اصالتا سمنانی است. اواخر دهه۵۰ بود که پدرش تصمیم گرفت در مشهدالرضا (ع) زمینی بخرد. پرسوجو که کرد، به او گفتند دوروبر پارک ملت مشهد، جایی است که زمینهای قطعهبندی پانصدمتری را میفروشند. اینطور شد که از این نقطه شهر سردرآورد.
محمدرضا جهان که آن موقع ششساله بود، در خاطرش هست که وقتی خانهشان ساخته میشد، اطرافش بیابان بود. نه از بولوار معلم خبری بود و نه بقیه معابر منطقه ۱۱. به این محدوده که نه آب داشت و نه برق، «بیرون شهر» میگفتند. شبها تاریکی ظلمات بود. حالا محله دانشآموز آباد و زمین و ملک هایش گران شده است.
عباسآقا نانوا جزو اولین نانواهای محلهمان بود. آن سالها که هنوز دست زیاد نشده بود و نان آزاد نبود، از نیمساعت قبل پخت، مردم در نانوایی او صف میکشیدند.
خانه پدریام نبش دانشآموز۲۶ جزو اولین خانههای این محل بود. خاطرم هست زمانی که این خانه را میساختیم، چون آب نبود، تانکری گوشه حیاط گذاشته بودیم و با ماشینهای بزرگ مخزندار، آب شرب و شستوشوی خانهها تأمین میشد.
جایی که الان زمین ورزشی فرهنگسرای ترافیک و بازار میوه و ترهبار است، تا حدود دو دهه قبل، زمینی وسیع و بیابانی بود. شبهای تابستان بهویژه ماه مبارک بعد افطار با بچهمحلها برای والیبال به اینجا میآمدیم.
درست روبهروی خانه ما، ملک آقای قوسی قرار داشت. زمانیکه اوایل دهه۶۰ ساختوساز را شروع کردیم، اینجا همین دو ملک بود و بقیه بیابان. آقای قوسی جوشکار بود و تا اوایل دهه۹۰ اینجا مغازه در و پنجرهسازی داشت.
انتهای مینیبوس خط حرم به آزادشهر، دانشآموز۲۶ و درست جلو در خانه ما بود. معمولا، چون مسیر طولانی بود، اینجا همیشه چندنفری منتظر بودند.
این مغازه که الان بنگاه شده است، اوایل دهه۶۰ یک خواربارفروشی بود که خانمی به نام «صداقت» آن را اداره میکرد و تنها مغازه این محدوده بود که اجناس کوپنی داشت. روزهایی که کوپن اعلام میشد، این کوچه غلغله و پر از آدم میشد.
* این گزارش پنجشنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۶ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.