قد بلندی دارد و موها را به سمت بالا آب و شانه کرده است. صورتش، اما کمسنوسال نشان میدهد. درمجموع میتوان گفت که بیشباهت به رونالدو نیست! همان بازیکنی که اتفاقا مورد علاقه اوست و به گفته خودش خیلیها به این شباهت اشاره میکنند.
صحبت از سعید واسعی ۱۹ ساله عضو تیم ملی فوتبال دانشآموزی ایران، بهقول خودش در پست قلب تیم، عاشق دادن پاسِ گل، چپپا و ساکن محله طبرسیشمالی مشهد است. او اکنون در باشگاه «غدیر خراسان» بازی میکند.
تیم آنها سال گذشته در بازیهای رده امید، قهرمان دستهیک مشهد شده و او با زدن ۱۳ گل، به عنوان آقای گل این دوره از مسابقات شناخته شده است. این بازیکن بسیار امیدوار است تا طی دوسال آینده به تیم ملی بزرگسالان فوتبال ایران دعوت شود و پیراهن شماره هفت را بپوشد.
آرزو دارد عضو تیم پرسپولیس شود و یک روز که به برنامه ۹۰ دعوت شد، بگوید که از زمان شروع بازی حرفهای تا الان یک کارت زرد هم نگرفته است! واسعی برای رسیدن به این آرزوهای بزرگ که به نظر او کمکم به آنها خواهد رسید، نیاز به صبر دارد. چیزی که با راهنماییهای مربیانش به خوبی از آن بهرهمند است.
فوتبالیست ملیپوش محله ما، فوتبال را از کوچهها آغاز میکند: «کودکیام در محله وکیلآباد گذشت و از هفتسالگی در کوچه فوتبال بازی میکردم. البته مادرم میگوید کوچکتر که بودم، توپ جلوی پایم میانداخته تا من شوت کنم. بازی حرفهای را هم از ۱۲ سالگی آغاز کردم؛ از زمانی که به محله طبرسیشمالی آمدیم. من در این محله معمولا با بچههای بزرگتر از خودم بازی میکردم و دریبلزن خوبی بودم.»
با همان صبر و حوصلهای که از آن دم میزند، گذشته فوتبالی خود و اینکه چطور به تیم ملی دانشآموزی دعوت شد را تعریف میکند: «در تیم مدرسه راهنمایی شهید چراغچی عضویت داشتم. مربی تیم سایپا، احمد زینعلی که مربی مدارس هم بود، بازی مرا دید و پسندید و به این تیم دعوتم کرد. سهسالونیم عضو تیم نونهالان سایپا در لیگ کشوری و نوجوانانِ آن در دستهیک مشهد بودم. بعد از آن به باشگاه غدیر خراسان پیوستم و الان هم در همین تیم بازی میکنم.»
از زمانی که به محله طبرسیشمالی آمدیم، با بچههای بزرگتر از خودم بازی میکردم و دریبلزن خوبی بودم
از سال ۹۰ حرکتش به سمت حرفهایشدن جدیتر میشود: «برای بازیهای لیگ کشوری رده جوانان، تیم کارگران مشهد از من به عنوان بازیکن کمکی دعوت کرد. دو ماه زمستان صبحها در زمین کارگران شماره ۲ قاسمآباد وزنه میزدیم و بعدازظهرها هم تمرین میکردیم. به همت خانواده برنامه غذایی مناسب هم داشتم. در این بازیها به دور دوم راه یافتیم.»
فوتبالیست جوان محله طبرسیشمالی ادامه میدهد: «با هدف آمادهشدن برای دور دوم این بازیها که بین چهار تیم بود، تمام نوروز ۹۱ را نیز تمرین میکردیم. سرانجام از بین تیمهای فولاد یزد و شهرداری تهران و پاس همدان و تیم کارگران مشهد، تیم ما دوم شد. در این بازیها خودم را نشان دادم.»
او میگوید: «من در پست هافبک وسط که قلب تیم است، بازی میکنم و عاشق دادن پاسِ گلم؛ بهطوریکه آنقدر پاس گل دادهام که اگر بشمارم شاید آقای پاسِ گل هم شده باشم! من چپپا نیز هستم و این یک موقعیت خوب است؛ چون فقط هفتدرصد مردم چپپا هستند و من به راحتی میتوانم از سمت چپ زمین حرکت کنم.»
به گفته واسعی، درست بعد از بازیهای یادشده است که دو تیم فولاد یزد و پاس همدان به او پیشنهاد پیوستن به تیمشان را میدهند، اما واسعی قبول نمیکند. مربیاش در باشگاه غدیر از او میخواهد که صبر کند!
سرانجام زمان دعوت شدن به تیمملی دانشآموزی کشور فرا میرسد. این جوان ورزشکار با هیجان میگوید: «در بازیهای بین تیمهای دانشآموزی کشور که به میزبانی مشهد برگزار شد، در بازی نیمهنهایی خودم را طوری نشان دادم که به تیم ملی دانشآموزی کشور دعوتم کردند، در حالی که دو روز قبل از این بازی در صدمتری با موتور تصادف کرده بودم. در این میان، مربی باشگاه غدیر، حسین رضائیان با راهنماییهای خود تأثیر بسیار مهمی در پیوستنم به تیمملی دانشآموزی داشته است.»
او ادامه میدهد: «بعد از پیوستن به تیمملی دانشآموزی ایران در آبانماه ۹۱، بازیهای دانشآموزی آسیا را که به میزبانی ایران و با شرکت ۱۰ کشور بود، تجربه کردم. در این مسابقات تیمهای کره، چین، تایلند و... حضور داشتند. کشور ما در این رقابتها قهرمان شد و سابقه خوبی هم برای من رقم خورد.»
همینجا میگوید: «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم»! بعد حرف پدر و مادرش را پیش میکشد: «موفقیتهایم نتيجه دعای پدر و مادرم است. ضمن اینکه باور دارم اگر خداوند آرزویی در دلت گذاشت، بيشك توانایی رسیدن به آن را داری.
بنابراین میدانم که طی دوسال آینده بار خودم را میبندم و فوتبالیست ملی میشوم. میدانم وقتی این اتفاق بیفتد و درآمدی داشته باشم، اولویت اولم برآورده کردن هر آن چیزی است که مادرم اراده کند؛ چون او خیلی به من بها داد. پدرم هم با اینکه اوایل خیلی مرا جدی نمیگرفت، بعد از پیوستنم به تیمملی دانشآموزی، بسیار خوشحال و راضی شد.»
متأسفانه در مشهد بهای کمی به فوتبال و بازیکنانی مثل من داده میشود و راه رسیدن به تیم ملی هموار نیست
واسعی الان آسیبدیده است، اما بعد از گذراندن دوره مصدومیت میخواهد برای دادن تست به یکی از باشگاههای بیرون از مشهد بپیوندد. دلیل رفتنش از شهر خودش هم این است: «متأسفانه در مشهد بهای کمی به فوتبال و بازیکنانی مثل من داده میشود و به نظر من راه رسیدن به تیم ملی هموار نیست. ضمن اینکه باشگاههای مشهد به بازیکنان دستمزد نمیدهند.»
زمانی که این فوتبالیست جوان و خوشآتیه، بازیکن تیم ملی فوتبال بشود و افتخارآفرین محلهاش، بازخوانی این گفتوگو باعث میشود هیچگاه محله زندگیاش را فراموش نکند. کوچه طبرسیشمالی ۱۲ و زمین روباز کنار مجموعه یاس و بازی فوتبال با بچههای محله را فراموش نکند.
فراموش نکند که در «فروشگاه پوشاک» مادرش بهترین خاطره زندگیاش رقم خورد؛ وقتی خبر پذیرفتهشدنش در تیم ملی دانشآموزی را به مادرش گفت و با هم اشک شوق ریختند.
* این گزارش یکشنبه، ۲ تیر ۹۲ در شماره ۵۹ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.