
سقف شیروانیاش از دور دیده میشود. جلو که میرویم، دو در چوبی قدیمی میبینیم که مسیر ورودی خانمها و آقایان را مشخص میکند و آبسردکنی که رهگذران را سیراب کند. سردر آن «مسجد فاطمیه» نوشته شده است، اما محلیها به آن «فاطمیه هراتیها» میگویند و روی دیوار مسجد، تابلویی را نشان میدهند که نام هراتیها روی آن نوشته شده است.
نام مسجد هم، مانند وقف آن، داستان خودش را دارد و نکته مهم درباره این وقف خاص، پابرجا بودن همه وعدههای نماز و مناسبتهای بزرگ است که در بیش از یک قرن پیش تداوم داشته است؛ مسجدی که قدیمیهای بالاخیابان، آن را همدوره تکیه علیاکبریها میدانند.
سیدجواد محامدیمشهدی؛ خادم مسجد
داستان وقف مسجد سینهبهسینه رسیده است. سیدجواد محامدیمشهدی که در حال حاضر خادم مسجد است، درباره وقف اولیه مسجد و شنیدههایش دراینباره میگوید: بیشتراز پنجاهسال است که در این محل زندگی میکنم و همه قدیمیها داستان وقف این زمین را یکجور تعریف میکنند.
زمان جنگ، مسجدفاطمیههراتیها پایگاه اعزام به جبهه بود. گره مشکلات خیلی از اهالی گرفتار در این مسجد باز شد
خانمی به نام فاطمه هراتی از شهرهرات یزد به مشهد آمد و حاجتش را از امامرضا (ع) گرفت. میگویند او اولاد میخواست که بعداز حاجترواشدن اتاق سهدرچهار خودش را همراه با درخت توت حیاط و چاه آبی وقف مسجد کرد. مردم هم روی همان زمین بنای مسجد را ساختند.
سیدجواد ادامه میدهد: چاه آب مدتهاست خشک شده، اما موقعی که به اینجا آمدم، روحانیای به نام فضلالله کارهای مسجد را انجام میداد که میگفت در حیاط یک چاه است.
او خادم افتخاری مسجد است، اما میگوید که همه کارهای مسجد را خود اهالی انجام میدهند. بهعنوان مثال، ساخت بالکن در بازسازیهای آخر و نونوارشدن در و دیوار کاهگلی و سقف چوبی مسجد ازسوی مردم و وقف خانههای اطراف مسجد برای اینکه بتوانند مسجد قدیمی محلهشان را وسیعتر کنند.
او از قدیمیهای محل نام میبرد، مثلا آقای حسینزاده که بیشتر از چهلسال است هرشب به مسجد میآید و همینجا میماند تا صبحها بتواند اذان صبح بگوید و مردم را بیدار کند.
حاجابراهیم فاروقی هم یکی از خادمان قدیمی و سنوسالدار است که سیدجواد از او نام میبرد.
از سمت راست؛ سیدمصطفی موذنی و حاجابراهیم فاروقی(حاج ابراهیم) - خادمهای قدیمی مسجد
محمدابراهیم اخوگانفاروقی که همه او را با نام «حاجابراهیم» میشناسند، خادم قدیمی مسجد است. او که نودسال را رد کرده است، روزهایی را به خاطر دارد که در و دیوار مسجد کاهگلی بوده و حتی بعضی قسمتهایش فرش نداشته و با حصیر پوشانده میشده است.
حاجابراهیم هم داستان زندگی فاطمهخانم هراتی را که سالها قبل، این زمین را وقف مسجد کرده، شنیده است و میگوید: این وقف مربوطبه حدود ۱۱۵ تا ۱۲۰ سال قبل است. میگفتند آخرهای دوره قاجار بوده که این خانم حاجتش را گرفته و زمین را وقف کرده است. موقعی که من برای خدمت به مسجد آمدم، درخت توت و چاه آب وجود داشت و سقف مسجد چوبی بود.
حاجابراهیم درباره اسم مسجد میگوید: از اول اسمش «هراتیها» بود. وقتی مردم بنا را روی زمین خانم هراتی ساخته بودند، به یاد اهالی شهر هرات یزد که آن زمان روستا بوده است، نامش را هراتیها گذاشتند، اما بعد دیدند که ممکن است با هرات افغانستان اشتباه گرفته شود؛ بنابراین اسمش را گذاشتند «فاطمیه». ولی روی یک تابلو، قضیه تغییر نام را نوشتند و به دیوار مسجد نصب کردند تا برای نسل بعدی ثبت شده باشد.
عصایش را به زمین تکیه میدهد و میگوید: فاطمیه، هراتیها یا فاطمیه هراتیها؛ مهم این است که بیشتر از صد سال در این مسجد نمازهای پنجگانه اقامه میشود. در تمام مناسبتها اینجا جشن یا عزاداری برپا میشود. زمان جنگ، این مسجد پایگاه اعزام بود و عکس شهدا هم در آن هست. گره مشکلات خیلی از اهالی گرفتار در این مسجد باز شده است. فاطمیه اعتبار کوچه حمام باغ بوده و هست.
خاطرش هست مسجد سه دوره بازسازی شده است و میداند هروقت مشکلی در مسجد پیش آمده، یکی از اهالی بانی شده و تعمیرات را به عهده گرفته است. آخرین ساخت جزئی مربوط به ششسال قبل است که اسامی چهاردهمعصوم (ع) روی سقف مسجد، حک شده است.
حاجابراهیم که در زمان قدیمیهای محله که حالا عکسشان روی دیوار مسجد خوش نشسته است، مکبر مسجد بوده است و همهشان را خوب میشناسد. همانطور که قاب عکسها را نگاه میکند و ذهنش درمیان خاطرات قدیمی میچرخد، چشمش میافتد به ستونی که تاریخ یکی از بازسازیها که روی آن حک شده، مربوط به دهه۵۰ است.
قبل از ساخت بولوار رضوان و ازبین رفتن کوچهها، مسجد فاطمیه، محل رفتوآمد عده زیادی بود که ساکن همین محله بودند
مشغول زیروروکردن خاطرات با حاجابراهیم هستیم که سیدمصطفی مؤذنی، یکی دیگر از خادمهای قدیمی مسجد، سر میرسد. او هم مثل حاجابراهیم از کودکی به مشهد آمده است و میگوید: آن زمان، کوچهها پیچدرپیچ بود و جمعیت زیادی در این محله زندگی میکردند. به همیندلیل در هر کوچهای یک مسجد وجود داشت. هزینههای مسجد هم توسط مردم و نذوراتشان تأمین میشد.
حسن ساده یکی از جوانهای محل است که مدتی عضو هیئتامنای مسجد بوده است و هنوز در کارهای آن مشارکت دارد. حسنآقا میگوید: قبل از ساخت بولوار رضوان و ازبین رفتن کوچهها، مسجد فاطمیه، محل رفتوآمد عده زیادی بود که ساکن همین محله بودند؛ هرچند بسیاری از قدیمیهای این محله کوچ کردند، هنوز حواسشان به امور مسجد و همسایگان قدیمیشان هست و در مناسبتها خودشان را به مسجد میرسانند.
سیدجعفر مشیر، پسر معصومه خوشروست. معصومهخانم هشتادسال را رد کرده است و چیز زیادی به خاطر ندارد، اما سیدجعفر سالها شاگرد حاجآقا صفاییحائری بوده است و بزرگانی را که در این مسجد رفتوآمد میکردند، به خاطر دارد. او از روحانیون محل نام میبرد؛ یکی از آنها شیخحسین امامی که در خیابان دریادل و کوچه حمامباغ تأثیرگذار بود.
سیدجعفر مشیر از شروع فعالیتهای انقلابی در مسجد و تشکیل و ساماندهی گروههای فعال مثل انجمن اسلامی و بسیج و کتابخانه و اعزام نیروها از همین مسجد به جبهه میگوید و از افرادی با درجات بالا مثل سرهنگ زحمتکش، دکتر محمد باغستانی و امیر باغستانی که همه در این محل رشد کردند و وارد جامعه شدند.
حجتالاسلاموالمسلمین مشیر میگوید: مرحوم حاجابوالفضل امامی و سیدفضلالله تحقیقی که به تقوا و عرفان مشهور بودند، قبل از انقلاب در مسجد فاطمیه فعالیت داشتند. حجتالاسلاموالمسلمین زعیمی از دیگر روحانیون مسجد فاطمیه است که جوانان با او در برنامههای تفریحی به شاندیز و اخلمد میرفتند.
یکی از تأثیرگذاران مسجد فاطمیه که خیلی از اهل محل از او نام میبرند و معتقدند که او مسجد را زنده کرد، مرحوم یاسین جعفری است که تعویض در مسجد و دادن وام به اهل محل و ساخت بالکن و... به همت او انجام شده است.
* این گزارش شنبه ۳ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۲ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.