
مسعود رسولی در آستانه دعوت به تیم ملی
گاهی لازم نیست خیلی دور بروی تا از قهرمانان سراغ بگیری؛ کافی است در کوچهپسکوچههای یک محله، دنبال صدای امید بدوی. این بار سراغ یکی از همین نوجوانهای پرانرژی رفتهایم که از محله طلاب قد کشیده است و حالا در میدان ورزش، برای خودش نامی دارد.
مسعود رسولی، متولد۱۳۸۹، نوجوانی است که با وجود سن کمش، کارنامهای پُر از مدال و افتخار در رشته کیکبوکسینگ دارد. او با لحن بیریای خودش، از مسیر پرچالشش میگوید، از آرزوهای بزرگش و از محلهای که در آن نفس میکشد.
- چه شد بین این همه ورزش، کیکبوکسینگ را انتخاب کردی؟
از بچگی عاشق ورزشهای رزمی بودم ولی هیچوقت شرایط تمرین در آنها برایم فراهم نمیشد. سه سال پیش با استاد امین حسینیان آشنا شدم. وقتی با او تمرین را شروع کردم، تازه فهمیدم چقدر به این رشته علاقه دارم و مسیرم را پیدا کردم.
- از مربیات بیشتر برایمان بگو.
استاد حسینیان قهرمان جهان در رشتههای موتای و کیکبوکسینگ است. واقعا هم باتجربه است، هم بااخلاق. ریز و درشت این رشتهها را خودش تجربه کرده است و الان تجربههایش را به ما یاد میدهد. هرچه دارم، از کمکها و راهنماییهای اوست.
- در این مدت چه مقامهایی به دست آوردهای؟
در سه سال گذشته، شش بار قهرمان استان شدم. یک بار هم در مسابقات کشوری دوم شدم. دوتا کمربند طلایی گرفتم و دوبار هم تندیس بهترین فایتر را به من دادند. امسال هم مسابقات مهمی دارم. اگه قهرمان شوم، میتوانم به تیم ملی راه یابم.
- خانوادهات چقدر در این مسیر کنارت بودهاند؟
خیلی زیاد. پدر و مادرم همیشه پشتم هستند. در خانه ما ورزش یک ارزش است. پدرم هر کاری از دستش برآمده، برایم انجام داده است.
- چطور بین ورزش و مدرسه تعادل ایجاد میکنی؟
با اینکه تمرینهایم سنگین است، درسهایم افت نکرده است. حتی بعضی وقتها حس میکنم ورزش باعث میشود ذهنم بازتر شود و درسها را بهتر بفهمم. سعی کردم برای هردو برنامهریزی کنم.
- در این مدت آسیب هم دیدهای؟
در ورزش ما آسیب چیز عجیبی نیست. انگشت شستم یک بار آسیب دید، دماغم هم بارها ضربه خورده و خونریزی کرده است. ولی به نظرم اگر بخواهی موفق شوی، باید سختی و آسیب را هم قبول کنی.
- یک خاطره از قهرمانیات برایمان بگو.
پارسال در مسابقات استانی با پسری آشنا شدم و قبل از مسابقه با هم دوست شدیم. مسابقه خیلی سختی بود. من برنده شدم ولی بعداز مسابقه او آمد به طرفم و از من تعریف کرد. بعد هم با مربیانش آمدند و با من عکس یادگاری گرفتند. پسر خیلی بااخلاقی بود. آن روز خیلی حس خوبی داشتم.
- به نظرت بچههای محله شما با چه موانعی روبهرو هستند؟
اول از همه وضعیت مالی خیلیها خوب نیست. خیلی از بچهها استعداد دارند ولی کسی حمایتشان نمیکنند. اگر حمایت شوند، مطمئنم خیلیها میتوانند بدرخشند. یک سالن ورزشی خوب هم در محله نداریم که این هم خودش یک مانع بزرگ است.
- هدفت برای آینده چیست؟
دوست دارم بعد از مدرسه، تربیتبدنی بخوانم و تا بالاترین مقطعش بروم. آرزویم این است قهرمان جهان شوم و یک باشگاه ورزشی راه اندازی کنم تا بتوانم بچههایی مثل خودم را در آن باشگاه آموزش بدهم.
* این گزارش یکشنبه ۲۵ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۹ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.