بعضیها بهجای ماهیدادن، ماهیگیری یاد میدهند؛ درست مانند فاطمه نورالهزاده که با آموزش رایگان دستسازههای هنری به بانوان محله طبرسی، هم زکات هنرش را پرداخته است و هم توانسته با اعتباری که در بازار دارد، مواد اولیه را بهصورت اقساطی دراختیار خانمها بگذارد تا بتوانند تولید کنند. ماحصل تلاش او برای جمعی از بانوان محله از خانهداری شروع میشود و به هنر و درآمد میرسد. برای خواندن این داستانِ خودکفایی که راهی روشن به روی زنان محله طبرسی گشوده است، با فاطمه نورالهزاده همراه میشویم.
محله طبرسی محل زندگی و کار فاطمه خانم است؛ جایی که به خاطر دغدغهها و فعالیتهای اجتماعیاش به قول خودش بیشتر امامان جماعت مساجد آنجا او را میشناسند.
او مسئول کانون خادمیاری مسجد فاطمهالزهرا (س) در طبرسی شمالی ۳۸ و یکی از کارهای اجتماعیاش در آنجا شناسایی خانوادههای نیازمند است. ازاینرو با خانمهای بسیاری آشنایی پیدا میکند که برای گذران معیشتشان مجبور به کار نظافت در خانهها بودهاند؛ شغلی با فرسودگی جسمی زیاد، درآمد کم و ناپایدار و گاهی هم با حاشیههای نامتعارف.
او که عضو شورای اجتماعی محله هم است، میگوید: دو سال پیش تصمیم گرفتم به این خانمها قالبسازی سیلیکونی، سنگ مصنوعی و شمعسازی را آموزش دهم. خودم بازاریابی میکردم و سفارش میگرفتم و کارها را بین آن هفتخانم تقسیم میکردم. تهیه مواد اولیه هم با خودم بود. میخواستم خانمهایی که به درآمد نیاز دارند، هنری یاد بگیرند تا برای تأمین هزینههای زندگیشان مجبور نشوند در خانههای دیگران کارگری کنند و پیشنهادهای نامتعارف بشنوند.
او پیش از ورود به این حرفه، خیاطی میکرد، تابلوهای برجسته میساخت و مکرومهبافی انجام میداد، ولی به نظرش قالبسازی و کارهای مرتبط با آن خلاقانهتر و کاربردیتر است.
بهخاطر آشنایی این بانو با مراکز پخش مواد اولیه، میتواند این مواد را اقساطی تهیه کند؛ برای همین حتی هنرجوهایی که قادر به تأمین هزینهها نیستند، نگرانی ندارند. او در ابتدای کار بدون هیچ هزینهای مواد اولیه را دراختیارشان میگذارد و برای بازپرداخت هزینهها هم سهچهار ماه به آنها فرصت میدهد. این بانو میگوید: اگر این کار بهطور حرفهای دنبال شود، بین ۱۰ تا ۲۰میلیونتومان در ماه برای خانمها درآمد دارد؛ چون نصف آن سود خالص است. در مناسبتهایی مانند شب چله یا عید نوروز، کشش بازار برای فروش این کارها زیاد است. حتی در ماههای محرم و صفر هم طرحهای کتیبهای فروش خوبی دارند.
به گفته این فعال اجتماعی، کارهای سنگی این مزیت را دارند که درکنار تولید وسایل تزئینی میتوان خط تولید محصولات کاربردی دیگری را راه انداخت؛ «تولید یک کاسه روشویی بین ۳۰۰ تا ۵۰۰هزار تومان هزینه اولیه دارد، اما در بازار حدود ۲ میلیون تومان فروخته میشود. این روش برای جوانان بیکار واقعا یک فرصت شغلی مناسب است.»
به باور او حتی میتوان یک کارگاه با خط تولید کاسههای روشویی و سینک ظرفشویی راهاندازی کرد و خانمها و آقایان در آن مشغول به کار شوند، اما این کار نیاز به فضای کارگاهی و بودجه دارد؛ زیرا تنها یک قالب سینک ظرفشویی ۳۰میلیونتومان هزینه لازم دارد.
توضیح میدهد برخی خانمهایی که در این کلاسها شرکت میکنند، در خانوادههایشان با مشکلاتی مانند بیکاری، اعتیاد، طلاق دستوپنجه نرم میکنند. او میگوید: صحبتهایی در شهرداری شده بود که بودجهای ۳۰۰میلیونتومانی به اضافه یک وام بلاعوض برای راهاندازی کارگاه به ما بدهند، اما هنوز مشکل بودجه حل نشده است. این بانوی دلسوز بهدلیل دراختیارنداشتن فضای لازم، آموزش و کارهای عملی را در خانهاش انجام میدهد؛ «مغازهای را که در ابتدای خانه است، به این کار اختصاص دادم تا هنرجوها بتوانند کار کنند و برای آموزش نیاز نباشد به راه دور بروند.»
فهیمه اخوان، بانوی هنرمند دیگری است که درکنار فاطمه نورالهزاده به هنرجوها رزین آموزش میدهد. کلاسهای آموزشی رایگان این دو نفر در مرکز آموزش یادگیری و یاددهی نرجس واقع در محله التیمور هم برگزار میشود. اخوان میگوید: خانمها خیلی پیگیر هستند؛ بعضیهایشان با همت بلندی که دارند، از قرقی میآیند. افراد تحصیلکرده هم حضور دارند؛ مثلا بین هنرجوها مهندس شیمی هم داریم. فهیمهخانم خاطرهای دارد؛ «یکی از کارآموزان دوره سنگ مصنوعی سینیای ساخت که در زمان حمل شکست و دو تکه شد. وقتی میخواست آن را دور بیندازد به او گفتم تازه از این مرحله، کار با رزین شروع میشود. با همان دو قطعه یک سینی ترکیبی با رزین ساختیم و نتیجه کار هم زیبا شد.» این مربی جوان درباره مشکلات مالی هنرجویانش میگوید: بیشترشان مجبورند برای خرید سیلیکون که ماده اولیه قالبسازی است پول قرض بگیرند، ولی دنبال یادگیری و پیشرفت هستند.
آمنه سلمانپور، خانهدار و هنرجوی سنگ مصنوعی است. کار همسرش آزاد است و در زمستان بگیرنگیر دارد. آمنهخانم میگوید: برای اینکه بتوانم کمکخرج خانه باشم، این آموزشها را شروع کردم. او پنج جلسه است که به مرکز نرجس میرود. مسیر رسیدن به این مرکز برایش دشوار است؛ بااینحال میگوید: این سختیها را میکشم تا بتوانم به درآمد برسم.
پیش از این، آمنه خیاطی میکرد، اما چون چرخ خیاطی جدیدی نداشت و شوهرش هم از نظر مالی نمیتوانست او را حمایت کند، تصمیم گرفت با پولی که شوهرش به عنوان کمکخرج به او میداد، کار جدیدی را شروع کند؛ «حاضرم از مخارج ضروریام بزنم ولی از پساندازم برای یادگرفتن این کار هزینه کنم.» آمنهخانم آنقدر پرتلاش است که صبحها وقتی نمازش را میخواند، دیگر نمیخوابد و سراغ کارش میرود. مراحل کارش شامل قالبگیری، سمبادهزنی، رنگآمیزی و درنهایت لاکسنگ است. او اشاره میکند مواد اولیه کارش بهویژه سیلیکون گران است، اما با حمایت خانم نورالهزاده توانسته است تا امروز کارش را پیش ببرد.
* این گزارش یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۷ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.