او سالهای پایانی عمر خود را در این شهر و البته در کاظمین و کربلا گذراند. از سالمرگ رکنالدوله اطلاع دقیقی نداریم. او در زمان حکومت یکساله مشهد، از طرف پدرش، مأمور ایجاد صحن جدید در ضلع شرقی روضه منوره شد؛ صحنی که امروزه به نام صحن آزادی مشهور است. در آن زمان، معماری صحن برعهده حاجآقاجان بود و رکنالدوله عملا کار خاصی انجام نمیداد.
ماجرای احداث مدرسه علمیه
برگردیم به ماجرای ساخت مدرسه علمیه. علینقیمیرزا در دوران حکومت خراسان و متولیگری آستانقدسرضوی تصمیم به ایجاد مدرسهای در کنار حرممطهر گرفت. این فکر، احتمالا بعد از تصمیم فتحعلیشاه برای احداث صحن نو به ذهن علینقیمیرزا خطور کرد. در آن زمان، زمینهای ضلع شرقی روضه منوره که به صحن جدید متصل بودند، عموما دچار تغییر کاربری شدند. البته این تغییرکاربری با احتیاط فراوان و رعایت حقوق وقف بود.
احتشام کاویانیان در کتاب «شمسالشموس» این زمینها را موقوفه شاهعباسیکم بر آستانقدسرضوی میداند، اما دلیل یا سندی درباره آن نمیآورد.
باوجوداین، علینقیمیرزا مُصر بود مدرسه خود را در فضایی میان صحن و روضه منوره بنا کند تا بهاصطلاح، یادگاری مهم و بزرگی از خودش در حرمرضوی باقی بگذارد. بهاینترتیب، در فضایی بالغ بر ۲۳۸ مترمربع، طرح مدرسه جدید ریخته شد و کار احداث آن با سرعت بهانجام رسید.
یک اشکال عمده، اما در احداث مدرسه مذکور وجود داشت؛ زمین مکان درنظرگرفتهشده موقوفه بود و شرعا امکان احداث مدرسه روی آن وجود نداشت.
آیا رکنالدوله از این مسئله بیاطلاع بود؟ بعید به نظر میرسد که چنین باشد. او میدانست مدرسه را کجا بنا میکند و حتما این موضوع از طرف مسئولان وقت آستانقدس به وی تذکر داده شده بود ولی میل به اقدام عمرانی در حرم و اطراف آن و احتمالا تلاش برای کمتر کردن هزینه ساخت بنا سبب شد که او در قبال موقوفه بودن زمین مذکور سکوت اختیار کند.
حدود مدرسه «علینقیمیرزا»
مدرسه علینقیمیرزا از شمال به دارالسعاده، از جنوب به پایینپای مبارک و مسجد گوهرشاد، از شرق به صحن نو و مقبره شیخ بهایی و از غرب به راهرو کشیکخانه و دارالحفاظ منتهی میشد.
احتشام کاویانیان در «شمسالشموس» فضای مدرسه را اینگونه توصیف کرده است: «در طرف غربی آن سالنی شبیه به مَدْرَس تدریس و در هر یک از جنوب و شمال فضای مدرسه سه اتاق دواشکوبه (دو طبقه) بنا گردید. در طرف شرقی از سه حجره صحن نو درهایی به حیاط مدرسه که طول آن شانزده متر و سی سانت و عرض آن چهارده متر و در مجموع ۲۳۸ متر [مربع]بود باز نمودند. حجرات تحتانی سمت شرقی و جنوبی و شمالی مقابر اشخاص شده....»
با وجود ساخت مدرسه، ایراد شرعی مربوط به موقوفه بودن آن رفع نشد و بههمیندلیل، بعد از رفتن علینقیمیرزا، بهویژه بعد از اقدام وی برای قبضه سلطنت و ناکامی و سپس فرارش به عثمانی، عملا طلابی که در مدرسه تحصیل میکردند به دیگرمدارس رفتند و این مدرسه علمیه، متروکه شد.
روانشاد استاد عزیزالله عطاردی در جلد دوم «فرهنگخراسان» روایتی درباره زمین مدرسه آورده که با دیگر روایتها اندکی متفاوت است.
او مینویسد: «زمین این مدرسه که در جوار رواق دارالسلام [امروزی]قرار داشته متعلق به مسجد گوهرشاد بوده است. هنگامی که علینقیمیرزا تصمیم میگیرد در این زمین مدرسهای بسازد، متولی مسجد گوهرشاد بهعنوان اینکه این محل به مسجد گوهرشاد تعلق دارد، او را از این کار باز میدارد.
علینقیمیرزا، چون والی و حاکم خراسان بوده است، از قدرت خود استفاده میکند و در آن زمین مدرسهای میسازد و به اعتراض متولی مسجد گوهرشاد هم اعتنایی نمیکند. بعد از رفتن علینقیمیرزا مدرسه از رونق میافتد و طلاب از آنجا پراکنده میشوند.»
البته مرحوم عطاردی برای سخن خود مدرک یا سندی ارائه نمیکند و احتمالا این گزارش برگرفته از روایتهای تاریخ شفاهی است.
تبدیل مدرسه به رواق
با وجود آنکه مدرسه علینقیمیرزا عملا کاربری خود را از دست داد، تخریب نشد و از فضای مدرسه برای امور دیگر استفاده کردند. در نقشهای که محمدحسنخان اعتمادالسلطنه در «مطلعالشمس» آورده است، ضلع شرقی مدرسه به کشیکخانه خدام و کتابخانه آستانقدس اختصاص داشته است.
اعتمادالسلطنه نامی از مدرسه علینقیمیرزا در سیاهه مربوط به معرفی مدارس علمیه مشهد نمیآورد که نشان میدهد کاربری مدرسه از اساس تغییر یافته، اما نامش در جغرافیای حرمرضوی همچنان باقی بوده است. ناصرالدینشاه قاجار در سفرنامه خراسان به مسئله تبدیل شدن حجرههای مدرسه علینقیمیرزا به دفترهای امور اداری آستانقدس اشاره میکند.
بخشی از فضای مدرسه نیز به انبار فرش تبدیل شد و تا مدتها در این وضعیت باقی ماند. بهتدریج قسمتهایی از فضای مدرسه تخریب شد و حتی از آن بهعنوان برفانداز مسجد گوهرشاد و رواقهای اطراف استفاده کردند.
مرحوم عطاردی مینویسد: «درست بهخاطر دارم که برفهای پشتبام رواقها را به آنجا میریختند و بعد خادمان و کارگران آن برفها را به بیرون از ابنیه متبرکه منتقل میکردند.»
احتشام کاویانیان گزارش داده است که بعد از سرکوب قیام مسجد گوهرشاد، تعدادی از مأموران شهربانی در بخشی از مدرسه علینقیمیرزا مستقر شده و آن را تبدیل به پاسدارخانه کرده بودند.
در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، بالاخره کار تخریب و تبدیل وضعیت مدرسه علینقیمیرزا آغاز شد و با مسقف کردن حیاط آن، رواقی جدید به نام «دارالذکر» را بنا کردند که البته ۱۸۰ متر از ۲۳۸ مترمربع بنای مدرسه را دربر میگرفت. بقیه زمین مدرسه نیز به رواق «دارالسرور» در شمال و «دارالعزه» در شرق ملحق شد.
نکته پایانی
نکته جالبتوجهی که باید درباره رواق دارالذکر و پیشازآن، مدرسه علینقیمیرزا، بدانیم این است که در کاوشهای هنگام بازسازی رواق، در دهههای اخیر، تعدادی سنگقبر مربوط به دوره صفویه و ماقبل آن به دست آمد که نشان میدهد این مکان احتمالا کاربری مقبرهای نیز داشته است که البته باتوجهبه فضای اطراف و پیشینه چنین کاربریای در قسمت شرقی روضه منوره (پایینپای مبارک) دور از انتظار نیست.
میدانیم که مقبره شیخبهایی نیز در خانه و محل تدریس وی، در جوار زمین مدرسه علینقیمیرزا قرار داشته است.
* این گزارش چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۵۲۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.