کد خبر: ۱۰۹۸۲
۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰

طرق، روزگاری مرکز تولید آرد مشهد بود

طرق در تاریخ سکونتگاه‌های میان دو رشته‌کوه هزارمسجد و بینالود، حق آب و گل دارد. این روستای کهن، یکی از آبادترین مناطق دشت مشهد بوده است و محل اردوی سلاطین و امرا.

طرق در تاریخ سکونتگاه‌های میان دو رشته‌کوه هزارمسجد و بینالود، حق آب و گل دارد؛ تاریخی پربار که شاید کمتر بتوان در دیگر‌آبادی‌ها و مزارع قدیمی این ناحیه مانندش را پیدا کرد. این روستای کهن، یکی از آبادترین مناطق دشت مشهد بوده است و مرغزار زیبای آن، محل اردوی سلاطین و امرا.

در سلسله‌یادداشت‌هایی که تاکنون با هدف معرفی محلات و مناطق هم‌جوار مشهد به رشته تحریر درآورده‌ام، فرصتی پیش نیامده است که از طرق بنویسم، از این پیر دیرپای پرتجربه که از پس قرن‌ها تاریخ پرفراز‌و‌نشیب خود، روایت‌های متعدد و وزینی را در گنجینه و حافظه تاریخی‌اش حفظ کرده است.

طرق در تاریخ خود، با چشمه‌سار‌های مصفا و قنات‌های پرآب و آسیاب‌های همیشه چرخان شناخته می‌شود و بازخوانی هر‌چند مختصر تاریخ آن، بازخوانی بسیاری از شواهد تاریخی مربوط به کل منطقه «بین‌الجبلین» است؛ منطقه‌ای که روزگاری مصلای مردم مشهد را در خود جا داده بود و مؤمنان در عیدین (عید فطر و عید قربان)، به قصد اقامه نماز، با پای پیاده و شاید برهنه، فاصله نسبتا طولانی میان بارو‌های شهر تا مصلی را طی می‌کردند.

امروز و در این قسمت از سلسله‌یادداشت‌هایم درباره پیشینه مناطق و محلات مشهد، می‌خواهم به‌سراغ طرق بروم و درباره‌اش -هر‌چند به اختصار- بنویسم و آنچه را در ذهن دارم، پیش روی شما خواننده عزیز بگذارم. امیدوارم که از خواندنش لذت ببرید و عبور از پیچ‌و‌خم‌های تاریخی، اسباب انبساط‌خاطر شما را فراهم کند.


جایگاه تاریخی یک نام

نام طرق در متون تاریخی قدیم به‌صورت «طروغ» یا «تروغ» ضبط شده است و نشان می‌دهد که این اسم، باید معنایی جز «جمع طریق یا راه‌ها» داشته باشد؛ یعنی باید آن را نامی ایرانی و اصیل در خراسان بدانیم؛ نامی که حتی در ایلغار و هجوم مغولان نیز رنگ نباخته و دوام آورده است.

احمد‌بن‌عمر، مشهور به «نظامی‌عروضی‌سمرقندی»، در طرق به ملاقات سلطان‌سنجر سلجوقی رفته است؛ آن هم در سال‌۵۱۰ قمری و زمانی که فرمانروای سلجوقی، به‌قصد تقابل با هجوم «غزها»، در «چمن تروق» اردو زده بوده است. 

عروضی در کتاب مشهور خود، «چهارمقاله»، به این دیدار اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در سنه عشر و خمسمائه، پادشاه اسلام‌پناه سنجر بن ملکشاه اطال‌ا... بقائه و ادام الی المعالی ارتقائه به حد توس به دشت تروق بهار (بار) داد و دو ماه در آنجا مقام کرد و من از هری (هرات) بر سبیل انتجاع (برای طلب بخشش و صله) بدان حضرت پیوستم.»

اردوی سنجر در طرق تنها میزبان عروضی سمرقندی در کسوت شاعر و ادیبی صاحب‌نام نبوده؛ امام‌محمد‌غزالی مشهور نیز در همین ایام سری به طرق زده و از موهبت شاهانه برخوردار شده است.

نقل است که بعد از بازگشت غزالی به توس، سلطان‌سنجر آهویی را که در شکارگاه‌های اطراف طرق صید کرده بود، به‌عنوان تحفه نزد وی فرستاد و غزالی هم در جواب، کتاب «نصیحةالملوک» را تقدیم وی کرد؛ آن هم در ایامی که مشهد در آتش نزاعی مذهبی می‌سوخت و صد‌ها نفر از ساکنان آن در درگیری با مردم تابران جان باخته بودند؛ نزاعی که نهایتا اندیشه ایجاد بارو برای شهر مشهد را در ذهن شرف‌الدین ابوطاهر قمی، وزیر شیعی‌مذهب و خیرخواه سلطان سنجر، می‌اندازد.

با‌این‌همه، درباره چرایی و چگونگی نام‌گذاری طرق، چیز زیادی نمی‌دانیم و آنچه گفته می‌شود نیز از حد حدس و گمان فراتر نمی‌رود. برخی معتقدند که «تروق» احتمالا به معنای خوش آب‌و‌هواست؛ چنان‌که برای منطقه‌ای در غرب مشهد نیز نام «تروق‌بذ» را برگزیده‌اند که در آن، واژه «بذ» به معنای دژ مستحکم است و ما امروزه این مکان را با نام «طرقبه» می‌شناسیم.

نگاهی به پیشینه روستایی که روزگاری مرکز تولید آرد مورد نیاز مشهد بود

 

دروازه ورود زائران

آلبرت هوتوم‌شیندلر که در سال‌۱۲۶۱‌خورشیدی برای اداره معادن فیروزه به خراسان آمد و گذرش به مشهد افتاد، درباره طرق نوشت: «چهار‌میل‌و‌نیم از اینجا (تپه‌سلام) رباط طرق واقع است و این رباط از بنا‌های شاه سلیمان صفوی است. ۱۰۸۰ به اتمام رسیده. نیم‌فرسخ سمت مشرق ده طرق واقع است و این یک ده بسیار بزرگ است. از رباط طرق الی دروازه پایین‌خیابان مشهد مقدس شش میل راه خوب و صاف است.»

طرق دروازه ورودی مشهد از سمت شرق بوده و به زائران، نوید وصال می‌داده است. آنها که از تپه‌سلام می‌گذشته و در شیب مایل به مغرب سرازیر می‌شده‌اند، طرق را آخرین توقفگاه پیش از ورود به مشهد می‌دانسته‌اند و به‌همین‌دلیل، نام این روستای قدیمی برایشان خوشایند و آرام‌بخش بوده است.

۲۲‌سال قبل از ورود شیندلر به منطقه طرق، نیکولای خانیکوف نیز همراه هیئت استعماری خود که به‌دنبال شناسایی کامل شمال ایران بودند، وارد این خطه شده و درباره‌اش، چند‌خطی را به‌رشته تحریر درآورده است: «یک مسافت کوتاه دوفرسخی را تا ویرانه‌های مصلای طرق پیمودیم‌... روز بیست‌و‌هشتم را در طرق سپری کردیم.

این منطقه خشک و بی آب‌و‌علف که پیرامون آن را دهکده‌ها فرا گرفته، معمولا توقفگاه کاروان‌هایی است که عازم هرات هستند. فاصله این نقطه تا سلسله‌جبال کم‌ارتفاعی که در جنوب دره مشهد قرار دارد، سه کیلومتر است.»

نگاهی به پیشینه روستایی که روزگاری مرکز تولید آرد مورد نیاز مشهد بود


شهر آسیاب‌ها

در دوره تیموری، طرق یکی از مزارع متعلق به مشهد دانسته می‌شده است. شهاب‌الدین‌عبدالله خوافی، مشهور به «حافظ ابرو» (درگذشته ۸۳۳ قمری)، در کتاب تاریخ خود، نام طرق را در کنار ۲۲‌مزرعه دیگر، به‌عنوان مزارع متعلق به شهر مشهد آورده است.

خوشبختانه قرار گرفتن اراضی طرق در زمره اراضی موقوفه، شانس کسب اطلاعات درباره پیشینه آن را به‌نحو امیدوار‌کننده‌ای افزایش داده است. این منطقه به‌دلیل داشتن زمین‌های حاصلخیز و نهر‌های پرآب، جای مناسبی برای جاری شدن سنت حسنه وقف بوده است.

امیرعلیشیر‌نوایی، وزیر خردمند سلطان حسین‌بایقرای تیموری، یکی از قدیمی‌ترین واقفان شناخته‌شده در منطقه طرق است. نام طاحونه (آسیاب) امیرعلیشیر‌نوایی در بسیاری از اسناد وقفی طرق به چشم می‌خورد که دست‌کم از سال‌۱۰۱۰‌قمری و هنگام آزادسازی مشهد از چنگ ازبک‌ها توسط شاه‌عباس‌یکم، قابل بررسی است.

در سندی متعلق به همین‌سال که با شماره‌۲۷۵۱۲ در مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی نگهداری می‌شود، صحبت از «طواحین طرق» (آسیاب‌های طرق) به میان آمده و صراحتا به اسم دو آسیاب اشاره شده است: «امیرعلیشیر» و «کلوخ».

با‌این‌حال، تعداد آسیاب‌های فعال در طرق بیش از اینها بوده و به‌واقع باید این روستای قدیمی را با چنین ظرفیتی، کارخانه تولید آرد منطقه بدانیم. در سندی متعلق به سال‌۱۱۴۶‌قمری (ابتدای عصر نادرشاه) که باشماره‌۳۵۳۳۱ در مجموعه اسناد آستان‌قدس‌رضوی نگهداری می‌شود، صحبت از چهار طاحونه به میان آمده است.

ظاهرا در آن زمان، واحد شمارش آسیاب «حجر» یا «سنگ» بوده؛ در متن سند فوق‌الذکر آمده است: «.. همگی و تمامی کل چهار طاحونه واقع در جویبار طرق بدین موجب طاحونه کلوخ دو حجر طاحونه میرعلیشیر یک حجر طاحونه میرشیخیم یک حجر.»

عبارت مذکور نشان می‌دهد که در بین آسیاب‌های فعال در طرق، ظاهرا آسیاب «کلوخ» بزرگ‌تر و فعال‌تر بوده و احتمالا در بخش پرآب‌تر نهری قرار داشته که از طرق می‌گذشته است؛ با‌این‌حال، وضعیت آب همیشه در طرق خوب نبوده و در برخی سال‌ها، خشک‌سالی دامن اهالی این روستا و اطراف آن را هم می‌گرفته است.

یکی از این خشک‌سالی‌های بزرگ در سال‌۱۰۶۹‌قمری/ ۱۰۳۷‌خورشیدی (یعنی حدود ۳۶۶‌سال پیش) به‌سراغ طرق آمده، آن‌قدر که سنگ آسیاب‌ها از چرخش افتاده و صدای آسیابان‌ها به شکوه و شکایت از آن وضعیت بلند شده است.

در‌این‌باره سندی وجود دارد که با شماره‌۳۳۲۱۱ در مرکز اسناد آستان قدس‌رضوی نگهداری می‌شود. در متن این سند آمده است: «طاحونه کلوخ و ... از قرار عریضه آن که عرضه داشت بندگان کمترین آسیابانان اراضی طرق به ذروه عرض می‌رساند که درین سال آب اراضی طرق کم شده طاحونه‌ها بد می‌گردد و خانه‌خراب می‌شویم. استدعا آنکه خالصا لله‌... فکری بر احوال این درویشان بکنند.»

در این سند تاریخی بسیار مهم، از آسیاب‌های دیگر طرق هم نام برده شده که جالب‌توجه است؛ به‌عنوان نمونه آسیاب «میردوست» به مدیریت «محمدسعید»، آسیاب «قلندران» با مدیریت «استاد حسین» و آسیاب «قاضی» که نامی از مدیرش به میان نیامده است.

در دیگر اسناد هم می‌توان رد و نشانی از نام بقیه آسیاب‌های طرق یافت؛ مثلا در «طومار علیشاهی» که از مشهورترین اسناد موقوفه‌های آستان‌قدس‌رضوی محسوب می‌شود، نامی از طاحونه‌های «میرعلاءالدین»، «سرپل» و «چشمه» به میان آمده که نشان‌دهنده رونق فراوان فعالیت آسیاب‌ها در طرق بوده است.

 

نگاهی به پیشینه روستایی که روزگاری مرکز تولید آرد مورد نیاز مشهد بود

شهرک دوره‌های متأخر

طرق در دوره‌های متأخر هم اعتبار خود را حفظ کرده و در عصر ما نیز به‌عنوان روستایی آباد و پرجمعیت شناخته می‌شود. طبق مندرجات «گزارش مکتب شاپور»، در سال‌۱۳۱۳‌خورشیدی روستای طرق دارای مدرسه‌ای دو کلاسه با ۳۴‌دانش‌آموز بوده که در نوع خود جالب و درخور‌توجه است.

حاجعلی رزم‌آرا در جلد‌۹ کتاب «فرهنگ جغرافیای ایران» که در سال‌۱۳۲۹‌خورشیدی منتشر شده است، درباره طرق توضیحاتی به این شرح ارائه می‌کند: «از دهستان تبادکان بخش حومه مشهد؛ هفت کیلومتری جنوب مشهد، سر راه شوسه مشهد به نیشابور؛ جلگه؛ معتدل؛ سکنه‌: ۵ هزارو ۵۴۱ نفر، [مذهب:]شیعه، [زبان:]فارسی.»

سکونت بیش از ۵ هزار‌و‌۵۰۰ نفر در یک روستا، طبعا آن را از حالت روستایی خارج و تبدیل به شهر یا شهرک می‌کند؛ بنابراین، اگر بخواهیم با دقت بیشتری سخن بگوییم، باید طرق را دست‌کم طی یکی‌دو قرن اخیر، شهرکی بدانیم که در کرانه‌های شرقی مشهد رشد کرد، بالید و نهایتا به بخشی از کلان‌شهر مذهبی مشهد تبدیل شد.


* این گزارش سه‌شنبه ۱۳ آذرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۷۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44