
حامد مولایی کیکبوکسینگ را دیر شروع کرد اما زود قهرمان شد
برخلاف بسیاری از ورزشکاران حرفهای که از کودکی وارد این عرصه میشوند، حامد مولایی تا بیست سالگی بهطور جدی پا به دنیای ورزش نگذاشته بود. آغاز مسیر ورزشیاش به یک اتفاق ساده برمیگردد؛ به پیشنهاد یکی از دوستانش برای تماشای بازی ورزشکاران به باشگاه میرود و از نزدیک مبارزات کیکبوکسینگ را تماشا میکند. همینجاست که بذر علاقه به این رشته در دلش کاشته میشود؛ طوری که اکنون نامش در این رشته شناختهشده است.
در کارنامه ورزشیاش افتخارات بسیاری به چشم میخورد؛ از قهرمانی در پنجدوره مسابقات استانی بین سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ گرفته تا کسب چهارعنوان قهرمانی کشور در همین دوره.
او همچنین رکورددار شکستن اجسام سخت در خراسان است. دوازدهکمربند قهرمانی کشور دارد. نشان عقاب طلایی کشوری را دریافت کرده، صاحب سه کمربند افتخار داوری است و اکنون رئیس کمیته داوران سبک کامبت شرق کشور و دبیر کمیته داوران هیئت انجمنهای ورزشهای رزمی استان خراسان رضوی است.
۳۸ سال دارد و سالهاست بهعنوان قهرمان کشور در این رشته شناخته میشود و امروز درکنار استادش، علی امیری، در باشگاه محل زندگیاش، سیدی به تربیت قهرمانان آینده مشغول است. حامد با هجدهسال تجربه ورزشی و قهرمانیهای متعدد در استان و کشور، در نقش مربی و داور کشوری این رشته فعال است.
او نهتنها در دنیای ورزش، بلکه در عرصه داوری نیز افتخارات بزرگی کسب کرده است و امروز مشغول انتقال این دانش و تجربه به نسل جدیدی از ورزشکاران در محله سیدی است.
همهفنحریف
حامد در محله سیدی بزرگ شده و تا قبل از اینکه بهطور جدی سراغ ورزش رزمی برود، رشتههای مختلفی را امتحان کرده است. در کودکی، داییاش که کشتیگیر آزادکار بود، خواهرزادهاش را تشویق به کشتیگرفتن کرد. مولایی میگوید: ۹ سالم بود که کشتی را شروع کردم. دو سال با آن کلنجار رفتم، اما نتوانستم ادامه بدهم. برای همین بهسراغ بدنسازی رفتم و این رشته را هم فقط برای تناسب اندام دنبال کردم و بهدنبال کسب مقام نبودم.
او مدتی هم در تیمهای مختلف فوتبال از جمله تیم نصر خراسان، جام عسل، پلیاسترکاری بهمن، کارتن مشهد، پیروزی مشهد (زیر نظر تیم پیروزی تهران) فوتبال بازی کردهاست. اما آسم آزارش میداد و به ناچار این ورزش را کنار گذاشت. او میگوید: هنوز علاقهام را پیدا نکرده بودم و از طرفی به طور جدی به ورزش فکر نمیکردم؛ برای همین مدام در رشتههای مختلف از این شاخه به آن شاخه میپریدم.
پیروزی با وجود آسیبدیدگی
اتفاقات کوچک گاهی زندگی آدمها را تغییر میدهد، درست مثل وقتی که دوست حامد، محمدرضا حیدرپور، میخواست به باشگاه برود و اصرار کرد که حامد هم او را همراهی کند. این پیشنهاد ساده، آینده ورزشی حامد را رقم زند. تمرین و هیجانی که در کلاس حاکم بود، باعث شد بعد از اتمام تمرین برای ثبتنام در کلاس پیشقدم شده و روزهای دیگر زودتر از دوستش سر تمرین حاضر شود.
مولایی میگوید: سیستم اداره باشگاه و تمرینهای استاد امیری به دلم نشست. با آنکه استاد شناختی از من نداشت، تلاش میکردم خودم را با تمرینهای بیشتر به او ثابت کنم. خاطرم هست بعد از شش ماه از تمریناتم مسابقات کشوری برگزار میشد. بعداز ثبتنام حسابی تمرین میکردم تا با آمادگی مناسبی در این مسابقات شرکت کنم.
در اولین حضورش در مسابقات، علیرغم آسیبدیدگی، بدون شکست، مقام اول کشوری را بهدست آورد. از این مسابقه خاطره زیبایی برایش مانده که آن را این طور برایمان روایت میکند: بعد از مسابقه، استاد امیری از همه بچهها میپرسید چه مقامی به دست آوردید. بعضیها مقام نیاورده و برخی هم اول تا سوم شده بودند. کناری نشسته بودم. استاد رو کرد به من و پرسید «تو چه کار کردی؟» گفتم قهرمان شدم. تعجب کرد که در مدتی کوتاه توانستهام قهرمان مسابقات شوم. رو کرد به سایر بچهها و گفت «یا بروید اول شوید یا اصلا به مسابقه نروید.»
تکرار قهرمانی
او همین جمله مربی را آویزه گوشش کرد و تاکنون مقام دومی در کارنامهاش ندارد. هرچند دیر شروع کرد، سخت کوشید که مقامهایش را تکرار کند. این را هم مدیون تمرینهای سخت و اصولی استادش میداند.
این جوان رزمیکار، مدرس داوری سبک کامبت، برترین داور استان خراسان رضوی، مدرس داوری هیئت انجمنهای ورزشهای رزمی خراسان رضوی است. او تنها داور از استان خراسان بود که سال گذشته در سه مسابقه داوری کرد، از جمله مسابقات انتخابی تیم ملی به میزبانی استان کرمان و مسابقات بینالمللی به میزبانی بجنورد.
حامد، دارنده سهبازوبند پهلوانی از رئیس سبک کامبت شرق، مربی و سرپرست تیم کامبت استان در سال گذشته با ۳۵شرکتکننده از پایگاه قهرمانان شهیداصلانی بود. تیمش با پانزده مدال طلا، دوازده مدال نقره و هشتمدال برنز در رتبه نخست تیمی بر سکوی قهرمانی قرار گرفت. او همچنین جوانترین مدرس و دبیر کمیته داوران هیئت ورزشهای رزمی استان خراسان رضوی در این سالها در کارنامهاش دارد.
۱۱ کیلو کاهش وزن
خاطره دیگری هم از مسابقاتش دارد. خاطرهای تلخ و سخت که با گذشت چندسال هنوز در ذهنش پررنگ است. انگار همین دیروز برایش اتفاق افتاده است.
مولایی اینطور برایمان تعریف میکند: میخواستم در مسابقات کشوری شرکت کنم، اما دلم نمیخواست یکی از دوستان باشگاهیام در مقابلم قرار گیرد؛ بههمین دلیل یازدهکیلو وزن کم کردم. چند روز قبل از مسابقه یکی از شاگردانم در باشگاه اجرای فنی را از من خواست. پایم را بالا آوردم که فن را نمایش بدهم. بهخاطر کاهش شدید وزن، استخوان لنگم در رفت. نود روز با عصا راه میرفتم و از مسابقات، باشگاه و تمرین دور ماندم.
او از آن روزها بهعنوان سختترین روزهای زندگیاش یاد میکند؛ زمانی که فقط تماشاگر بود و خودش نمیتوانست پا روی تشک بگذارد و تمرین کند.
لباس داوری استاد به تن شاگرد
حامد همزمان با شرکت در مسابقات، داوری را هم دنبال کرده است. در یک مسابقه، مربیاش لباس داوری را از تن بیرون آورد و به شاگردش داد. مولایی اینطور برایمان تعریف میکند: در مسابقات جهانی تایلند شرکت کرده بودم. استادم داور بود. در وزنی دیگر استادم داوری میکرد. بین مسابقات صدایم زد. او لباس داوریاش را درآورد و گفت «بقیهاش با تو!» از خوشحالی روی پایم بند نبودم. لباس را تنم کردم و به جایش ایستادم. آن لحظه برایم خیلی لذتبخش بود.
یازده کیلو وزن کم کردم چون نمیخواستم در مقابل یکی از دوستان باشگاهی قرار گیرم
داوری را بهصورت تجربی و با تماشای داوری داوران یاد گرفته و تاکنون برای آن در کلاس خاصی شرکت نکرده است. در حال حاضر، همان تجربیاتش را با سایر داوران درمیان میگذارد.
او درباره تجربهاش در تدریس داوری میگوید: بانوان و آقایانی که در این دورهها شرکت میکنند، انگیزه زیادی دارند؛ زیرا داوری سبب میشود در کارشان شناختهتر شوند و جایگاهشان بالاتر برود. از اینرو کلاسهایم همواره مملو از مشتاقان داوری است. البته خودم هم انگیزه پیدا میکنم تا دانشم را در این زمینه بهروز کنم و دراختیارشان قرار بدهم.
پهلوانِ قهرمان
مولایی این روزها علاوهبر تمریندادن شاگردانش برای داوری هم روی تشک میرود. او اشاره میکند که از همان ماههای اول تمرین، مربیشان نکات داوری را بازگو میکرد و بهطور تقریبی هنرجویان راه و رسم داوری را میدانند. حالا او هم در کلاسها مانند استادش تلاش میکند که شاگردانش را با فوتوفن این حوزه آشنا کند.
جوانترین مدرس هیئت ورزشهای رزمی استان خراسان رضوی، تنها ورزش و رسیدن به مسیر قهرمانی را در کلاسهایش آموزش نمیدهد، بلکه مهمتر از قهرمانی، راه و رسم پهلوانی را میداند و این را به شاگردانش توصیه میکند. او میگوید: از شاگردانم میخواهم حتی اگر به بالاترین مقامهای جهانی دست پیدا کردند، افتاده و فروتن باشند. ورزشکارانی داریم که دستشان به کار خیر است و این راه و رسم باید اشاعه داده شود.
او و شاگردانش در واقعه سیل سال گذشته که به ساکنان خیابان سپاه۶۹ بسیار آسیب زد، کمک مالی جمع کردند و به آسیبدیدگان رساندند. آنطورکه مولایی میگوید، هر زمان بلایای طبیعی، دامن هموطنانمان را میگیرد، او و شاگردانش گلریزان برگزار میکنند.
مولایی در ادامه اشاره میکند: قهرمانی فصلی دارد؛ آنچه میماند اخلاق و مرام ورزشکاری است. تلاش میکنم شاگردانم بتوانند جزو بهترینها باشند و هیچگاه ناراحت نمیشوم اگر آنها از من پیشی بگیرند؛ بلکه افتخار میکنم که چنین شاگردهایی تقدیم جامعه ورزش شهرمان کردهام.
هنرجو باید خط قرمزها را بشناسد
او درباره شیوه تمریندادن و اداره کلاسش میگوید: احترام به بزرگتر، دوربودن از غرور و... را به شاگردانم درکنار فنون رزمی آموزش میدهم.
این موارد جزو خطوط قرمز کلاسهای مولایی محسوب میشود و اگر شاگردانش به آن پایبند نباشند، جایی در کلاسش ندارند. بدون رودربایستی باید کلاس را ترک کنند. به گفته او، ورزشکاری که از هنر رزمی برای دعوای خیابانی بهره ببرد، ورزشکار نیست.
مولایی میتواند در هر گوشه از این شهر باشگاه اختصاصی خودش را داشته باشد. حتی میتواند شغلش در بازار را برای امرار معاش ادامه بدهد، اما برای ماندنش در این باشگاه و این محله و ادامه این مسیر، دو دلیل دارد؛ استادش و دوم استقبال خوب شاگردانش در حاشیه شهر. او حرفش را اینطور توضیح میدهد: باشگاهی که تمرین میکنیم، قهرمانهای زیادی دارد.
در محله سیدی، از رشته رزمی نسبتبه سایر ورزشها استقبال خوبی شده است. بهطور قطع میگویم سطح امکانات، استادان، تمرینها و هنرجویان یک سروگردن از سایر باشگاه بالاتر است. نه اینکه از شاگردانم و کلاسم تعریف کنم، اما بهجرئت میتوان گفت هنرجویانمان از نظر تکنیک و تاکتیک در مشهد حرف اول را میزنند. این عوامل سبب شده است در همان باشگاهی که شروع کردهام، کنار استادم بمانم.
او ارتباط دوستانهای با شاگردانش دارد که برایش ارزشمند است. رفاقت بین استاد و شاگرد برایش شیرین است و هنرجوهایش را با لفظ «برادر» خطاب میکند.
نباید از دانش روز عقب ماند
برای اینکه بتواند بهترین تمرینها را به شاگردانش بدهد، در فضای مجازی، صفحات ورزشکاران کشور خودمان و سایر کشورها را دنبال و ساعتها تمرین و هنرنماییشان را تماشا میکند. او معتقد است دوران مربیگری سنتی گذشته است و جوانهای امروز دیگر این نوع تمرین و مدیریت کلاس را نمیپذیرند.
جوانها ازطریق فضای مجازی با دنیا در ارتباط هستند و پذیرای تمرینها و شیوه قدیمی آموزشی نیستند. مربیها ازجمله خودش باید بهروز باشند. یکی از دلایلی که کلاسهایش خواهان بسیاری دارد، همین است که دائم دانشش در زمینه ورزشی را بهروز میکند.
آسیبدیدگی تمامی ندارد
بارها در مسابقات مختلف آسیب دیده و از مسابقه و تمرین دور بوده، اما این مانع نشده است که ورزش رزمی را کنار بگذارد. حتی حمایتنشدن ازسوی خانواده مانعی برای تلاشش نبوده است.
مولایی بارها به مسابقه رفته است و با قهرمانی و کمربند پهلوانی به خانه برگشته و خانواده با دیدن مدالهایش تعجب کردهاند؛ زیرا نمیدانستند به مسابقه رفته است. او میگوید: مادرم زمانیکه رژیمهای سخت میگیرم تا به وزن برسم، بسیار برایم زحمت میکشد و اذیت میشود.
از شاگردانم میخواهم حتی اگر به بالاترین مقامهای جهانی دست پیدا کردند، افتاده و فروتن باشند
همیشه قدردان زحمتهایش بودهام. خانوادهام علاقه چندانی به ورزش رزمی ندارند. تنها زمانیکه از مسابقه برمیگردم آنها متوجه میشوند به مسابقه رفتهام یا زمانیکه آسیب میبینم و با سروصورت زخمی و گاهی با پای گچگرفته به خانه برمیگردم، باخبر میشوند مسابقه سختی را پشت سر گذاشتهام.
درس اخلاق
ارسلان خداپرست ۹ سال دارد و از چهارسالگی در رشته کیکبوکسینگ تمرین میکند. او در این سالها زیرنظر مولایی کار کرده و توانسته سه مقام طلا، یک نقره و یک برنز در کشور به دست بیاورد. ارسلان که پدرش همواره در این ورزش حمایتش میکند، میگوید: پدرم تحقیق کرد و مرا در کلاس استاد مولایی ثبتنام کرد. از همان روز اول با آنکه سن کمی داشتم، استاد تمرینهایی جدی برایم در نظر گرفت.
این قهرمان کوچک کلاس، درباره رفتار و منش مربیاش میگوید: استاد مولایی درکنار تمرین، درس اخلاق و رفتار هم به ما میدهد. کلاسمان فقط تقویت جسم نیست. رفتار خوب برای استاد اهمیت دارد و آن را به ما گوشزد میکند.
ارسلان از ویژگیهای استادش، مهربانی و دقت در تمرین را عنوان میکند و توضیح میدهد: در زمان تمرین بالای سرمان میآید و دقت میکند که فن را درست اجرا کنیم. از دل و جان برای ما وقت میگذارد و هر آنچه را میداند، به ما آموزش میدهد.
حامی روحی و روانی
صدرا نادی چهارده سال دارد و از چهار سال قبل به باشگاه مولایی آمده است. او ۴ مدال طلا و ۴ نقره کشوری دارد. او هم بعد از تحقیق درباره امکانات سالن و مربی به مولایی و باشگاهش رسیده است.
صدرا که برای قهرمانی تلاش کرده میگوید: استاد مولایی به همه شاگردهایش توجه میکند. همراهیمان میکند تا بتوانیم در مسابقات مقام بهدست بیاوریم. حمایت روحی و روانی استاد در حین مسابقات برایم بسیار ارزشمند است و اینکه برای همه یکسان وقت میگذارد و بین شاگردهایش تفاوتی قائل نیست.
صدرا آنچه که در این مدت یادگرفته احترام به بزرگتر، نظم و انضباط بوده. این قهرمان نوجوان میگوید: استاد همواره در کلاس تاکید میکند نباید قهرمانی روی اخلاق و رفتارمان تاثیر بگذارد. باید فروتن باشیم و از درگیری خودداری کنیم. این گفتههای اخلاقی استاد را همیشه آویزه گوشم کردهام.
* این گزارش سهشنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۴ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.