
آتلیه محله فاطمیه با فولکس قرمز رنگش معروف شده است
عفیفه ناظمی| علاقه به پیشآمدن اتفاقهایی متفاوت و جالب در زندگیمان شاید یکی از خصلتهای همه ما آدمها باشد و شاید همین ویژگی است که باعث میشود زندگی هرکدام از ما با دیگری متفاوت باشد. یکی از موقعیتهایی که خیلیها تمایل به متمایزساختن آن از وضعیت متعارف دارند، مراسم ازدواج است؛ مراسمی که گاه دیده شده در حالت اسکی روی آب، داخل هواپیما و حتی سوار بر اسب برگزار شده است!
عروسکِشان با ماشینهای قدیمی که عتیقه به شمار میآیند، از همین دست کارهاست که بعضیها انجام میدهند تا لحظات زیبای زندگیشان را متفاوت رقم بزنند. همین نزدیکیها در خیابان آیتا...عبادی، گوشهای از محله فاطمیه مشهد، آتلیهای قرار دارد که این نیاز و علاقه مردم را بهخوبی درک کرده و با ابتکار، کوشیده است مراسم عروسی مشتریانش را بهنوعی خاطرهانگیز کند.
این حرکت، با استفاده از یک خودروی فولکس قورباغهای قرمزرنگ، با تودوزی قرمز و سفید و رینگ اسپورت است؛ خودرویی که جلوی آتلیه پارک شده و دلیل اصلی گفتگوی شهرآرامحله و صاحب فولکس است.
سوژه ۴۵ ساله
فولکس ۴۵ ساله عتیقهای که حالا مسافرکش شده، البته عنوان مسافرکش را که برایش نمیتوان ذکر کرد، بهتر است بگوییم این خودروی قدیمی، میزبانی برای عروس و دامادهای امروزی است. حسینرضا امامنژاد، صاحب آتلیه «یادگار» دررابطه با این فولکس که پنجسالی میشود که آن را دارد، میگوید: سال ۸۷ بود که این ماشین را از نمایشگاهی در بیرجند خریدیم.
سال ۸۷ بود که این ماشین را به قیمت گران شش میلیون تومان از نمایشگاهی در بیرجند خریدیم
آن زمان ۶ میلیونتومان هزینه خریدش شد، چند ماه اول از آن کار کشیدیم، اما ماشین ۴۰ سالی بود که زیر بار جادهها کمر خم کرده بود و موتورش حتی توانایی جوابدهی به مراسمی که چند ساعت بیشتر طول نمیکشید، نداشت! این شد که ۵ میلیون هم خرج خرید موتور جدید و رینگاسپرتش کردیم که تبدیل شد به آنچه اکنون میبینید.
مشهور شدیم
صاحب آتلیه محله ما معتقد است کارهای متفاوت، آدمها را مشهور میکند و عنوان میکند که شاید هم به همین دلیل است که آدمها علاقه خاصی به وسایل منحصربهفرد دارند. مردم دوست دارند لحظاتشان متفاوت از دیگران باشد. امامنژاد که ۱۸ سالی میشود در خیابان آیتا... عبادی آتلیه دارد، میگوید از زمانی که فولکسش را خریده است، در این محدوده مشهور شده و مشتریانش هم بیشتر شدهاند.
البته نیتش هم از همان ابتدا مثل همه دیگر ارائهدهندههای خدمات، جذب مشتری و جلب رضایت او بوده؛ امری که در آن موفق هم شده است. او حالا آنقدر مشهور شده که از آن سوی شهر هم مشتریانی برای استفاده از فولکس میآیند تا بهترین روز زندگیشان را بهشکلی عجیب و خاطرهانگیز بگذرانند؛ مشتریانی که بعضی ماهها شاید به ۲۰ نفر هم برسند.
با کت و شلوار دامادی ماشین را هل میداد
امامنژاد خاطرهای هم از ماههای اول خرید فولکس برای شهرآرامحله تعریف میکند: شاید ماه دوم یا سوم بود که فولکس را به عروس و دامادی کرایه دادیم. ماشین در بولوار وکیلآباد بنزین تمام کرد و خاموش شد.
من که مسئولیت فیلمبرداری از عروس و داماد را هم برعهده داشتم، از این افتضاحی که پیش آمد، برای لحظاتی رنگورویم را باختم و شرمنده شدم، اما این رویداد برای عروس و داماد جالب و خندهدار بود؛ حتی با اینکه داماد مجبور شد پیاده شود و با همان سرولباس دامادیاش تمام باقیمانده راه را که دوسهکیلومتری بود، ماشین را هل بدهد.
این فیلمبردار مجالس، خندههای عروس و داماد را که باعث دلگرمیاش در آن لحظه شده بود، همیشه به یاد دارد؛ و البته دردسری را که تبدیل به فیلم جالبی شد که عروس و داماد آن را نپسندیدند.
* این گزارش یکشنبه، ۲۴ شهریور ۹۲ در شماره ۷۱ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.