
آموزش دوچرخهسواری به ۳۰۰ کودک کمتوان ذهنی
عصر روزهای آخر خرداد، بوستان غدیر حالوهوای مطبوعی دارد. نسیم ملایمی بین درختان میپیچد و صدای آب در جویهای پای درختان گوش را مینوازد. در این عصر بهاری، زائران در گوشهوکنار در حال تفریح هستند.
کمی آن طرفتر، در انتهای کاج ۳۵، صدای هیاهو و شادی عدهای از کودکان که در حال دوچرخهسواری و رکابزدن هستند، منظره زیبایی را رقم زده است. آنها از دو سال پیش در این بوستان زیر نظر حمیدرضا زارعرشیدی، مربی بینالمللی و داور فدراسیون دوچرخهسواری، آموزش میبینند.
زیبایی این کار زمانی است که میبینیم تعدادی از کودکان معلول در کنار همسنوسالان عادی خود در حال دوچرخهسواری هستند. رشیدی آموزش دوچرخهسواری برای کودکان با نیازهای ویژه را از پنجسال پیش شروع کرده است.
با حمیدرضا زارع، مسئول کمیته استعدادیابی دوچرخهسواری استان خراسانرضوی و عضو هیئت دوچرخهسواری، همراه شدیم تا برایمان از آموزش این کودکان بگوید که برای اولینبار در شهر رقم خورده است.
پا جای پای پدر
با آمدن هرکدام از کودکان که همراه خانوادههایشان هستند، زارعرشیدی دوچرخه را آماده و کودک را سوار میکند. سپس با تشویق، او را به رکابزدن وامیدارد. بچهها مسافتی را میروند و برمیگردند و مربی هم در کنارمان است.
او که دهه پنجم زندگیاش را پشتسر میگذارد، از کودکی عاشق دوچرخهسواری بوده است. زیرا پدری را پیش روی خود داشته که در رشته دوچرخهسواری قهرمان کشور بوده است. اینطور میشود که او پا جای پای پدر میگذارد و در این سالها مقامهای رنگارنگی کسب میکند.
به گذشته که برمیگردد، مسیر سختی را به یاد میآورد که برای آموزش کودکان معلول ذهنی و حرکتی طی کرده است. راحت نبوده، اما سرانجام تلاشها و پیگیریهایش نتیجه داده است و این کودکان حالا میتوانند هر روز هفته در بوستان غدیر دوچرخهسواری کنند.
شوق چشمهایش
اینکه چه شد آموزش دوچرخهسواری به کودکان با وضعیت خاص را شروع کرد، ماجرایی دارد که برایمان اینطور تعریف میکند: سال ۱۳۹۸ از هیئت دوچرخهسواری مجوز گرفته بودم تا در محوطه یکی از هتلها، با کرایهدادن دوچرخه و چهارچرخ، آموزش هم بدهم.
یک روز خانواده چهارنفره مشهدی برای کرایه دوچرخه آمدند که یکی از کودکانشان دارای معلولیت بود. پدر و مادر و دختر خانواده دوچرخه کرایه کردند و مشغول رکابزدن شدند. غم را در چشمان پسرشان دیدم که تنها مانده بود. پیشش رفتم و گفتم دوچرخهسواری بلدی؟ با آنکه بلد نبود، گفت بلدم. دوچرخهای آوردم و سوارش کردم. بلد نبود، اما همین که سوار شد، چشمانش برق زد و حسابی ذوق کرد.
وقتی خانوادهاش برگشتند، گفتند که چندینبار تلاش کردهاند به او آموزش بدهند، ولی فرزندشان نتوانسته است و آنها امیدی به یادگیریاش نداشتهاند.
آموزش به کودکان معلول ذهنی و حرکتی راحت نبوده، اما سرانجام تلاشها و پیگیریهایش نتیجه داده است
آقا حمیدرضا اجازه گرفت و آموزش به پسر را شروع کرد. بعد از همان جلسه اول تمرین، به آن خانواده اطمینان داد که فرزندشان قدرت یادگیری دارد، اما به آموزش ویژهتری نسبت به بقیه بچهها نیاز دارد. یکماه زمان برد تا آن پسربچه که سندرم داون داشت، توانست با صد کیلوگرم وزنش رکاب بزند.
لحظهای را که او بدون کمک، مقابل خانوادهاش رکاب زد، زارعرشیدی هرگز فراموش نمیکند: این بچهها، با توجه به وضعیتی که دارند، دیرتر یاد میگیرند، ولی دوچرخهسواری میتواند بر بالابردن تواناییهایشان بهطور مستقیم اثر بگذارد.
آموزشی تمام و کمال
تا آن روز هیچ فعالیتی برای آموزش دوچرخهسواری به این طیف از کودکان در مشهد انجام نشده بود. نه فضایی مخصوص دوچرخهسواری معلولان وجود داشت و نه مربیای برای این بچهها وقت میگذاشت.
رشیدی اولین گام را در این راه را برداشت: این کودکان هرکدام نیازهای خاصی دارند که براساس آن باید برای آموزششان اقدام کرد. به همین دلیل، یک سال در کلاسهای روانشناسی شرکت کردم. در کنارش حرکات اصلاحی و فیزیوتراپی را آموزش دیدم تا بتوانم بهطور تخصصی در این زمینه فعالیت کنم و به هنرجویانم در موقع لزوم خدمات بدهم.
زارعرشیدی بارها به دوچرخهسوارانی که میشناسد، پیشنهاد کرده است که بیایند و پیشش مربیگری به بچههای معلول را آموزش ببینند.
آنطور که میگوید، آدمهای کمی اعلام آمادگی کردهاند همانها هم که آمدهاند، وقتی دیدهاند چقدر کار سخت است و دردسر زیادی دارد، پا پس کشیدهاند.
همدلی برای آموزش کودکان معلول
آقا حمیدرضا بهدلیل بالارفتن هزینههای اجاره، دیگر در محوطه هتل به بچههای معلول آموزش نداد: اوایل فکر نمیکردم دیگر کودک معلول برای آموزش به من مراجعه کند، اما دیدم مدام خانوادهها تماس میگیرند و میخواهند به فرزندشان دوچرخهسواری یاد بدهم. بعد متوجه شدم خانواده پسربچهای که سندرم داون داشت، در گروه خانوادههای دارای فرزند معلول، تصویر دوچرخهسواری فرزندشان را گذاشته بودند. بعد از آن بود که خانوادههای ۱۰ کودک اوتیسم برای آموزش به من مراجعه کردند.
زارعرشیدی از سال ۱۳۹۷ تاکنون توانسته است نزدیک به ۱۷۰ کودک با معلولیت اوتیسم و سندرم داون و درمجموع نزدیک به سیصد کودک دارای معلولیت را آموزش بدهد.
او از فاطمه فدایی، مادر یکی از همین کودکان، نام میبرد که عضو انجمن «فرشتگان ایرانزمین» و فعال در هیئت دوچرخهسواری است. رشیدی ادامه میدهد: با تلاشهای خانم فدایی و رایزنیهایی که او با اعضای شورای اسلامی شهر، رئیس هیئت دوچرخهسواری، شهردار منطقه ۷ و مدیر بوستان غدیر انجام داد، توانستیم آموزشهایمان را در این بوستان انجام دهیم.
این مربی دوچرخهسواری میگوید: برخی از همین کودکان به مسابقات بینالمللی رفتهاند و مقام کسب کردهاند. با این موفقیتها، خستگیام درمیرود و همین برایم کافی است. واقعا سعی کردهام کمترین هزینه را از این خانوادهها بگیرم.
به گفته او، بوستان کانکسی را برای دوچرخهها در اختیارشان قرار داده است، اما کافی نیست و نیاز دارند که فضای بزرگتری داشته باشند. میگوید: حملونقل دوچرخه برای خانوادهها سخت است. همچنین دفتری برای پذیرش مراجعان نداریم. امیدوارم اجازه تبلیغات محیطی به ما بدهند تا بتوانیم بنری نصب و کارمان را اطلاعرسانی کنیم.
مشکلاتی که باید رفع شود
فاطمه فدایی، مادر امیرعلی، که از سال ۱۳۹۹ با زارعرشیدی آشنا شده، مسئول کمیته ورزشی معلولان کمتوان ذهنی استان خراسانرضوی است. فاطمه خانم هیچوقت ذوق اولینباری را که امیرعلی پنجسال پیش رکاب زده است، فراموش نمیکند و آن را مدیون زحمتهای آقای زارعرشیدی میداند. میگوید: پیش از این هم پسرم ورزش میکرد و مقامهای رنگارنگی دارد. هنگامی که متوجه شدم زارعرشیدی بهطور اختصاصی دوچرخهسواری آموزش میدهد، فرزندم را ثبتنام کردم.
بسیاری از خانوادهها به آموزش فرزند معلولشان تمایل دارند، اما مسافت برایشان دور است یا هزینه دوچرخه و کلاس را ندارند
امیرعلی پرانرژی است و دائم با دوچرخهاش مسیری را رکاب میزند و با لبخندی که صورتش را پر کرده است، از این ورزش احساس رضایت میکند.
فدایی با اشاره به خوشحالی بچهها میگوید: بسیاری از خانوادهها به آموزش فرزند معلولشان تمایل دارند، اما مسافت برایشان دور است یا هزینه دوچرخه و کلاس را ندارند. امیدوارم زیرساختهای لازم برای حضور این کودکان بیشتر فراهم شود.
آنطور که فدایی میگوید، با رایزنیهایی که انجام شده است، در بوستان ریحانه هم به دختران معلول دوچرخهسواری آموزش میدهند و خانوادهها میتوانند برای ثبتنام در بوستان غدیر و ریحانه حضوری مراجعه کنند.
دوچرخهسواری در کنار افراد عادی
آتوسا رشیدسلجوقی برادر معلول بیستوهفتساله اش را آورده است و میگوید: این بچهها را کسی حمایت نمیکند. فقط یک دوره مسابقه برایشان در مشهد برگزار شده است؛ درحالیکه این افراد هم استعدادهایی در این زمینه دارند.
او از تأثیر دوچرخهسواری بر برادرش میگوید: استرسش کمتر و اجتماعیتر شده و دوستان زیادی پیدا کرده است. از همه مهمتر اینکه او در کنار افراد عادی دوچرخهسواری میکند و این بر اعتمادبهنفسش تأثیر بسیار خوبی داشته است.
* این گزارش سهشنبه ۳ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۶ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.